ویلیام شالک، از هواداران جو بایدن میگوید: «قبل از انتخابات شاهد خشونت بودیم و احتمالا بعد از آن هم شاهدش خواهیم بود.»
انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده همواره به دستهبندی در میان مردم دامن میزند، اما انتخابات این دوره به نظر بیش از هر زمان دیگری شکاف بین آمریکاییها ایجاد کرده است. آمریکا پس از سالها در چنین شرایطی قرار گرفته؛ اما این وضعیت چگونه شکل گرفت و ایالات متحده چطور از آن خارج خواهد شد؟
به گزارش یورونیوز، اندی رویزگین، خبرنگار یورونیوز برای یافتن پاسخ این سوال به میان شهروندان آمریکایی در ایالت ویسکانسین رفته است.
دستهبندی و شکاف در آمریکا تا چه میزان عمیق شده است؟
با یک مثال ساده شروع کنیم. دفاتر پلیس در سراسر ایالات متحده در گزارشهایی اعلام کردهاند که هیچگاه تاکنون این میزان تبلیغات کارزارهای انتخاباتی در محیطهای شهری و محوطه منازل مسکونی، آنهم در زمانی نه چندان دور به انتخابات به سرقت نرفته بود.
خانم سالخوردهای که علائم تبلیغات کارزار جو بایدن از مقابل منزلش به سرقت رفته میگوید: «من خودم علامتی دستساز ساختم و جایش گذاشتم: دست از دزدیدن علائم تبلیغی بردارید، این یک جرم است.»
جس کیوناس از شهروندان ریسین در ایالت ویسکانسین میگوید: «ما دو حزب داریم که چنان از هم متنفرند که نمیتوانند کشور را در مقابل خود قرار دهند.»
از علائم محیطی اعلام تعلق به کارزارهای انتخاباتی و جنبش «جان سیاه ارزش دارد» گرفته تا بحث سقط جنین و ویروس کرونا؛ به نظر هیچکس نمیداند اختلافها چگونه اینقدر عمیق شده است؟
مایک ایساکسن، یک شهروند دیگر ریسین میگوید: «به نظرم اتفاقی است که به تدریج روی داده؛ همه ما تاریخی شگرف با خود داریم و هر طرف به نوعی از این تاریخ سخن گفته است.».
اما به اعتقاد فرانک دیکینسون از ساکنان پورت هارون در ایالت میشیگان، «جریمندرینگ» یا کژحوزهبندی قسمت عمدهای از ماجرا است.
جریمندرینگ قدرتی است که قانونگذاران ایالتی از آن برای بازآرایی نقشهٔ شهرستانها و دستکاری در حوزههای رای گیری استفاده میکنند تا به نوعی زمینه تداوم برتری حزب خود را فراهم کنند.
فرانک دیکینسون معتقد است: «جایی که افراد مجبور به رقابت با یکدیگر و حتی با گمنامترین اعضای حزب خود نیستند پس هیچ نقطه اشتراکی هم وجود ندارد؛ همینجا است که شما باید از همه پر سر و صداٰتر باشید.»
جدالهای حقوقی میان صاحبان قدرت از هر دو حزب در ایالتها
در بخشی دیگری از این گزارش آمده است: «دولت محلی اینجا درمیشیگان همانند سیزده ایالت دیگر بین دو حزب تقسیم شده؛ یکی فرمانداری را در اختیار دارد و دیگر بر نهاد قانونگذار مسلط است.»
در ویسکانسین به عنوان مثال فرماندار دمکرات ماه مارس دستور قرنطینه داد. دو ماه بعد جمهوریخواهان که کنترل نهاد قانونگذار را بر عهده دارند موفق به لغو این فرمان شدند. بدین ترتیب راهها و رستورانها دوباره پر از مشتریهایی شدند که ماسک به صورت نداشتند.
فرماندار سپس دستور داد تا بارها و رستورانها به پذیرش ۲۵ درصد از ظرفیت خود محدود شوند، اما جمهوریخواهان با قانونی این دستور را نیز لغو کردند.
فرماندار میشیگان دستور استفاده اجباری از ماسک در سطح ایالات را داده و جمهوری خواهان همچنان برای لغو آن به دادگاهها رفت و آمد میکنند؛ و این دستهبندی محلی در سطح ملی و تا رقابت انتخاباتی میان دونالد ترامپ و جو بایدن گسترش یافته است.
پاریو شا، استاد علوم سیاسی دانشگاه ویسکانسین در میلواکی میگوید: در حال حاضر تعداد بسیار کمی رایدهنده بلاتکلیف وجود دارد و خبری از نمودار همپوشانی میان هواداران بایدن و ترامپ نیست؛ بنابراین شما موافق یکی یا مخالف دیگری هستید.»
فرانک دیکینسون، شهروند ساکن در پورت هارون نیز میگوید: «به فردی نیاز خواهد بود که بتواند همه را متحد کند؛ نمیدانم آیا چنین فردی را داریم؟»
آن تبلیغات انتخاباتی محیطی را به یاد بیاورید! افرادی که علائم نصب شده در حیاطشان دزدیده شده بود آن را نشانهای بد از دور کنونی میدانستند.
ویلیام شالک، یک هوادار جو بایدن میگوید: «قبل از انتخابات شاهد خشونت بودیم و احتمالا بعد از آن هم شاهدش خواهیم بود.»
کتی جانسون، هوادار دونالد ترامپ، اما معتقد است: «فکر کردن به تفرقه و دسته بندی بسیار ترسناک است.»
یک نکته با نمک . از چند سال پیش تا حالا هر از گاهی به سایتها و شبکه های اجتماعی انگلیسی زبان سری می زنم و به طور ناشناس جوک می نویسم ! البته در آنجا به عباراتی چون احمقِ نفهمِ بی همه چیز ِکودنِ بیشعورِ ازگل نواخته می شوم ! این قدر احمقانه می نویسم !! یکیشان بهم گفت تو شکسپیری هستی که به سبک الاغ می نویسی !! Your English is full, Your brain is null انگلیسیت فوله ، مغزت نوله (یعنی کلّاً مغز نداری!!) .
آن قدری که در ایران از انتخابات آمریکا صحبت می شود در آنجا نمی شود . مهمترین موضوع مورد بحثشان مانیکور ناخن سگ و تعالیم الهی برای پولدار شدن است !! منظورم انجیل تنعم ( the prosperity gospel, the health and wealth gospel, the gospel of success ) است . فکر می کنند ایران در آفریقای جنوبی قرار دارد و ایرانیها سوارِ شتر می شوند !!! اینقدری که راننده تاکسی ما از آمریکا می داند ، استاد دانشگاهشان نمی داند !! سیاسی ترینشان به فکر کم یا زیاد شدن مالیاتند و این که از بین پیری برد پیت و جوانی مت دیمون کدام خوش تیپ ترند ؟! اصلاً نمی دانند قاسم سلیمانی که بوده و چرا ترورش کردند !! از الان تا کریسمس همه اش عید دارند ؛ از هالووین تا Thanksgiving . بعدش هم که سال نو می آید . فقیر هم دارند که البته معلّم هم بینشان هست . معلّمی نوشته بود روی تشک بادی می خوابد چون پول خریدن تخت ندارد . یک عده شان هم که طلاق گرفته اند از من تقاضای ازدواج کردند که گفتم خودم نامزد دارم ، منتهی نامزدم رفته زن یکی دیگر شده است !!!!