bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۳۹۴۱۹

عباس عبدی به اصلاح‌طلبان: مثل فرهیخته‌ها طلاق بگیرید!

عباس عبدی به اصلاح‌طلبان: مثل فرهیخته‌ها طلاق بگیرید!

به گمانم اگر اصلاح‌طلبان می‌خواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را از طریق گفت‌وگوی آزاد پیدا کنند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند مسیر خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آن‌ها زده شود. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه اگر هم می‌خواهید طلاق بگیرید، مثل دو آدم فرهیخته باشید. برای جدا شدن نیاز به جنگ و جدل و خراب کردن یکدیگر نداریم تا توجیهی برای جدایی باشد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۳ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از اشتباهات عجیب جناح حاکم و بخشی از تندرو‌ها این است که تمایزی میان اصلاحات و اصلاح‌طلب‌ها نمی‌گذارند. آنان گمان می‌کنند که اگر اصلاح‌طلب‌ها نباشند؛ نیازی هم به اصلاحات نیست. اصلاحات را تخم لقی می‌دانند که اصلاح‌طلبان به دهان جامعه انداخته‌اند.

این تصور بسیار ساده‌انگارانه و نادرست است. گیریم که اصلاح‌طلبان به هر دلیلی ضعیف یا حتی نابود شوند. چه دردی را از وضعیت فعلی جناح غالب درمان خواهد کرد؟

اصلاح‌طلبی یک ضرورت و نیاز امروز جامعه ایران است. اگر بر فرض محال اصلاح‌طلبان هم دود شوند و به هوا؛ یا آب شوند و به زمین بروند باز هم این نیاز باید از طریق مجموعه‌ای دیگر پاسخ داده شود، در غیر این صورت کل جامعه دچار بحران سیاسی و فقدان راه‌حل خواهد شد. به همین علت تا هنگامی که یک ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیازمند اصلاحات است، هیچ‌گاه پرچم اصلاح‌طلبی بر زمین نخواهد ماند. به میزانی که این نیاز شدیدتر باشد، حتما کسانی پیدا خواهند شد که این پرچم را بردارند؛ بنابراین با وجود مدیریت موجود از سوی اصولگرایان، خواه‌ناخواه تقاضا برای اصلاحات بیشتر و بیشتر می‌شود.

آیا اصولگرایان موجود قادر به برداشتن این پرچم هستند؟ اگر کسانی از میان آنان پیدا شوند و صادقانه چنین پرچمی را بردارند و به دوش بکشند حتما خیلی از مردم از آنان حمایت خواهند کرد، ولی تا رسیدن به نقطه‌ای که مبانی فکری آنان با اصلاحات تطبیق پیدا کند، راه طولانی در پیش است.

تا آن زمان و رسیدن به چنین مرحله‌ای، بخشی از اصلاح‌طلبان همچنان توان و قدرت این را دارند که پرچمداری اصلاحات را عهده‌دار شوند، ظرفیت نفوذ اجتماعی آنان قابل مقایسه با اصولگرایان نیست. انتخابات اسفند ماه به خوبی این تفاوت ظرفیت را نشان داد. به ویژه در مناطق و شهر‌های اصلی کشور که اهمیت سیاسی بیشتری دارند، این تفاوت‌ها فاحش است. فراموش نکنیم که حتی در رقابت معمول هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک به حمایت آنان می‌آیند، ولی باز هم قادر به پیروزی بر اصلاح‌طلبان نیستند، مگر زمانی که کل بازی را به هم بزنند یا اصلاح‌طلبان با عدول از اصول خود مرتکب اشتباهات مرگبار شوند.

با این وجود و پذیرش مشکلات جدی درون‌اصلاحاتی آنان چگونه باید رفتار کنند تا از این وضعیت سربلند بیرون آیند؟ در اینجا به یک اصل شکلی، ولی بسیار مهم اشاره می‌کنم. مهم‌تر از هر چیزی باید یاد بگیریم با یکدیگر گفتگو کنیم. طعنه زدن و در یک جمله دستورالعمل صادر کردن که کی باید برود و کی باید بیاید و متلک‌پراکنی، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند که جز کدورت و افزایش فاصله‌ها نتیجه دیگری ندارد. متاسفانه این نحوه گفتار از سال ۱۳۸۴ و شاید هم پیش از آن آغاز شد.

بدتر از همه اینکه معمولا چنین گفتار‌های بی‌منطق و تحریک‌آمیزی بیش از حد معمول شنیده و بازنشر می‌شوند. این رفتار به شدت ضد اصول پذیرفتنی اصلاحات است. باید از ادبیات سیاسی به معنای اعلام موضع و تضعیف یا دست انداختن طرف مقابل پرهیز کرد. این ادبیات در صورت کاربرد، ویژه رقابت‌های انتخاباتی و برون‌حزبی و موقتی است. ادبیات درون‌گروهی متضمن استدلال و منطق و تکیه بر شواهد تجربی و گزاره‌های علمی فراتر از اشخاص گفت‌وگوکننده است.

وضعیت امروز کشور و اصلاحات بیش از همیشه ضرورت تن دادن به یک گفت‌وگوی آزاد را فریاد می‌زند؛ گفت‌وگویی شفاف و صریح، بدون برچسب‌زنی‌های زیان‌بار. پیشنهاد می‌شود که احزاب و گروه‌ها و حتی افرادی که حرف و نظری دارند، دیدگاه خود را به‌طور رسمی منتشر و دیگران را به نقد آن فرا بخوانند. این نظر باید معطوف به تحلیل وضع موجود و راه‌های برون‌رفت از آن، چه در زمینه تحلیلی و نظری و چه در حوزه تشکیلاتی و عملی باشد.

همچنین باید متضمن پاسخ به نقد‌هایی باشد که به‌طور معمول بر این دیدگاه‌ها وجود دارد.

پرداختن به گذشته و اینکه میراث‌دار اصلاح‌طلبی کیست و یقه‌گیری گذشته، جز اتلاف وقت و افزایش کدورت و شخصی کردن مسائل نتیجه دیگری ندارد. مساله مهم برای احزاب این است که از اظهارنظر‌های فردی پرهیز کنند. این نمی‌شود که یک نفر از آنان نظر دهد، سپس دیگران به رفوکاری آن مشغول شوند. هزینه این رفتار‌ها به خودشان و نیز همه اصلاح‌طلبان تحمیل خواهد شد و نفع چندانی از رفوکاری اظهارات نادرست و زیان‌بار نصیب نمی‌شود.

باید کلیه شعار‌هایی که داده می‌شود را در رفتار درون گروهی خود نهادینه کرد و به کار بست. بنده به نوبه خود خواهم کوشید که اگر چنین تحلیل و نظری از سوی هر گروهی منتشر شود آن را نقد کنم. نقد لزوما به معنای رد نیست، بلکه یک ارزیابی کلی است تا از این طریق به فضای گفتمانی اصلاح‌طلبان کمک شود.

به گمانم اگر اصلاح‌طلبان می‌خواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را از طریق گفت‌وگوی آزاد پیدا کنند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند مسیر خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آن‌ها زده شود. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه اگر هم می‌خواهید طلاق بگیرید، مثل دو آدم فرهیخته باشید. برای جدا شدن نیاز به جنگ و جدل و خراب کردن یکدیگر نداریم تا توجیهی برای جدایی باشد.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۱
اصلاح چی و کدام روش و خط مشی و رویکرد؟ من جرفهای آقای زیباکلام در مورد اصلاح طلبی و برنامه نداشتن و زدن حرفهای کلی و بدون هیچ چارت و نقشه ای را قبول دارم
ناشناس
United States of America
۲۳:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
مشکل سیستمه که پر از نهادهای موازی و غیر پاسخو گو هستش٬ متاسفانه روز به روز امید به اصلاحات در ایران داره کمتر و کمتر میشه
سینا
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
در دانشگاه ما یعنی علوم پزشکی مشهد سالها مدیریت ان دردست اصلاح طلبان بود و هر که استخدام شده از همین قماش است.حالا افراد مستقل و کسانی که به هیچ گرایشی وابستگی ندارند باید چه کنند؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
احمدی نژاد علمو از دست شما گرفت و اصلاح طلبی رو از سطح نخبگانی به عموم تعمیم داد. باختید سر قمار با روحانی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
ملت گول این حرفها را نخوربد
ناشناس
United States of America
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
ملت رو نمیدونم، ولی من نه گول این حرف ها رو می خورم نه اون حرف ها. فعلا اون حرف ها لایک خورش ملسه ولی این نیز بگذرد.
انتشار یافته: ۱۵
ناشناس
Germany
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب نداریم فاتحه همه خوانده شده با فساد و رانتی که دو گروه برای خود درست کردن و امتحان پس داده اند
ناشناس
United States of America
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
پیامت رو خیلی یواش دیسلایک کردم به یک دلیل نسبتاً محکم . دلیل اینه که تا وقتی که برای من و شما بیشتر این مهم باشه که رانت و فساد رو کی خورده تا این که اصل رانت و فساد نباشه هیچ فایده ای نداره. اتفاقاً الان برعکس باور عموم، رویکرد عمومی فساد ستیز ممکنه از توش قوانیین و اجرای کم فساد حاصل بشه نه بالعکس. ببینم به نظرت ممکنه یک جمعیتی رانت و فساد رو از ته دل نخوان و پس بزنن و به مرور اون از بین نره؟ من که باورم نمیشه. این دو گروه که گفتی از نپتون و پولوتون اومدن؟ بعد ببینم فقط همین دو گروهن؟ هر کی فساد میکنه رو میزاری تو این دوگروه یا هرکی عضو این دو گروهه قطعاً فساد میکنه ازنظرت؟ کدومه واقعاً؟
علی ازدیاراستادمطهری
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
فقط بیزحمت قبل از اینکه جدا بشید
جواب ملت رو بدید که به این حال روز انداختین با بی لیاقتی و بی عرضگی و بی برنامگی و ... تون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
در ضمن تو هم با حمایت های چشم بسته به این ها کمک شایانی کردی.
ناشناس
Germany
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
دوست عزیز مگر تو این 7 سال چکار کردن که بخوان جواب ملتو بدن ؟ تورم 2000 درصدی ، رکود بی سابقه و فریز کامل معاملات ، بیکاری سرسام آور و نابودی سفره ها و معیشت مردم دیگه جواب پس دادن نمیخواد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
دوران طلایی آقای خاتمی رانگذاشتند ادامه پیداکند آن موقع مشخص میشد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
رفتی , درو پشت سرت ببند !!!؟
ناشناس
United States of America
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
در یکی از پست های دیگه هم نوشتم چون مهمه مجدد خدمتتون می نویسم. علت اصلی شکست اصلاح طلبان چپ گرایی مطلق است. چپ گرایی که تابع فعل و انفعالات سیاسی داخل ایران و منطقه ای که ایران در آن حضور داره (مهم ترین و بحرانی ترین منطقه ژئوپولتیک کره زمین) نیست. افکار چپ، رفتار چپ، گفتار چپ. واکنش های اصلاح طلبان ایران متناسب با وقایع سیاسی ایران نیست. از پوپولیسم جناح مقابل خشمگینند اما خودشان غرق در پوپولیسمی هستند که من آن را پوپولیسم مدرن می نامم (پوپولیسمی که مخلوطی زشت از گزاره های چپ گرایانه است). عکس العمل های نامتناسب. کپی برداری (نه الهام گیری) از چپ هایی که کیلومترها از لحاظ فیزیکی و معنوی با نیازهای جامعه ایران فاصله دارد.
ایران نیازمند سیاستمداران نو آور هست آقایان و خانم های مثلا روشنفکر. سیاستمدارانی که بتونند سیستم سیاسی تعریف کنند نه کپی دست دو از کشورهای غربی.
البته همونطور که قبلا هم عرض کردم این مدل حرف ها که عرض کردم فعلا طرفداری نداره ولی کی از فرداها خبر داره؟
علي
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۰
ارزيابي آقاي عبدي سه بخش مشخص دارد:
١- اينكه با محو اصلاح طلبان نياز جامعه و حكومت به اصلاح شدن مرتفع نمي شود حرف متين و درستي است. ولي فراموش نكنيم كه اين افكار و رفتار اصلاح طلبان بوده كه در طي ٢٠ سال اخير ذهنيت جمعي بويژه افكار عامه را در مورد مفهوم و معناي اصلاح طلبي شكل داده است. لذا پراتيك اصلاح طلبان بر تئوري اصلاح طلبي تأثير قاطع گذارده و ربط وثيق دارند. براي فهم و هضم ضرورت اجتماعي اصلاح طلبي نياز به پرچمداراني فرهيخته، ملي نگر و پايبند به مباني استقلال و پيشرفت كشور و اسلام است. در غير اينصورت داستان غم انگيز ٢٠ سال اخير تكرار خواهد شد.
٢- اينكه اصلاح طلبي و اصلاح طلبان مدعي امروزي "پدرخوانده" دارند و بقيه اصلاح طلبان به تناسب دور اين محور حلقاتي را تشكيل مي دهند، سنتي است كه محدود و محصور به اردوگاه اصلاح طلبان امروزي نيست، بلكه در اردوگاه اصولگرايان نيز همين سنت و قالب بطور كامل حاكم است؛ معدودي در مركزيت مي بافند و مي دوزند و بقيه حلقات بايد كار رفوگري را به عهده بگيرند. اين نشأت گرفته از سنت هاي كهن دولت ايراني است كه طي قرون ماضي همواره قدرت محور و شخص محور بوده و اصلاح طلبي در درون اين سنت كهن خود محكوم به پيروي از آن است. بنابراين، اصلاح طلبان كنوني بر خلاف اسم بي مسمايشان خيلي متمايز از دوگانه اصولگرايي خود و نوآورانه نسبت به سنت هاي ديرين سياسي دولت ايراني نبوده و نيستند و مشكل دروني آنها بخشي از مشكل عام جامعه ايراني است. فراموش نكنيم كه اصلاح طلبي امروزي از دل سازمان قدرت حاكم (رياست جمهوري ١٣٧٦) سربر آورد و تعريف شد.
٣- بخش سوم ارزيابي ايشان "بخش مفقوده" بحث است كه بسيار حياتي است؛ اساسا اصلاح طلبي جاري چه هزينه هايي را بر جامعه كنوني ايران و انقلاب تحميل كرده و اگر چنين اصلاح طلبي رسمي و چهل تكه اي را از ابتدا نمي داشتيم آيا امروز در وضعيت بهتر و يا بدتري بوديم؟ اين باب براي مباحثه عميق تر همچنان باز است ...