کرونا ویروس صرفا یک بیماری عالمگیر نبود. شوک اجتماعی - سیاسی بود که زمینه انتقاد به سیاستهای اقتصادی - اجتماعی را مهیا کرد. شوکی که میتواند تغییرات اساسی ایجاد کند. تغییراتی که تاریخ ایران شبیهاش را تجربه کرده است.
یکصد و پنجاه سال پیش بیماری وبا، در ایران همهگیر و با قحطی توأمان شد. سنگ روی سنگ بند نبود. به گواه اسناد تاریخی، روزانه صد تا صدوپنجاه تن میمردند. آن زمان نیز مثل امروز، تأثیرات وبا، به زندگی بهداشتی - درمانی مردم محدود نشد بلکه در همه چیز مناقشه ایجاد کرد، مخصوصا دنیای سیاست.
به گزارش ایسنا، جامعه ایران در آن زمان سرشار از مناقشه و مطالبه از حکومت شده بود مثلا چند سال بعد از بیماری، حاج محمدحسن اصفهانی معروف به کمپانی و ملقب به امین دارالضرب، مینویسد: «اگر دولت فکری به حال مردم نکند اکثری از رعایای ایران و ارامنهی سلماس و ارومیه کوچ میکنند و این خسارت بزرگی است به ایران.»
بسیاری از تاریخدانان و متفکران، وبا و قحطی را دو میانجیِ اصلیِ گذار به مشروطه میدانند. آنها همهگیری وبا را طلیعه ضرورت بازسازی دولت در ایران - که بعدها به انقلاب مشروطه منجر شد - میانگارند. گویی وبا، چشم و گوش لایههایی از جامعه را به این امر گشود که در ایران، دولت به معنای نهادی که امور را رتق و فتق کند، وجود ندارد.
ویروس کرونا، اما در زمانهای اتفاق افتاده است که تقریبا همه کشورها، از دولت مرکزی، وزارتخانههای عریض و طویل و حتی ستادهای مدیریت بحران برخوردار هستند. با این حال، عالمگیری (پاندمی) بیماری کوید-۱۹ انتقادات زیادی را به نحوه مدیریت دولتها در سطح جهانی وارد کرد. این انتقادات به نحوه مدیریت بحران محدود نمیشود بلکه همه چیز را در برگرفته. از نحوه سیاستگذاری اقتصادی در داخل کشورها تا روابط سیاست خارجی و مدیریت محیط زیستی. به عبارت دیگر، کرونا در کنار همه رنجها و مشقتهایش، درسهایی عبرتآموز خصوصا برای سیاستمداران به همراه آورده است.
نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی که آخرین روزهای خود را در خانه ملت سپری میکنند، از کسانی بودند که در این مدت از درسهای عبرتآموز کرونا برای مسئولان و مدیران ایرانی سخن گفتند. بیشتر این نمایندگان، کرونا را حاوی ظرفیتهایی دانستند که امکان ایجاد تغییرات اساسی و عمیقی را دارا است. این درسها را میتوان در پنج مورد خلاصه کرد:
درس اول: همسرنوشتی
کرونا، ویروس عادل و دموکراتی است که همه را تهدید میکند از دولتمردان و مردم گرفته تا اغنیا و فرودستان. هر چند که نحوه مبارزه فردی با ویروس متفاوت است. کرونا به سیاستگذاران آموخت که فراهم کردن حداقل رفاه برای اقشار ضعیف و حاشیهنشینها لازم و ضروری است چرا که همه ما، همسرنوشت هستیم. بهداشت ضعیف مناطق حاشیهای میتواند همه نقاط را فرابگیرد.
سلمان خدادادی رئیس سابق کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتگو با ایسنا اظهار کرد: «ما در مدیریت بیماری کرونا، همه اقشار را در نظر نگرفتیم. فرض کنید اعلام کنیم که همه باید در مترو ماسک بزنند. آیا امکان خرید ماسک برای هر شهروند وجود دارد؟ ما در کشور خود اقشاری را داریم که اگر یک روز کار نکنند به نان شب محتاج میمانند. در مدیریت کرونا، کاری برای این اقشار نکردیم.»
درس دوم: اصلاح شیوه مدیریت بحران؛ پیشگیری مهمتر از درمان
کرونا به کشورها آموخت که باید تمهیداتی بیندیشند که در مواجهه با یک بحران، غافلگیر نشوند. کرونا ویروس به سیاستمداران آموخت که زین پس خود را برای روزهای مبادا آماده کنند. این روز مبادا، یک روز سیل و زلزله است و روز دیگر بیماریِ همهگیر.
یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز در گفتگو با ایسنا با اشاره به مسئله فوق گفت: «وقتی کرونا به کشور ما آمد، متوجه شدیم که دستور العمل از پیش تعیین شده و خاصی برای مبارزه با یک بیماری خطرناک وجود ندارد. این فقدان، باعث عدم مدیریت بحران به شکل صحیح و تصمیمات بعضا متضاد شد. انتظار این بود که دستورالعمل مبارزه با چنین بحرانی از پیش مشخص باشد. مجموعهای که تحت عنوان مدیریت بحران یا ستاد مبارزه با کرونا فعالیت میکردند، باید در بعضی موارد گوی سبقت را گرفته و پیشگیری را تسریع کنند»
درس سوم: کنار گذاشتن «اختلاف نظرهای بیمورد و «گروکشی سیاسی» در هنگام مبارزه با بحران
انتقاد به دولتهای مستقر از یک طرف راهگشا و از طرف دیگر میتواند فضا برای کسانی مهیا کند که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند. کرونا به مدیران همه دولتها، فهماند که در مبارزه با یک بیماری خطرناک باید متحد باشیم. چه بسا، گروههایی که از انتقادات سوء استفاده میکنند، «جایی در میان مردم نداشته باشند.»
یک عضو کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیط زیست مجلس نیز در این مورد گفت: من فکر میکنم که بیماری کرونا، سیاستگذاری احزاب و جریانها را تغییر داده است. شعار بیشتر جریانهای سیاسی به سمت رفع مشکلات اقتصادی و تقویت زیرساختهای بهداشتی و درمانی رفته است. کرونا، نشان داد که جریانهای سیاسی که در این شرایط گروکشی میکنند یا برنامهای ندارند، نمیتوانند در میان مردم جایی داشته باشند.
رئیس جمهور کشورمان در دهم فروردین نیز در نشست ستاد مبارزه با کرونا اظهار کرد: من از همه کسانی که فعلا در صحنه تصمیمگیری نیستند و ممکن است مقامی هم داشته باشند یا چند ماه دیگر یک صندلی را در اختیار بگیرند خواهش میکنم کمک کنند. شرایط فعلی، شرایط مرید جمع کردن و شرایطی نیست که بخواهیم جنگ سیاسی بکنیم. بحث الآن نه جنگ سیاسی، نه جنگ قومیتی و نه ملیتی است. یک مسئله عمومی جهانی است و میخواهیم از این مسئله به خوبی عبور کنیم.
درس چهارم: زندگی با طبیعت نه علیه آن
بحران محیط زیستی سالهاست به بحرانی جهانی تبدیل شده است. فعالان محیط زیست حال زمین را خراب و سال ۲۰۱۸ را یکی از پرحادثهترین سالها برای محیط زیست میدانند. از طوفانهای سهمگین و قطع درختان گرفته تا سیل و آتشسوزیهای بیسابقه. بعد از شیوع کرونا و با خلوت شدن زمین، آمارهایی از بهبود کیفیت هوا و محیط زیست کلانشهرها به گوش رسید که منتقدان را بر آن داشت تا بار دیگر مدیریت محیطی زیستی دولت را نقد و از آرمانهای محیطزیستی دفاع کنند. فعالان و کارشناسان محیط زیست کرونا را فرصتی میدانستند تا زندگی بهتر با طبیعت (و نه علیه آن) را نوید دهند.
یک عضو کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیط زیست نیز در این مورد اظهار کرد: «دانشمندان کرونا را فرصتی برای تنفس زمین در نظر گرفتند. مردم ما هم به پروتکلهای بهداشتی عمل کردند و به نوعی طبیعت را پاکسازی کردند. ضرورت کاهش گازهای گلخانهای در کشور ما در حد کاغذ و حرف بود، اما با تعطیلی کارخانهها، به نوعی این مهم ممکن شد. در واقع کرونا، به ما فهماند که باید بیش از پیش به محیط زیست اهمیت بدهیم.»
درس پنجم: همسرنوشتی جهانی و ضرورت همکاری بینالمللی
کرونا، برای کشورهایی مثل ایران که تحت فشار تحریمهای ظالمانه بودند، تجربهای خاص بود. در این شرایط زمزمه تعلیق تحریمها از سوی بیشتر کشورهای اروپایی شنیده شد. کرونا ویروس، به آمریکا فهماند همه انسانهای جهان به هم وابسته و با یکدیگر همسرنوشت هستند. در چنین شرایطی، نمیتوانیم خوی جنگوجویی بگیریم. این درسی بود که هنوز که هنوز است آمریکا و کشورهای استعمارگر در برابر فهمش مقاومت به خرج میدهند.
نماینده مردم تهران در مجلس نیز در این مورد به ایسنا گفت: کرونا به ما آموخت ما نه تنها در داخل کشور بلکه نیازمند همکاری و همیاری در سطح برونمرزی هستیم. همه کشورها نیازمند ارتباط و مراوده بیشتری با یکدیکر هستند.
بیشک درسهایی که کرونا به سیاستمداران آموخته است، بیش از موارد فوق است. پنج درس فوق تنها بخشی از آنهاست. کرونا ویروس، علیرغم همه بدیهایش، آموزنده خوبی بود. آموزندهای که توان ایجاد تغییر اساسی سیاستها و سیاستگذاران را داراست. به این معنا، کرونا بیش از آنکه یک بیماری باشد، یک شوک اجتماعی - سیاسی بود. شوکی که به گواه تاریخ تغییراتی همچون وقوع انقلاب مشروطه را ممکن کرده است. پس میتوان به فراگیری درسهای کرونا و بهتر شدن شرایط اجتماعی - سیاسی در دنیا امید بست.