جمال ساداتیان تهیه کننده میگوید: اینکه فیلمنامههای سینمایی برای نهادهای خاص ارسال شود مقوله کاملا طبیعی است و ایرادی به آن وارد نیست وقتی فیلمسازان در حوزههای مختلف اجتماعی قصهای را انتخاب میکنند ناچارند به مباحث مختلف ورود پیدا کنند و مشکلات را از زوایای گوناگون در فیلمها ترسیم کنند. اما از آنجایی که آستانه تحمل نهادها و ارگانها پایین است و راجع به هر موضوعی معترض میشوند، با اعتراض خود وزارت ارشاد را در تنگنا قرار میدهند که چرا فیلمها با چنین مضمونهایی ساخته میشوند؟
یک جدال توییتری کافی بود تا بحثهایی در امتداد آن مطرح شود که بسیار برای سینما سرنوشتساز است. وقتی سید محمود رضوی تهیهکننده سینما در حساب شخصی خود درتوییتر با انتشار صحبتهای علیرضا پناهیان، از رفقای خود خواست که دیگران را قضاوت نکنند: «درس بگیریم که در مورد افراد قضاوت نکنیم، نقد کنیم، امر به معروف کنیم، نهی از منکر کنیم، قضاوت نکنیم.» همین نوشته کوتاه کافی بود تا بگومگوی توییتری میان او و ابراهیم داروغهزاده شروع شود و زخم کهنه سینما - نظارت نهادهای خاص به غیر از وزارت ارشاد روی فیلمها و فیلمنامهها- لابلای کامنتهای آنها جلوی چشم هزاران کاربر فضای مجازی سر باز کند.
اصل ماجرا چه بود؟
اعتماد در ادامه نوشت: کامنتنویسی توییتری میان داروغهزاده و رضوی بر سر قضاوت کردن و قضاوت نکردن به جاهای باریک رسید؛ سید محمود رضوی برای داروغهزاده نوشت: «اگر بحث پروندهسازی باشد ما و همکاران خاطرات جذابی از ارسال فیلمنامهها از معاونت شما به نهادهای خاص داریم.»
داروغهزاده هم صحبتهای او را بیپاسخ نگذاشت و جواب داد: «ما قطعا هیچ فیلمنامهای برای هیچ نهاد خاصی نفرستادیم، البته برخی تهیهکنندگان با همکاری نهادهای مذکور فیلم میساختند که اشکالی هم ندارد.» بحث روشنتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد، اما از طرفی حقیقت هم همچنان پنهان است. صحبت پیرامون این گزاره که فیلمنامههای سینمایی به غیر از اعضای شورای پروانه ساخت توسط نهادها و ارگانهای دیگر مورد مطالعه قرار میگیرد یا نه، حتی در مورد چگونگی ساخت آن تصمیمگیری میشود یا نمیشود، رشتهای است که سر درازی دارد و صحبتهای سید محمد رضوی هم در خصوص ارسال فیلمنامهها به نهادهای خاص در حالی مطرح میشود که پیش از این هم بعضی از فیلمسازان از چنین روندی ابراز نارضایتی کرده بودند. حتی برخی فیلمسازان گلایه داشتند که فیلمهایشان پیش از نمایش در جشنواره فیلم فجر برای ارگانهای مختلف نمایش داده میشود.
بیایید کمی به عقب برگردیم، به یازده آذر سال ۹۷ که مجید رضا مصطفوی کارگردان فیلم «آستیگمات» از دیدهشدن فیلمش توسط نهادهای خاص گله کرده بود و خطاب به ابراهیم داروغهزاده گفته بود: «دبیر جشنواره فیلم فجر مسئولیت دارد که جلوی تصمیمات اشتباه را در جشنواره بگیرد و از زد و بند در این رویداد مهم جلوگیری کند از اینکه به فیلمی در ارگانها انگی زده شود. اما آقای داروغهزاده فیلم من نزد شما امانت بود. چرا ارگانهای مختلف درباره فیلم من نظر دادند؟ شما مسئولیت داشتید از فیلم من محافظت کنید. چرا قصه فیلم من در ارگانهای مختلف نقل میشد؟ در جشنواره اعلام شد که چند فیلم داستان ملتهب دارد، اما اسم برده نشد ولی دوستان هیات انتخاب داستان و قصه فیلم من را برای همه ارگانها نقل کردند و بار جنسی به فیلم اضافه کردند که الان فیلم اکران شده همه میدانید اینگونه نبوده است.»
دو طرف ماجرا پاسخگو نبودند
اهالی سینما نیک واقفند که این مجادله به وجود آمده میان رضوی و داروغهزاده صرفا یک جدال ساده در دنیای مجازی نیست و از همه جهات که در نظر بگیریم به سرنوشت سینما مربوط میشود بنابراین تصمیم گرفتیم ماجرا را پیگیری کنیم. با سید محمود رضوی که آغازگر این بحث بود تماس گرفتیم و از او خواستیم درباره این اظهارنظر مهم خود برایمان توضیحاتی را ارایه دهد که او از هرگونه پاسخی به دلایل امنیتی خودداری کرد.
ابراهیم داروغهزاده هم که اساسا جوابگوی تلفن نبود. با تعداد زیادی از اهالی سینما - کارگردانانی که فیلمنامههایشان از ارشاد مجوز ساخت نمیگیرد تا تهیهکنندگان سینما- تماس گرفتیم، اما هر کدام آنها به دلایل خاص خودشان صلاح ندیدند به این موضوع حساس ورود پیدا کنند و پاسخگوی ما باشند، چون معتقد بودند در ادامه مسیر کاریشان تاثیر میگذارد.
عرصه را بر فیلمسازان تنگ نکنید
با سید جمال ساداتیان تماس گرفتیم و پرسیدیم نظر شما درباره این مهم چیست. او که تجربه فیلم توقیفی «به رنگ ارغوان» و فیلم تحریم شده از سوی حوزه هنری یعنی «برف روی کاجها» را در کارنامهاش دارد در ابتدای امر بیان میکند: «اینکه فیلمنامههای سینمایی برای نهادهای خاص ارسال شود مقوله کاملا طبیعی است و ایرادی به آن وارد نیست.»
او در توضیح صحبتهایش میگوید: «وقتی فیلمسازان در حوزههای مختلف اجتماعی قصهای را انتخاب میکنند ناچارند به مباحث مختلف ورود پیدا کنند و مشکلات را از زوایای گوناگون در فیلمها ترسیم کنند. اما از آنجایی که آستانه تحمل نهادها و ارگانها پایین است و راجع به هر موضوعی معترض میشوند، با اعتراض خود وزارت ارشاد را در تنگنا قرار میدهند که چرا فیلمها با چنین مضمونهایی ساخته میشوند؟ به غیر از این سازمانها، حوزههای امنیتی هم به این حوزه ورود پیدا میکنند، چون نگرانی نسبت به طرح بعضی مباحث دارند. آنها فیلمنامهها را مطالعه میکنند از این جهت که نکند اطلاعات محرمانه و سری در فیلمها تبیین شود.»
این تهیهکننده در ادامه میگوید: «از این منظر اگر به موضوع نگاه کنیم میبینیم که بخشی از این مباحث درست است و نباید مطالعه فیلمنامهها توسط نهادهای خاص دخالت تلقی شود، چون ارگانها به لحاظ حقوقی، قضایی، اطلاعاتی، نظامی فیلمنامهها را بررسی میکنند و نظرات امنیتی آنها درست و بهجا است.»
درباره نوع میزانسن و تدوین هم نظر میدهند چه برسد به فیلمنامه
اما از نظر ساداتیان این ماجرا سوی دیگری هم دارد و بحث به همین جا ختم نمیشود و آن این است که: «سختی و دشواری کار آنجاست که فیلمسازان علاقهمند به حوزههای اجتماعی، موضوعاتی را دستمایه ساخت قرار میدهند که صرفا به خاطر دخالت برخی ارگانها و نظرات برخی نهادها نمیتوانند آن موضوع را بسازند، به همین دلیل برای پرداخت به آن موضوع با محدودیت مواجه میشوند.»
تهیهکننده «برف روی کاجها» با اشاره به اینکه حتی نظرات نهادهای امنیتی هم در مورد فیلمنامه باید کلان و گسترده باشد و نباید جنبه دخالت بگیرد گلایهای را در این زمینه مطرح میکند: «نیروی انتظامی حتی درباره نوع میزانسن، دکوپاژ، تدوین و اینکه دوربین چگونه و کجا قرار بگیرد هم اظهارنظر میکند چه برسد به فیلمنامه، حتی درباره اینکه کاراکتر پلیس چه ویژگی در فیلم داشته باشد هم نظر میدهد، حتی بعضی وقتها انتخاب بازیگر را هم آنها به عهده میگیرند و در مرحله انتخاب بازیگران نظر میدهند. انگار نه انگار فیلم کارگردان دارد.»
او در ادامه میگوید بحث نظارت بر فیلمنامهها یک چیز است ولی وقتی دخالت به حدی میرسد که تمام فیلترها تنگ و تنگتر میشود و به وزارت ارشاد فشار زیاد وارد میشود کار سخت میشود و تمام این مباحث باعث میشود دایره کار کردن در سینما محدود شود. با این حال ساداتیان در پایان صحبتش به این موضوع اشاره میکند که صحت و سقم نظارت بر فیلمنامههای سینمایی توسط نهاد خاص باید توسط وزارت ارشاد تایید یا تکذیب شود: «تمام صحبت من این است که وقتی حرفهایی در این خصوص مطرح میشود به این معنا است که ارگانها و سازمانها حساسیت خاصی نسبت به طرح برخی از موضوعات دارند و آستانه تحمل آنها پایین است. این درحالی است که باید اجازه دهند سینما به رسالت خود را بر عهده بگیرد و به فیلمسازان این فرصت داده شود که قصههایشان از دل حوادث جامعه بیرون آید.»
نه اخلاقی است و نه درست
در همین راستا بد ندیدیم نظر مهدی سجادهچی رییس هیاتمدیره انجمن فیلمنامهنویسان را هم جویا شویم که او به سابقه حضورش در شورای پروانه ساخت اشاره میکند و میگوید: «هشت سال پیش به مدت دو سال در شورای پروانه ساخت حضور داشتم و از این نظر میدانم مطلقا چنین اتفاقی در شورای پروانه ساخت نمیافتد؛ حتی در آن مقطع خاطرم هست سلبریتی مشهور عالم سیاست در دفاع از فیلمنامه کارگردان مطرحی در جلسه شورای پروانه ساخت حضور پیدا کرد و استدلالهای خودش را در دفاع از فیلمنامه مربوطه هم داشت من از او تقاضا کردم که جلسه را ترک کند و به او گفتم که شورای پروانه ساخت به خودی خود این قابلیت را دارد که درباره پروانه ساخت فیلمها نظر دهد، آن شخص محترم جلسه را ترک کرد و آن فیلمنامه هم پروانه ساخت گرفت.»
این فیلمنامهنویس با اشاره به اینکه در تمام طول دو سال حضورم در شورای پروانه ساخت حتی رییس سازمان سینمایی وقت هم در جلسه شورا حضور پیدا نکرد الا روز آخر، میگوید: «در زمان مرحوم سیفالله داد هم در شورای درجهبندی فیلمها حضور داشتم، خاطرم هست آن زمان رییس وقت معاونت سینمایی در مورد فیلمنامه کارگردان مطرحی اصرار برای ساخته شدن آن فیلمنامه داشت و به ما میگفت که عاقل باشیم و با درایت کاری کنیم تا آن فیلم ساخته شود.»
سجادهچی ادامه صحبتش را به اینجا میرساند که: «حالا واقعا در این سالها نمیدانم چه اتفاقی افتاده و آیا فیلمنامهها توسط ارگان و نهاد خاص مطالعه میشود یا خیر، اما با خیال راحت میتوانم بگویم که آن دسته از ارگانهای خاص که قدرت اقتصادی و سهم سیاسی بالایی در سینما دارند (چه بخش خصوصی، دولتی) به سادگی میتوانند پروانه ساخت بگیرند، بدون اینکه نگرانی برای تایید فیلمنامههایشان داشته باشند.»
این فیلمنامهنویس در ادامه به مجادله توییتری داروغهزاده و سید محمود رضوی اشاره میکند و میگوید: «موضوع مطرح شده بین این دو همکار (بدون در نظر گرفتن درست یا غلط بودن) شدنی است، اما به لحاظ اخلاقی پر واضح است که نه اخلاقی است و نه درست. اما در سالهای اخیر این نظارت به واسطه نفوذ و تاثیرگذاری برخی نهادها و ارگانها در سینما به نظر میرسد که احتمالا باب شده باشد و در پارهای از اوقات هم از مباحث پیچیده امنیتی فراتر رفته و رنگ و بوی اقتصادی هم پیدا کرده است.
نماینده خاص فیلمنامههای خاص را میخواند
وقتی با سیروس الوند بحث را مطرح میکنیم او در ابتدای بحث ترجیح میدهد در این زمینه خاطرهای تعریف کند: «وزارت ارشاد وقت در اوایل دهه هفتاد ۱۶ یا ۱۷ مورد اصلاحیه به فیلمنامه «یکبار برای همیشه» وارد دانسته بود، اما من فقط یک مورد از این اصلاحیه را پذیرفتم، چون خانم بنیاعتماد هم این ایراد فیلمنامه را به من گوشزد کرده بود و من از این جهت ایراد را رفع کردم، چون ایراد سینمایی بود. بقیه اصلاحیه را اعمال نکردم و رفتم «فیلم یکبار برای همیشه» را ساختم.»
الوند در خلال تعریف این خاطره میگوید: «جالب است وقتی فیلمنامه «یکبار برای همیشه» از وزارت ارشاد به من تحویل داده شد پشت آن نوشتند: «ساخت این فیلم بلامانع است، مشروط بر اینکه نه در مورد سقط جنین حرفی زده شود و نه تصویری از آن ارایه شود. حالا شما در نظر بگیرید من چگونه میتوانستم درباره موضوعی فیلم بسازم که نه دربارهاش حرفی بزنم و نه تصویری نشان دهم. فکر میکنم فیلمساز باید نابغه باشد تا چنین موضوعی را با این حد ممیزی بسازد.»
این کارگردان ادامه میدهد: «ولی من با هوشیاری کامل به این سوژه حساس پرداختم، چون فیلم «یکبار برای همیشه» هم به موضوع مهاجرت جوانان به ژاپن میپرداخت و هم درباره سقط جنین حرف میزد».
الوند میگوید: «اینکه مطرح میشود نهادهای خاص درباره بعضی فیلمنامهها نظر میدهند، به نظر من این در مورد فیلمنامههای خاص با موضوعات و شرایط خاص صورت میگیرد که باید نهادهای خاص آن را مطالعه کنند وگرنه به نظرم بعید است که همه فیلمنامهها توسط چنین نهادهایی خوانده شود چرا که آن نهادهای خاص میتوانند در شورای پروانه ساخت نماینده داشته باشند.»
به باور این کارگردان در همه چند دهه گذشته در درون هر فیلمسازی یک نوع ممیزی رشد کرده و آنها دیگر الان به سانسورچیهای قهاری تبدیل شدهاند تا این حد که وقتی طرحها و فیلمنامههایشان را برای همکاران میفرستند به یکدیگر گوشزد میکنند و به هم اصلاحیهها را یادآوری میکنند: «این بخش را از فیلمنامه دربیاور، این دیالوگ را طور دیگری بنویس که نمیگذارند فیلم را بسازی، یا فیلم بعد از ساخت توقیف میشود. خدا رحمت کند سیفالله داد را که وقتی معاونت امور سینمایی را بر عهده داشت شورای پروانه ساخت و بررسی فیلمنامهها را حذف کرد ولی فیلمسازان نتوانستند از این موقعیت استفاده کنند در نتیجه در آن مقطع فیلمهای مبتذل زیاد شد. انگار که کسی باید بالای سر ما باشد و به ما یادآوری کند که چگونه فیلم بسازیم؛ در آن مقطع فیلمسازان از یک فرصت طلایی نتوانستند سود ببرند و همه ما به دوران گذشته بازگشت داده شدیم.»
این کارگردان تاکید میکند که ما فیلمسازان هرگز آییننامهای مدون و اعلامشده در خصوص ممیزی آثار سینمایی نداشته و نداریم همین امر موجب میشود که نقطه نظرات سلیقهای جای قرار و قانون را بگیرد. در زمان یک معاونت فیلمی سالها توقیف میشود مثل «آدم برفی» میرباقری و «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا ولی در دورههای بعد هر دو فیلم به نمایش درآمدهاند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
یک منبع آگاه گزارش میدهد
اما در میان تماسهای ما، یک فیلمساز حاضر شد به ما در این رابطه توضیحاتی ارایه دهد به شرط آنکه نامی از او برده نشود. او به ما میگوید: صحبتهای آقای رضوی کاملا درست است برای اینکه از همان ابتدا فیلمنامهها مباحث مسالهداری را مطرح نکنند. حتی میدانم در شورای پروانه ساخت بر سر صدور مجوز فیلمنامه، درگیریهایی صورت میگیرد و وزارت ارشاد هم در ماههای اخیر تنگنای زیادی برای صدور پروانه ساخت داشته و فیلمنامههای بسیاری از فیلمسازان با اصلاحیه و ممیزی فراوان روبرو شده است.
گزارش ما در این قسمت به پایان میرسد، اما واقعیت این است که بحث درباره نظارت نهادهای خاص بر چگونگی صدور پروانه ساخت و نمایش فیلمها به پایان نرسیده و حتی به نظر میرسد این تازه شروع یک ماجرا باشد که پیگیری آن حقایق زیادی را در سینما روشن میکند.