فرارو- فیلم سینمایی جاندار به کارگردانی حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری، نویسندگی حسین امیری دوماری، پدرام پورامیری و محمد داوودی و تهیهکنندگی کامران مجیدی هفتهی گذشته وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
این فیلم که محصول سال ۱۳۹۷ است برای اولین بار در سی و هفتمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر به نمایش در آمد و در بخش نگاه نو این فستیوال که مختص فیلمهای اول است نامزد کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال فیلم جان دار اینجا کلیک کنید
این فیلم نهایتا پاییز سال ۱۳۹۸ به اکران عموم در آمد و به فروشی بیش از سه و نیم میلیارد تومان نیز دست پیدا کرد.
کارگردانان جوان این فیلم که پیش از ساخت این فیلم با فیلم کوتاهشان «نسبت خونی» به شهرت رسیدند در این فیلم با عوامل پشت صحنهای حرفهای از جمله هومن بهمنش، فیلمبردار، بهرام دهقانی، تدوین و امیر توسلی آهنگساز همکاری داشته است.
فاطمه معتمد آریا، حامد بهداد، مسعود کرامتی، باران کوثری، جواد عزتی، علی شادمان، گیتی قاسمی، محمد علی محمدی، محمد صادق ملک و... از جملهی بازیگران این فیلم هستند.
در خلاصهی داستان این فیلم آمده است: «داستان فیلم در شب عروسی اسما اتفاق میافتد که مسعود برادر یاسر (خواستگار سابق اسما) به تحریک او به مراسم عروسی به قصد به هم ریختن عروسی اسما میرود، اما در درگیری برادر اسما به دست جمال کشته میشود و...»
فیلم با مراسم عقد اسما (باران کوثری) و سعید (امیر احمد قزوینی) شروع میشود. جایی که خانوادهی او در تکاپوی گرم کردن مجلس تا رسیدن شام هستند و تماسهای مکررشان با رستوران هم نتیجهای در پی ندارد. نهایتا وانت حامل شام عروسی به مجلس میرسد و وارد حیاط خانه میشود. اما کسانی که سوار بر ماشین هستند معلوم میشود که پیشتر با خانوادهی اسما اختلافاتی داشته اند.
مسعود برادر یاسر (جواد عزتی) که زمانی خواستگار اسما بوده است با پدر و برادران اسما درگیر میشود و نتیجهی این درگیریها دو ضربه چاقو است ک یکی شانهی وحید (برادر اسما) را میدرد و دیگری پهلوی مسعود را. مسعود فوت میکند و جمال (پسر عموی اسما) به زندان میافتد.
ادامهی داستان هم به کشمکشهای یاسر و خانوادهی جمال و تلاش آنها برای گرفتن رضایت میپردازد و شرط عجیبی که یاسر برای رضایت دادن میگذارد و به کلی خانوادهی جمال را به هم میریزد.
جان دار از جملهی فیلمهایی است که در سالهای گذشته به سبک و سیاق سینمای اصغر فرهادی و با الگو برداری مضمونی از سینمای او ساخته شده اند. فیلمهایی مثل ملبورن (نیما جاویدی)، تابستان داغ (ابراهیم ایرج زاد)، آستیگمات (مجید رضا مصطفوی) و... که هیچکدام هم به موفقیت فیلمهای فرهادی نرسیده اند.
جان دار از بعد از یک سوم ابتدایی اش غیر قابل تحمل میشود و به شدت مخاطب را آزار میدهد. توالی اتفاقات بد و خشن و مخمصهای که خانوادهی قاتل در آن گیر میکنند و حجم بالای دعواها و جر و بحثها و دیالوگهایی که مسلسل وار شلیک میشوند بیننده را از پا در میآورند و روح و روانش را آزرده میکنند.
بازیگران نامدار و کارکشتهی فیلم هم در کنار جوانترها به خوبی نقش هایشان را ایفا میکنند و برای کم شدن و فرار از این همه تلخی حتی نمیتوان به یک بازی بد یا کنترل نشدهی یکی از کاراکترها متوسل شد!
جان دار اگر قصد دارد که مخاطب را دق دهد یا موجب سردرد و سرگیجه در او بعد از دیدن فیلم شود، کارش را به خوبی انجام میدهد و به هدفش هم میرسد. اما اینها از جان دار فیلمی خوب نمیسازد.
جان دار اگر چه خوب و جان دار شروع میکند، اما در ادامه در فیلمنامه و کارگردانی اش به مشکلات زیادی میخورد. پیشینهی رابطهی اسما و یاسر به کل در فیلمنامه وجود ندارد و تنها به چند جمله مثل این که یاسر خواستگار اسما بوده است یا دو سال به خانهی آنها رفته و آمده و در آخر هم نتیجهای نگرفته است، بسنده میشود؛ و این موضوع به شخصیت پردازی یاسر ضربهی بدی میزند.
دوربین جان دار میخواهد که مخاطب با یاسر هم هم ذات پنداری کند و به او حق بدهد. برای این کار نیز فقط روی بازی جواد عزتی تمرکز میکند و همه چیز را به دوش او میاندازد. در حالی که ما به جز چند جمله که مربوط به دو سال رفت و آمد یاسر میشود هیچ دستاویزی برای درک یاسر نداریم و نمیدانیم تحقیری که او از آن حرف میزند آیا واقعا رخ داده است یا کل موضوع به شکل دیگری بوده است. آن چه اتفاقات فیلم به ما میگوید نمایش دهندهی یک شخصیت منفی کامل است و سمپاتی فیلم ساز (ان) با او قابل درک نیست.
همچنین تا انتها نیز مشخص نمیشود که جان دار فیلم چه کسی است! دوربین جان دار بدون ترتیب و بدون توازن روی هر یک از کاراکترها برای چند صحنه میماند و سر آخر هم فیلم را با پایانی باز و با نریشن وصیت نامهی جمال به انتها میرساند و این موضوعی است که اگر از همه ایرادات جان دار بتوان گذشت از آن نمیتوان! جسارت پایان دادن به چنین فیلمنامهای شاید میتوانست کمی از ایرادات آن را بپوشاند، اما این فیلم سازان جوان پایان بندی را هم از سینمای فرهادی به عاریه گرفتند و بی سرانجام جان دار را به انتها رساندند.
مضامینی همچون قضاوت کردن و حق دادن به دو یا چند طرف یک موضوع و ... در سینمای اصغر فرهادی به پرداختی درست در داستانی درست میرسند، اما در جان دار و سایر فیلمهایی که به آنها اشاره شد به نفس گیر بودن موقعیت و هرچه بغرنجتر شدن معضل فیلم بیشتر پرداخته میشود سایر جنبهها به کلی فراموش میشود. گویی که فیلم بهتر در این ژانر فیلمی است که گرهی کورتر و مشکلی لاینهلتر را به جان کاراکتر هایش بیندازد.
به هر روی میتوان گفت که جان دار فیلمی با بازیهای بسیار خوب از بازیگران خوب و موضوعی که اعصاب و روان مخاطب را به هم میریزد است و نفسش را میگیرد. این نوع فیلم هم مثل فیلمهای کمدی به اصطلاح سخیف که مورد انواع هجمهها و انتقادات فنی و اخلاقی قرار میگیرند مخاطبان خودش را دارد و باز هم مثل همان ژانر فعالانی دارد که هر روز حربههای جدیدی را برای کسب مخاطب به کار میبرند.