فرارو- محمد مهدی حاتمی؛ باورش سخت است، اما اپراتورهای تلفنی که مشکل کاربران با اینترنت خانگی شان را حل میکنند، جزو مشاغلی هستند که ۴ دهه پیش کسی نمیتوانست پدید آمدن شان را تصور کند. حالا در دوران همه گیری کووید-۱۹، ذهن ما برای پذیرش «دورکاری» و استلزامات آن آمادهتر شده، اما آیا میتوان روزی را تصور کرد که بیشتر ما پا روی پا بیندازیم و از داخل خانه کار کنیم؟
به گزارش فرارو، کمی بیش از یک قرن پیش، سوسیالیستهای اروپایی فکر میکردند «کار»، به آن معنایی که در نظریه مارکسیسم مراد میشد، یک مصداق بیشتر ندارد: کار در کارخانه. آنها تنها نبودند. در آن زمان، کار در کارخانهها پیشروترین نوع کار محسوب میشد و در مقابل، کار در مزرعه یا امثال آن که در برخی کشورها تا ۹۰ درصد از مشاغل بازار کار را به خود اختصاص میداد، چیزی مربوط به گذشته بود.
در ایران، شاید تا همین یک یا دو دهه پیش، عزم دولتها جزم بود تا «کارخانه سازی» کنند و بعد هم در مراسم رونمایی، روبانهایی را قیچی کنند که نشان میداد برای فلان و بهمان تعداد نفر شغل مستقیم و غیر مستقیم ایجاد شده است. با این همه، تغییر بزرگ در نگاه به «کار» حالا مدتی است که آغاز شده است.
«دورکاری» (Telecommuting) کم کم میرود که به یک هنجار در بازار کار بدل شود و شاید شیوع ویروس کووید-۱۹ نه عامل اصلی این تغییر بزرگ در بازار کار، که تنها یک کاتالیزور برای این رخداد بوده است. حالا «دورکاری» نه یک انتخاب از سر اجبار در اقتصادهای کرونازده، که یک ضرورت برای شرکتها و کسب و کارهای پیشرو است. همین چندی پیش، شرکتهای «اپل» و «توئیتر» اعلام کردند که «دورکاری» را به عنوان یک هنجار دائمی برای کارکنان شان میپذیرند و البته در ایران هم برخی استارتاپها همین رویکرد را دنبال کردند.
اما آیا اساساً «دورکاری» به آن اندازه که گفته میشود به یک هنجار جدید در فضای کار بدل شده است؟
«دورکاری» واقعاً چقدر شایع است؟
«دورکاری» هنوز کسر کوچکی از مشاغل بازار کار در کل دنیا را تشکیل میدهد و تا بدل شدن به شکل غالب در بازار کار، فاصله زیادی دارد. شکل غالب در بازار در طول دورههای مختلف تاریخ انسانی تغییر کرده است و به قول آنتونیو نگری و مایکل هارت در کتاب «انبوه خلق»، این شکل غالب الزاماً از نظر عددی دست بالا را نداشته است. بگذارید سادهتر بگویم.
تا پیش از دوره «صنعتی شدن» (Industrialisation)، حوالی دو و نیم قرن پیش در اروپا، شکل غالب کار در جهان کشاورزی بود. این یعنی بخش عمده زنجیره ارزش در فعالیتهای مرتبط با بخش کشاورزی ایجاد میشد و سهم خدمات یا صنعت بسیار پایین بود. از آغاز «صنعتی شدن» تا دهههای ابتدایی قرن بیستم، سهم صنعت از کل سبد اقتصاد در کشورهای پیشرو، بالاتر از بقیه بخشها بود. در همین کشورها، این بخش کمی بعد جای خود را به بخشهای خدمات و مالی داد و این بخش از داستان، افتان و خیزان، هنوز ادامه دارد.
بنابراین، قرار نیست همه ما «دورکار» بشویم، اما میتوان وضعیتی را تصور کرد که بخش پیشرو اقتصاد (مثلاً مشاغل حوزه مدیریت، مشاغل مالی یا تحلیلی) به سرعت و به شکلی تمام و کمال از راه دور انجام شود.
در هر حال، مشکل بتوان تصور کرد مشاغل حوزه حمل، مشاغل حوزه خدمات و بخش اعظم مشاغل حوزه صنعت قابلیت این را داشته باشند که از راه دور انجام شوند. با این همه، امروز که حتی پزشکان هم کم کم به ارائه مشاوره از راه دور میپردازند، تصویر آینده میتواند دستخوش اصلاح شود.
دادههای «Global Workplace Analytics» در سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که در این سال در ایالات متحده آمریکا حدود ۳.۷ میلیون نفر (معادل ۲.۸ درصد از نیروی کار این کشور) دست کم نیمی از زمان کاری خود را در منزل سپری کرده اند. نتایج تحقیقی به روزتر که دوران شیوع کرونا را هم در بر میگیرد، نشان میدهد که تا پیش از شیوع ویروس کووید-۱۹، حدود ۱۷ درصد از نیروی کار آمریکایی ۵ روز در هفته یا بیشتر، «دور کاری» کرده و این در حالی است که این نسبت در طول دوران همه گیری تا ۴۴ درصد افزایش پیدا کرده است.
اندر مزایای «دورکاری»
احتمالاً کمتر کسی است که نتواند مزایای «دورکاری» را حدس بزند، اما هنوز مزایای این شکل از کار، گوشه و کناری دارد که شاید کمتر به آن توجه شده باشد. در سادهترین شکل، دورکاری میتواند موجب کاهش محسوس ساعات کاری بشود و علاوه بر این، از اتلاف وقت کارکنان در ترافیک و مواردی از این دست جلوگیری کند.
مزایای این شکل از کار برای کارفرما هم تقریباً روشن است: نیازی به اجاره یا خرید دفاتر کار در مناطق گران قیمت شهری وجود ندارد و هزینههایی مانند هزینه برق، چای، لوازم اداری، استخدام نگهبان و امثال اینها هم حذف میشوند. مزایای محیط زیستی «دورکاری» هم کم نیستند. کاهش انتشار گازهای گلخانهای و کم رنگ کردن «رد پای کربنی» (Carbon footprint) تنها بخشی از این مزایا هستند.
اما یکی از هزینههای کاهش یافته «دورکاری» برای کارفرما، کاهش تقاضای انواع مرخصی توسط کارکنان است. وقتی شما از خانه کار کنید و نسبت به انجام وظیفه مشخص شده و نه ساعت کار یا حضور فیزیکی تعهد داشته باشد، احتمالاً نیازی به گرفتن مرخصی ساعتی از کارفرما هم ندارید. علاوه بر این، «دورکاری» میتواند یکی از مرخصیهایی که کارفرماها معمولاً دل خوشی از آن ندارند را هم بلاموضوع کند: مرخصی بارداری.
قوانین مربوط به مرخصی زایمان در کشورهایی که زنان همچنان با محدویتهایی در اشتغال مواجه هستند، موجب نرخ پایینتر مشارکت اقتصادی زنان میشود. به عبارت ساده تر، در این قبیل کشورها، کارفرما که بنا بر قانون موظف است به زنان باردار مثلاً یک سال مرخصی با حقوق بدهد، ترجیج میدهد اساساً زنان را استخدام نکند. با این همه، «دورکاری» شرایطی فرضی را به ذهن میآورد که بر اساس آن، الزام قانونی به تخصیص مرخصی طولانی مدت و با حقوق در صورت زایمان، جای خود را به «دورکاری» همراه با کاهش ساعات کاری بدهد. در این صورت، هم کارفرما منتفع میشود و هم کارمند.
از آن سو، «دورکاری» و شناورسازی ساعات کار همزمان به معنی افزایش زمان فراغت برای نیروی کار است. یکی از اصلیترین استدلالهای طراحان طرحی برای افزایش روزهای تعطیل هفته به ۳ روز در برخی کشورهای اروپایی این است که آدمهایی با وقت فراغت بیشتر، تفریح بیشتری هم میکنند و این برای بخش خدمات اقتصاد خوب است.
در اقتصادهای پیشرفته همچون بریتانیا، فرانسه یا آلمان، گاه تا ۷۰ درصد از تولید ناخالص داخلی در بخش خدمات ایجاد میشود و بخش اعظم خدمات هم خدمات مرتبط با تفریح هستند. در ایران، اندازه بخش خدمات چیزی در حدود ۵۰ درصد از کل اقتصاد کشور است.
اگر شما اوقات فراغت بیشتری داشته باشید، احتمال بیشتری وجود دارد که به سینما بروید، در کافه بنشینید و یا اینکه در یک بوستان عمومی، از یک دستفروش بلال کبابی بخرید. بر اساس همین استدلال، افزایش ساعات فراغت میتواند به معنی افزایش گردش مالی در بخش خدمات هم باشد.
هنرش گفتی، عیبش نیز بگوی. اما آیا دورکاری سراسر مزیت و خوبی است؟ قطعاً نه.
مهمترین ویژگی منفی «دورکاری» این است مرز میان «کار» و «غیر کار» را از بین میبرد و شما به عنوان یک کارمند نمیتوانید تقریباً در هیچ زمانی از کار فراغت داشته باشید. معروف بود که کارگران کارخانهها با چند «سوت» کار میکنند: سوتی برای شروع کار، سوت یا سوتهایی برای اعلام زمان استراحت و سوتی برای پایان ساعت کاری و رفتن به خانه. در این حالت، مرز میان «کار» و «غیر کار» مشخص بود و کارفرما وقتی شما در خانه بودید نمیتوانست روی نیروی کار شما حساب باز کند.
«دورکار» یا فریلنسر قرن بیست و یکمی، اما نمیتواند مرزی میان «کار» و «غیر کار» بکشد. وقتی وظیفه شما ارتباط با مشتری یا ارسال ایمیل به شرکتهای طرف قرارداد باشد، تقریباً باید در هر زمانی از روز که کارفرما از شما بخواهد، این وظایف را حتی از خانه انجام دهید.
برگزاری ویدئوکنفرانس یا جلسههای آنلاین راس ساعت ۱۰ شب با استفاده از بستر شبکههای اجتماعی هم یکی از چیزهایی است که شاید برای نیروی کار قرن بیست و یکمی طبیعی جلوه کند، اما نیروی کار قرن بیستمی را قطعاً به وحشت میانداخت و شاید موجب میشد کارگران در خیابان تظاهرات کنند.
برخی کارشناسان هم به معایبی دیگر در ارتباط با «دورکاری» اشاره کرده اند. این دسته به عنوان نمونه میگویند کاهش ارتباطات مستقیم با افراد، میزان تاثیرگذاری گفتار را کاهش میدهد و سطح روابط عاطفی میان انسانها را پایین میآورد. دست کم در حوزه کسب و کار، این مشکلی جدی خواهد بود.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که مشکلی در ارتباط با اینترنت منزل تان را به صورت تلفنی با «اپراتور» شرکت ارائه دهنده خدمات اینترنتی حل و فصل کرده باشید. این مورد بسیار عادی برای من و شما، تا ۳ یا ۴ دهه پیش نه تنها بسیار عجیب، که اساساً غیرعملی بود. با این همه، فعالان حوزه کسب و کار میدانند که وقتی ارتباط رو در رو وجود ندارد، کار یک «اپراتور» تلفنی چقدر دشوار است.