bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۳۵۸۸۷
محمد ماکویی

در زمانه کرونا کسب و کار‌ها نجات می‌یابند اگر...؟!

تاریخ انتشار: ۲۳:۳۷ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۹
محمد ماکویی؛ حسب دستی که بر آتش بهداشت محیط این مملکت داشته و دارم، انصافا این آتش دستم را بار‌ها و بار‌ها سوزانده است، از شنیدن خبر مسرت بخش تعطیلی سلمانی‌های مردانه و آرایشگاه‌های زنانه، تا بیست فروردین، غرق در شادی شده و در باره صادر کنندگان دستور پایین کشیدن کرکره مغازه‌های دارای موجودیت غیر ضروری "دمشان گرم" گفتم.
 
ماجرا ادامه یافت تا این‌که به تماشای کلیپی ژاپنی از نحوه کوتاه کردن مو در شرایط کرونایی نائل آمدم.
 
در این کلیپ، آرایشگر، فاصله دو متری (شاید هم بیشتر) خود را با مشتری حفظ کرده و با استفاده از یک میله طویل، نهایت زحمت را بر خود هموار کرده بود تا مشتری را از خود راضی نگه دارد.
 
در بسیاری از کشور‌ها مشابه این صحنه دیده شده و مشاهده شده که صاحبان بسیاری کسب و کار‌ها با تحمل زحمات و شدائدی که جایی در شرایط معمول ندارند، ضمن از دست ندادن کسب و روزی، وزارت بهداشت کشور خود را به فکر اینکه باید جلو کارشان را بگیرد نمی‌اندازند.
 
در سرزمین ما، جز در موارد استثنایی، خبری از این‌جور چیز‌ها نیست و مردم، مسئولین و صاحبان کسب و کار عزم خود را جزم این‌که از میان دوگانه جلو بردن کار‌ها به سبک و سیاق سابق یا بسته نگاه داشتن درب دکان‌ها تا عادی شدن اوضاع، یکی را انتخاب کنند، اتفاق نظر دارند.
 
جواب سوال "چرا اینطور است؟! " احتیاج به کمی توضیح و مقدمه چینی دارد.
 
شاید شما هم با اصطلاح "همیشه حق با مشتری است" آشنا باشید.
 
با کمال تاسف باید پذیرفت که اقتصاد دولتی کشور و اینکه بیشتر فعالین بخش‌های خصوصی برای راضی نگه داشتن مقامات دولتی، نه مردم، پای بر عرصه هستی نهاده اند، بازار رقابت سالم را از بین برده و از "همیشه حق با مشتری است" فقط یک شعار تبلیغاتی دهان پرکن ساخته است.
 
امروزه بسیاری از فعالین بخش‌های خصوصی اساس کار خود را بر پولی که از خلق‌الله می‌گیرند استوار ساخته و کار چندانی به این‌که مشتری‌ها تا چه اندازه از تولیدات یا خدمات دریافتی راضی باشند ندارند.
 
شما در این باب کافی است روش کار یک خبرگزاری معتبر خارجی را با مشابه داخلیش مقایسه کنید.
 
خبرگزاری خارجی، خبرنگار خود را به میان جنگ و دود و آتش و خون گسیل می‌دارد تا اخبار موثق در اختیار بینندگان و شنوندگان عزیز قرار دهد.
 
در ازای انجام این کار، پول و دستمزدی غیرمعمول در اختیار سفر کرده و خطر کرده قرار می‌گیرد تا به او و همکاران اطلاع "کار متفاوت، دستمزد متفاوت به همراه خواهد داشت" داده شود.
 
در ایران اصلا از این خبر‌ها نیست و ضمن این‌که معلوم نیست قرعه فال فعالیت در شرایط سخت به نام کدام آدم دیوانه، یا بی سر و زبان، اصابت کند، انجام وظیفه بیش از رسیدن به حقوق و دستمزد و مزایای بیشتر و بالا رفتن از پله‌های ترقی و راضی ساختن مشتری، عامل حضور یک نفر در جایی که جای دیگران نیست، محسوب می‌شود!
 
نتیجه این می‌شود که بعضی از خبرنگاران خبره، با صحنه سازی، خود را در صحنه نشان می‌دهند و برخی دیگر از آن‌ها خبر بیات و دست دوم را تحت عنوان خبری که هم اینک تهیه کرده اند، مخابره می‌کنند. (به همین دلیل است که گاه، خبری که هم اینک به دست گوینده می‌رسد همان خبری که مردم چند روزی است شنیده اند و در جریانش هستند، می‌باشد!)
 
در این باب نگارنده خوب به خاطر دارد که چهار خبرگزاری ایرانی از یک مسابقه لغو شده و برگزار نشده، خبر تهیه کرده و نتیجه بازی را به اطلاع بینندگان و خوانندگان گرامی رسانیده بودند!
 
در مورد "رضایت مشتری" باید گفت که معمولا کننده کاری که به خود زحمت انجام کار درست را می‌دهد می‌تواند "همیشه حق با مشتری است" را در عمل جدی بگیرد. به عنوان مثال، وقتی نظافتچی وارد خانه‌ای شده و دست به شستشو و تمیزکاری و رفت و روب می‌زند دو اختیار بیشتر ندارد: او باید نهایت زحمت را بر خود هموار کرده و کاری کند که صاحبخانه پس از رفتن او "دستش درد نکند! خانه از تمیزی مانند دسته گل شده! " بگوید و یا باید فعالیت‌های خود را بی‌زحمت پیش برده و با تیغ زدن کارفرما، او را مجاب به بر زبان آوردن "این‌جا را تمیز نکرده" و "آن‌جا را فراموش کرده" نماید.

وقتی ما سالهاست کار را فقط به عنوان وسیله کسب درآمد گرفته و پاک از یاد برده ایم که انجام کار مورد پسند مشتری و کسب درآمد مورد علاقه کننده کار باید دو کفه یک ترازو باشند، معلوم است که در شرایط کرونایی کم می‌آوریم و نمی‌توانیم فعالیت‌ها را طوری که مشتری‌ها کماکان راضی بمانند جلو ببریم.
 
شوربختانه باید پذیرفت که اگر در کشور ما آرایشگر خوش ذوقی پیدا شود که ضمن رعایت فاصله گذاری اجتماعی، کسب خود را پا برجا ببیند، در عوض تقدیر و تشکر مسئولین ذیربط با عتاب و خطاب بازرسین بهداشت مواجه شده و عباراتی در مایه‌های "در آیین نامه حق به کارگیری میله توسط آرایشگر نیامده" یا " تقاضای استفاده از میله را باید از طریق اتحادیه به وزارتخانه بدهی! " دشت خواهد کرد.
 
در این صورت، معلوم است که آرایشگر خوش ذوق به فکر "خر ما از کرگی دم نداشت" افتاده و بساط خود را همچون دیگر هم صنفی‌ها و غیر هم صنفی‌ها تا اطلاع ثانوی جمع خواهد نمود!