شرایط اگر عادی بود الان باید با عروسک هایش بازی میکرد، نقاشی میکشید، خلاقیت هایش را بالا میبرد، اما شرایط غیر عادی است، پدر و مادر که نهایتا سنشان به ۳۵ سال میرسد یا درگیر کار و گرفتاریهای روزمره هستند یا ژست آزادی خواهی میگیرند و خوشحالند که فرزندشان یک گوشی موبایل دارد، در یک شبکه اجتماعی عضو است و برای دیگران میرقصد و میخواند در نوجوانی آرایش کرده دنبال "رِل" میگردد.
به گزارش برنا، مهلکه جدیدی است این مهلکه پلتفرم "لایکی"! مشتریانش بیشتر دختران و پسران نوجوانی هستند که در بی توجهی پدر و مادر نه فقط روزگار هدر میدهند که آینده شان را هم به آتش میکشند.
اینستاگرام یک فضای عجیب بود، شاید عقدههای فروخورده عدهای باعث شد در این پلتفرم اتفاقات عجیب و غریب زیادی رخ دهد، از تغییر چهره دختران و زنان تا کلاهبرداریهای سنگین، نه اینکه همه اینستاگرام بد باشد و نه اینکه همه فضای مجازی افراد را تباه کند، اما برخی بد بودند و تباه شدند. حالا یک پلتفرم جدید رونق گرفته آنهم بین نونهالان و نوجوانان که عملا نه تنها اخلاق و رفتار آنها را تغییر میدهد بلکه آینده آینده سازان را به نابودی میکشد.
به زور اعداد سنش ۱۳ سال است، یک حوله حمام تنش کرده، روبروی دوربین موبایلش ایستاده و میرقصد، آن پشت پدرش را میتوان دید که به دخترش نگاه میکند و انگار که لذت ببرد از این رفتار فرزندش، او را زیر نظر گرفته است. دخترک در همان ۱۳ سالگی چنان آرایشی کرده نه به سنش میخورد و نه به حوله حمامش!
پسر نوجوان، کار هر روزش لایوهای عجیب و غریب است، التماس فالو میکند و برای حاضران در لایوش "رِل" میگیرد از دختران میخواهد قلب قرمز و از پسران میخواهد قلب سبز بفرستند! به حاضران در لایوش میگوید: "اسامی شهرهایتان را بگویید و بعد هر کسی همشهری خودش را فالو کند تا با هم رابطه بگیرند! توجه کنید که اینها نه تنها زیر سن قانونی که حتی زیر سن عادی برای چنین رفتارهایی هستند. نتیجه این ارتباط گیریها هم مشخص است، دو غریبه که پشت یک پروفایل پنهان شده اند و مشخص نیست در پس این رابطههای مجازی چه بزهکاریهای واقعی رخ میدهد.
لایکی نه اینستاگرام است، نه توییتر و نه تلگرام! دنیای دیگری دارد، دنیایی عجیب، خطرناک و مهلکهای که نوجوانان را هر روز بیش از روز قبل میبلعد، این روزها که فرهنگ به ابزاری برای دعواهای سیاسی تبدیل شده و اهالی فرهنگش اعم از سینماگر و ... رفتارهایشان نه فقط بی فرهنگی که ضد فرهنگ شده، سلبریتی هایش فضای مجازی را به محل عرضه عقده هایشان تبدیل کرده اند و هنرپیشههای درجه چندمش خود را فعال سیاسی و مصلح اجتماعی فرض میکنند، نوجوانان وارد عرصههایی میشوند که نه برای امروز ایران، که آینده این کشور را تهدید میکند. یک جمعیت لاابالی که زندگی را در جمع کردن فالور و محبوبیت به هر قیمتی میداند و محبوبیتی که حال و آینده این نوجوانان را به نابودی میکشد.
فیلترینگ حتما اولین راهکاری است که به شکل متولیان فرهنگ کشور میرسد، آیا چاره ساز است؟ نیست که اگر بود این وضعیت ایجاد نمیشد. رضا صدقی، کارشناس ارتباطات میگوید: " فیلترینگ بیشتر از اینکه بازدارنده باشد، باعث ایجاد فضاهای جدیدی میشود که خطرناکتر هستند، این روزها پیدا کردن فیلتر شکن از خرید نان برای منزل راحتتر است و میشود تصور کرد که یک نوجوان اگر فیلترشکن داشته باشد در کنار لایکی سراغ چه سایتها و پلتفرمهایی میرود و نتیجه اش چه میشود"
تولید محتوای سالم بیشتر شبیه قصه و خیال است، این محتوای سالم را کسانی باید مصرف کنند که دغدغه سلامت داشته باشند، ولی ندارند، در صف اول پدران و مادران جوانی قرار دارند که فرزند چند ساله شان را وسط مهلکه لایکی رها کرده اند، مژگان سارنگی، کارشناس روانشناس، میگوید: " ساده انگاری رفتارهای غلط اجتماعی، نتیجه اش بی بندباری نوجوانانی میشود که مثل والدینشان بزه را عادی سازی میکنند. مثلا آرایش کردن در همه جای دنیا برای دختران زیر ۱۶ سال یک بزه است، وقتی برای دختر، ۱۲، ۱۳ ساله همین بزه عادی میشود فردا مصرف مواد مخدر و روانگردان هم عادی خواهد بود. روابط جنسی زیر سن قانونی در همه کشورهای دنیا ممنوع است، در بسیاری از کشورهای پیشرفته جرم تلقی میشود، ولی در اثر سهل انگاری خانوادهها در کشور ما رواج پیدا میکند. یک نوعی لجبازی با فرهنگ و قانون عرف در والدین شکل گرفته که طبعا عوامل و علل مختلفی دارد، ولی ضربه اول این لجبازی به همان والدین است که از یک سنی به بعد با فرزندان سرکشی روبرو خواهند بود که همه زندگی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. "
این کارشناس روانشناسی، پلتفرهمهایی مثل لایکی را به خیابانی تشبیه میکند که رانندگان ناشی در آن ویراژ میدهند: "شما در خیابانی که رانندگان حرفهای هم رانندگی میکنند دست کودکانتان را میگیرید تا اتفاقی برایشان رخ ندهد، حالا اگر در خیابان رانندگان ناشی رانندگی کنند حتما دنبال پل هوایی میگردید تا فرزندتان در امان بماند. هیچ پدر و مادری فرزندشان را تنها وسط یک خیابان خطرناک نمیفرستد، حواس والدین است که یک لحظه غفلت میتواند جان فرزند آنها را بگیرد. حالا همین پلتفرمها هم حکم همان خیابان با رانندگان ناشی را دارد، آن چند لحظه شادی احتمالی ناشی از حضور در چنین فضاهایی شاید برای چند روز حال نوجوان شما را خوب کند، ولی در دراز مدت او را میکشد، این کشتن شاید قطع نفس نباشد، ولی قطع همه رفتارهای منطقی است که آینده او را نابود میکند و از نوجوان شما یک انسان لاابالی، سرکش و خود محور میسازد، این نوجوان سرکش قابلیت دارد رفتارهای پرخطری مثل مصرف مواد مخدر، مواد روانگردان و ورود در باندهای فساد جنسی از خود بروز دهد و آن روز است که والدین کاسه چه کنم دست میگیرند. "
همه امور با بگیر و ببند درست نمیشود، این را رضا غیاثی، کارشناس جامعه شناسی میگوید و اضافه میکند: "اینکه توقع داشته باشید قانون حتی وارد گوشیهای موبایل افراد شود تلقی غلطی است، رفتارهای اجتماعی با برخوردهای قهری اصلاح نمیشود، باید فرهنگ سازی کرد، باید فهمید که یک شهروند در قبال خودش مسوول است، در قبال خانواده اش مسوولیت بیشتری دارد، اصلاح جامعه، از بالا به پایین نیست، اتفاقا از پایین به بالاست، یعنی خانواده اولین نقش را در اصلاح جامعه دارد، اصلاح نه با زور اتفاق میافتاد و نه با قوه قهریه بلکه با شناخت و آینده نگری رخ میدهد. "
این کارشناس جامعه شناسی میافزاید: "لایکی" در ظاهر یک پلتفرم تفریحی است، شاید هم کارکرد این پلتفرم در اصل همین باشد، ولی متاسفانه ما به لحاظ ریشهای بلد نیستیم از هر وسیلهای بر اساس کارکرد درست آن استفاده کنیم. ما تکنولوژی را وارد میکنیم، ولی فرهنگ استفاده از آن را وارد نمیکنیم، همان مثال قدیمی رانندگی که هنوز هم بلد نیست از اتومبیل درست استنفاده کنیم در بسیاری از امور ما صادق است. اکثر والدین دهه شصتی که این روزها فرزندان نوجوان دارند، تحصیلات دانشگاهی دارند، یعنی انتظار میرود جهان بینی این افراد مدرن و منطقی باشد، ولی تلقی اینها از مدرنیسم یک تلقی نادرستی است. بسیاری از این والدین آنارشیسم را با مدرنسیم اشتباه میگیرند، به همین دلیل هم است که در محیط بیرون یک نوعی حرف میزنند و درون خانه یک نوع دیگری عمل میکنند، در واقع آنها برای خودشان یک شخصیت اجتماعی روشنفکر، منتقد و همیشه طلبکار در بیرون تعریف کرده اند و در داخل یک فرد کاملا منعطف، بی خیال و خارج از عرفهای تربیتی! نتیجه چنین پارادوکسی همین میشود که نوجوان آن خانواده مقابل پدرش رفتارهای خارج از عرف انجام میدهد، در اینترنت بارگذاری میکند و به عرضه عمومی میگذارد.
وی ادامه میدهد: توجه کنید که ما از مذهب و تعلقات و تعصبات مذهبی حرف نمیزنیم، ماز فرهنگی حرف میزنیم که در هر جامعه نرمالی جاری است، یعنی در هر جامعه نرمالی کودک و نوجوان آموزش میبیند، او هنجارها را میشناسد، بزهها را شناسایی میکند، غیر از آموزش و پرورش که نقش مهمی دارد، در خانواده شخصیت او شکل میگیرد تا در آینده اول برای خودش و مهمتر از خودش برای جامعه اش مفید باشد. الگوی اخلاقی هر کسی اول اولدینش است، اگر کودکی در خانواده بلشو بزرگ شود، رفتارهای اجتماعی او هم بلبشو خواهد بود، ولی اگر در یک خانواده آرام و قائل به رفتارهای منطقی تربیت یابد، رفتارهای اجتماعی او هم چنین میشود. بسیاری از مشکلات رفتاری اجتماعی ما ناشی از این رفتارهای غلط است، اگر بخش حکمرانی فرهنگی ما مشکل داشته باشد که حتما دارد، متاسفانه مشکل بزرگتر در بخش تربیت خانوادگی است. ما نوجوانانی تربیت میکنیم که همیشه خود را محق میداند، در واقع کودک و نوجوان ما در خانه یاد نمیگیرد به همان میزان که حق دارد، وظیفه هم دارد. نتیجه چنین تربیتی این میشود که نوجوان ما وقتی به سن استقلال میرسد خانواده را درگیر بحرانهای جدی میکند و مقصر این بحرانها قطعا پدر و مادر هستند.