bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۴۷۲۸۳

درباره ضرورت اجتماعی تجدیدنظر در احکام اعدام

درباره ضرورت اجتماعی تجدیدنظر در احکام اعدام

ما در چند دهه اخیر متاسفانه از لحاظ اقتصادی خود را به موضع نولیبرالیسم آمریکا نزدیک کرده ایم و با خصوصی کردن‌ها، اشرافی‌گری‌ها و بردن جامعه به سمت هر‌چه بیشتر کالایی شدن، شرایط را برای قشر جوان به حدی سخت کرده‌ایم که نه می‌توانند کار کنند و نه خانواده تشکیل دهند و این به خودی خود، مسئولیت جامعه را در هر خطایی که آن‌ها بکنند نه فقط به شدت بالا می‌برد بلکه به نظرم به خطاکار اصلی تبدیل می‌کند.

تاریخ انتشار: ۱۴:۴۸ - ۲۷ تير ۱۳۹۹

فرارو- ناصرفکوهی*؛ حکم اعدام سه جوان که متهم به شورش در تظاهرات آبان ماه سال گذشته هستند، در شرایطی ظاهرا به تایید نهایی رسیده، که مردم ایران زیر فشار بیماری کرونا هر روز عزیزانشان را از دست می‌دهند و حتی فرصت سوگواری نیز نمی‌یابند، بسیاری از مساجد و زیارتگاه‌ها بسته‌اند و مردم حتی نمی‌توانند دعایی از ته دل با خداوند خود بکنند، و از همه بدتر تحریم قدرت‌های بزرگ علیه استقلال ایران با تحریک خارجی و داخلی به یک جنگ اقتصادی واقعی از بیرون تبدیل شده که تمام تلاششان را می‌کنند تا آن را به یک جنگ گرم تبدیل کنند. وضعیت جامعه ما بدین ترتیب، بیش از پیش دچار آشفتگی و مردم هر چه بیشتر رو به نگرانی رفته و نیاز به آن دارند که احساس آرامش و دوری از تنش کنند. حال پرسش این است که با چنین مناقشه‌ای که به راه افتاده آیا فرصتی طلایی به جنایتکارانی همچون ترامپ و پمپئو داده نمی‌شود که بیشتر و بیشتر بر مواضع جنگ‌طلبانه و فشار‌های غیر‌انسانی‌شان بر مردم ایران بیافزایند؟

در یادداشت کوتاه زیر قصدم تاکید، هم بر ضرورت اجتماعی تجدید نظر و توقف این اعدام‌ها (بدون دخالت در پرونده که در صلاحیت ما نیست) است و هم پرهیز از دامن زدن به رفتار‌های تنبیهی شدید که تا زمان رسیدن به یک جامعه آرمانی حاصلی جز بدتر کردن جامعه و تاثیر منفی برای همه در بر ندارند و هیچ کسی جز دشمنان این پهنه، سودی از آن نمی‌برند.

بحث عمومی من، آن است که مجازات‌های سنگین و غیر‌قابل ترمیم و بازگشت نظیر حبس ابد، حبس‌های طولانی مدت و به ویژه اعدام تا زمان رسیدن به یک جامعه آرمانی که هیچ مسئولیتی در به وجود آمدن آن جرائم نداشته باشد کاری هم غیر‌عقلانی و هم غیر‌اخلاقی است. هر چند سیستم تنبیه و مجازات را به هزاران دلیل نمی‌توان متوقف کرد، اما می‌توان عناصر تعدیل و اخلاق را در آن وارد کرد.

از نقطه نظر جامعه‌شناسی، تقریبا هیچ مطالعه‌ای نیست که چنین مجازات‌هایی را برای جامعه و بهتر شدن آن مفید بداند، مگر آنکه ما در جامعه‌ای به حدی عادلانه و مرفه و بی دغدغه زندگی کنیم که مسئولان و مردمش بتوانند خودشان را از هر گونه مسئولیتی نسبت به جرم‌های ارتکابی معاف بدانند. پرسش حال این است: آیا در این مورد و یا موارد دیگر با چنین وضعی روبرو هستیم؟ در شرایطی که به گفته خود مسئولان و به گفته ترامپ، ایران زیر «فشار حداکثری» قرار گرفته است، و چند ماه پیش در بحث جنگ گرم با ایران، وضع به گونه‌ای بود که حتی فردی، چون اردشیر زاهدی نیز بر علیه آمریکا موضع گرفت، آیا کسی می‌تواند ادعا کند که ما می‌توانیم به سرعت به جامعه‌ای آرمانی، سرشار از آزادی و آبادی که حق هر ایرانی است، برسیم که در آن جرم هر کسی را تنها به حساب خودش بگذارد؟ اگر پاسخ عقلانی این پرسش که منفی است، را بدهیم بنابراین تا آن زمان به نظر من مجازات اعدام حتی در بدترین موارد، دستکم از لحاظ جامعه‌شناسی نمی‌تواند مورد تایید باشد و جامعه را به سوی بهتر شدن نمی‌برد بلکه خشونت و عدم بردباری و حس انتقام را در آن افزایش می‌دهد. در حال تنها کشور توسعه یافته که این حکم هنوز در آن وجود دارد، آمریکا، یعنی بزرگترین دشمن ایران است.

اما درباره حکم مناقشه برانگیزی که در طول تنها چند روز چند بار شاهد تغییر موضع حتی مسئولان درباره‌اش بوده‌ایم، روشن است که استدلال فوق به مراتب دقیق‌تر و قابل دفاع‌تر است. امروز جهان با یکی از بزرگترین مصیبت‌های تاریخ بشریت که دستکم از جنگ جهانی دوم تا امروز یعنی از هفتاد سال پیش تا امروز بی‌سابقه بوده، سروکار داریم. بنا بر پیش‌بینی‌های سازمان جهانی غذا و همه تحلیلگران اقتصادی، حتی اگر ویروس کرونا مهار شود وقوع قحطی و فشار اقتصادی بر فرودستان در سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ به شدت افزایش خواهد یافت و در همه جهان احتمال شورش تهیدستان شهری وجود دارد. شورش‌هایی که تا همین امروز نیز آغاز شده است. در برابر این شورش‌ها که ممکن است لزوما با محور اصلی اقتصاد انجام نگیرد (مثل تظاهرات ضد نژادی در آمریکا) دو نوع برخورد بیش‌تر ممکن نیست، یا درک آن‌ها و تلاش برای بهبود اوضاع یعنی "یک موضع‌گیری معتدل و عقلانی که به حل مشکل با کمک جامعه و نخبگان فکری آن ممکن باشد"؛ که به نظر من این تنها راه حل عقلانی قضیه است و در همه جا نیز تاکنون در بحران‌های قبلی پاسخ داده است. اما راه دیگر همان راهی است که ترامپ پیش گرفت یعنی از روز نخستّ شورش‌ها‌ی ضد‌نژادی، خود را رییس جمهور «نظم و قانون» اعلام کرد و به نیرو‌های نظامی دستور داد تظاهرکنندگان آرام را با گاز اشک‌آور و گلوله‌های پلاستیکی هدف قرار دهند تا او راهش را به یک کلیسا باز کند و کسی که پایش را هم هرگز به کلیسا نمی‌گذارد جلوی در آن یک عکس یادگاری ابلهانه با کتاب مقدس انجیل بگیرد: کاری که به احتمال قوی برایش به قیمت باختن در انتخابات بعدی آنگونه که نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های خود آمریکایی‌ها بر می‌آید، خواهد انجامید.

ما در چند دهه اخیر متاسفانه از لحاظ اقتصادی خود را به موضع نولیبرالیسم آمریکا نزدیک کرده ایم و با خصوصی کردن‌ها، اشرافی‌گری‌ها و بردن جامعه به سمت هر‌چه بیشتر کالایی شدن، شرایط را برای قشر جوان به حدی سخت کرده‌ایم که نه می‌توانند کار کنند و نه خانواده تشکیل دهند و این به خودی خود، مسئولیت جامعه را در هر خطایی که آن‌ها بکنند نه فقط به شدت بالا می‌برد بلکه به نظرم به خطاکار اصلی تبدیل می‌کند. حال در نظام مدیریت نیز، آیا قصد داریم با شدت عمل نشان دادن، با زندان و اعدام باز همان مسیر را ادامه دهیم؟ به نظر من این یک رویکرد خودکشی وار، دقیقا چیزی است که دشمنان ایران و به ویژه دولت کنونی آمریکا و همه طرفداران تغییر نظام می‌خواهند. از این رو بدون دخالت در حکم صادر شده و پرونده قضایی مزبور که در صلاحیت من نیست و پیش‌تر نیز هرگز چنین کاری را در هیچ پرونده‌ای نکرده‌ام، امیدوارم این حکم تغییر کرده و مسئولان متوجه شوند که تصویر بیرونی این امر یعنی شدت عمل و تندروی در تنبیه، از دیدگاه دشمنان، نه حمل بر قدرت و اقتدار بلکه نشانه ضعف قلمداد شده و بنابراین آن‌ها را تحریک می‌کند که به اقدامات سخت‌تری علیه ایران خواهد بود.

در پاسخ به دوستانی که اعلام می‌کند ما ترسی از دشمنی‌ها نداریم باید بگویم، بحث ترس داشتن یا نداشتن نیست، بلکه کار و وظیفه اصلی ما ساختن کشور است و نه صرفا از دست دادن زمان و انرژی خود در مقابله با دشمنی ها. از نظر اجتماعی نیز با اطمینان مطلق می‌توانم بگویم که اکثریت خانواده‌های ایرانی، فرهنگ ایرانی و اسلام ایرانی (در برابر گرایش‌های وهابی تندرو) همواره طرفدار و پشتیبان رفعت و عطوفت و بخشش بوده‌اند و یکی از افتخارات ما همیشه آن بوده که در بحث اعدام‌های با شاکی خصوصی هر کاری بکنیم تا رضایت شاکی را بگیریم و جان یک نفر را که شاید در عمری که در پیش روی خود دارد، بزرگترین خدمات را بکند، نجات بدهیم؛ و حال در این مورد به نظرم آن منطق باز هم بیشتر حکم می‌کند که همین رویه معتدلانه را پیش بگیریم. فراموش نکنیم که ایرانیان کتاب مقدس خود را قرآن مجید می‌دانند که تمام سوره‌هایش «به نام خداوند بخشنده و مهربان» آغاز می‌شود. از این رو به عنوان یک جامعه‌شناس، به عنوان یک پدر، و به عنوان یک شهروند ایرانی، خواهان تجدید نظر در این حکم و تجدید نظر عمومی در مدیریت بحران‌های آتی هستم. طیف بزرگی از اساتید دانشگاه‌ها و به ویژه دانشگاه تهران در ناآرامی‌های سال گذشته و پس از دستگیری دانشجویان زیادی، خواستار تغییر احکام سنگین شدند که خوشبختانه در بسیاری از موارد سخن آن‌ها شنیده شد، امیدوارم مسئولان این بار هم جامعه مدنی را به حساب آورده و با نشان دادن انعطاف عدالت خود را به نمایش بگذارند و نه سخت‌گیری در شرایطی که مردم زیر سخت‌ترین شرایطی هستند که دیگران بر ما روا داشته‌اند و خود آگاهانه یا ناآگاهانه به آن‌ها دامن می‌زنیم. مردم اگر با دولت همدل و به آن اعتماد داشته باشند، بزرگترین حامی آن در برابر یورش‌های درونی و برونی خواهند بود. بحث تحلیلی‌تر درباره این موضوع را نیز به فرصتی دیگر واگذار می‌کنم.

*مدیر موسسه انسان شناسی و فرهنگ و عضو هیات علمی دانشگاه تهران