قاسمی: مادرم به خاطر محسن سکته کرده است

مرتضی قاسمی، در مورد انتقال برادرش از بیمارستان لاله به بروجرد اظهار داشت: یک ماه پیش بود که محسن را به خانه برگرداندیم. متاسفانه نتیجه‌ای هم نگرفتیم و درمانی که تاکنون انجام شده، تاثیری در بهبود حال برادرم نداشته و وضعیتش هیچ تغییری نکرده است. مغزش کار نمی‌کند، حرکت و تکلم ندارد و کسی را نمی‌شناسد. پزشکش به یقین نگفته که خوب نمی‌شود، اما گفت که روند بهبودش خیلی طولانی است. در این نوع آسیب‌های مغزی، هر چه زودتر فرد از کما خارج شود، میزان آسیبش کمتر است، اما حالا دیگر نزدیک به ۷، ۸ ماه است که محسن همین وضعیت را دارد.

او در مورد پیگیری قضایی ضاربان قهرمان سابق کشتی آسیا، خاطرنشان کرد: ما که از همان ابتدا شکایت کردیم و پیگیری‌های لازم را انجام دادیم. در کمپ ترک اعتیاد فیلم‌ها را پاک کردند، اما با دستور قضایی فیلم‌ها بازیابی شد و حالا چهار ساعت و نیم از زمانی که محسن را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند را در اختیار داریم. ضاربان محسن، سه نفر هستند، اما یک نفر هست که ضربات سنگین را به سر محسن وارد می‌کند و او باعث آسیب مغزی برادرم شده، همه ضاربان با قید وثیقه آزاد هستند. ما دو شاهد هم به دادگاه برده‌ایم. فیلم هست، شاهد هست، همه چیز مشخص است که آن‌ها محسن را چطور می‌زنند.

قاسمی در پاسخ به این سوال که آیا خصومت شخصی بین ضاربان و برادرش وجود داشته که در کمپ ترک اعتیاد به این شکل او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند، گفت: محسن که در وضعیت عادی نبوده و طبیعتا مقاومت کرده است. در فیلم هم هست. او به ضارب اصلی مشت می‌زند و از آنجاست که این فرد ضربات وحشتناکی را به سر برادرم می‌زند. آنقدر او را می‌زنند که از هوش می‌رود و در آن وقت هم او را به بیمارستان منتقل نمی‌کنند. این مرکز را یکی از دوستان معرفی کرده بود و ما محسن را آنجا بردیم. خیلی مراکز به خاطر اینکه می‌دانستند محسن کشتی‌گیر بوده، با او رودربایستی داشتند و او را قبول نمی‌کردند.

برادر قهرمان سابق کشتی فرنگی آسیا با اشاره به اینکه در این مدت برای بهبود محسن قاسمی بیش از یک میلیارد تومان هزینه کرده‌اند، تاکید کرد: از درمان جوابی نگرفتیم. مادرم خیلی حالش بد است. همین حالا هم ۴، ۵ نفری هر روز درگیر کار‌های محسن هستیم.

او ادامه داد: اولین چیزی که می‌خواهیم سلامتی برادرمان است و اینکه با ضاربانش برخورد قضایی شود. مادرم صبح تا شب بالای سر محسن با یک تکه گوشت درد دل می‌کند. به خاطر وضعیت او، سکته کرده و حالش خوب نیست. شب تا صبح پای تخت محسن می‌خوابد. وضعیت محسن یک طرف، بی قراری مادرمان هم یک طرف. امیدوارم لااقل با مجازات شدن ضاربان محسن، کمی از درد و رنج ما کاسته شود.