درست است که محمد بن سلمان تغییرات اجتماعی مهمی در عربستان را کلید زده که بهبود زندگی شهروندانش را موجب شده، اما این موضوع اندکی از اهمیت پاسخگویی سعودیها نسبت به تخلفاتشان نمیکاهد.
انتظارات عمومی در واشنگتن از این قرار است که سعودیها با دولت تازه بایدن روزهای سختی را سپری خواهند کرد. جو بایدن و کامالا هریس گفته اند که روابط با پادشاهی را ارزیابی میکنند و به پشتیبانی از عربستان در جنگ یمن پایان خواهند داد. بایدن پس از مراسم تحلیف به قول خود عمل کرد، آنجا که فروش سلاح به عربستان- دست کم برای کوتاه مدت- را تایید نکرد.
به گزارش شفقنا؛ فارین پالیسی نوشت: عربستان سعودی یک متحد مشکل ساز است. ولیعهد این کشور یک جنگ پنج ساله بیهوده را در یمن به راه انداخته که موجب کشته و زخمی شدن دهها هزار نفر شده است. اصلاح طلبان را بازداشت و اذیت و تحریم بین المللی علیه قطر (اگرچه یک متحد نمونه نیست، اما یک شریک امنیتی مهم برای ایالات متحده به شمار میرود) را هدایت میکند. همچنین سوالاتی پیرامون نقش عربستان و شهروندانش در حادثه یازده سپتامبر وجود دارد.
درست است که محمد بن سلمان تغییرات اجتماعی مهمی در عربستان را کلید زده که بهبود زندگی شهروندانش را موجب شده، اما این موضوع اندکی از اهمیت پاسخگویی سعودیها نسبت به تخلفاتشان نمیکاهد.
حتی در اوج خشونت علیه جمال خاشقچی، عربستان همچنان مکانی بود که شمار زیادی باور داشتند میتوانند در آنجا پول دربیاورند. عربستان با گسترهای از مشکلات اقتصادی روبروست. پروژه نه چندان موفق شهر نئوم بسیاری را فراری میدهد و تلاشهای ریاض برای بازیابی بازار کار و ساخت نهادهای اقتصادی دشوار و بزرگ به نظر میرسند. با این حال سعودیها هنوز هم بزرگترین اقتصاد خاورمیانه را دارند و همین سبب میشود تا شریک جذاب بسیاری از سرمایه گذاران برای طرحهای سرمایه گذاری آینده ریاض باشند.
این استدلال مطرح میشود که اگر رهبران تجاری بخواهند با عربستان ادامه دهند دلیلی ندارد که دولت تازه وارد بایدن نیز چنین کاری کند. با این حال به نظر میرسد که واشنگتن در انجام هر کاری که بخواهد انجام دهد آزاد نیست. در اینجا محدودیتهای ژئوپلتیکی وجود دارند. برنامه ریزان نظامی ایالات متحده عربستان را یک شریک مهم در سیاست ایران میدانند. سیاستهای بالقوه دولت بایدن در مورد ایران نیز در این بین قرار میگیرند، مثلا پیوستن به توافق هستهای یا گفتگو پیرامون یک توافق تازه. در هر دو مورد دولت بایدن نیازمند پشتیبانی ریاض است. این بدان معنی است که گفتگوکنندگان آمریکایی باید نسبت به نگرانیهای ریاض حساس باشند.
موضوع مرتبط با ایران و ژئوپلتیک منطقه، جنگ در یمن است. ایرانیها حالا با انصارالله در ارتباط اند و عربستان امنیت کم تری دارد. در این جنگ نمیتوان پیروزی متصور شد و سعودیها ناچار به خروج اند. سوال اینجاست که آیا آنها بدون کمک ایالات متحده میتوانند این کار را انجام دهند یا نه. بدون شک سعودیها دوست دارند که این کار در قالب امنیت مرزی از جمله سامانههای تسلیحاتی صورت گیرد.
اعلام دولت بایدن برای ارزیابی روابط با عربستان چالش برانگیز است. میتوان به سعودیها گفت که خودشان را از باتلاق یمن خارج کنند، اما این کار عاقلانه نیست. خروج از یمن به نفع آمریکاست، در صورتی که سعودیها روابط خود با واشنگتن را حفظ کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، عربستان یار و طرف صحبت اصلی ایالات متحده در منطقه است و دست کم بخشی از توافق آمریکا با ایران از یمن میگذرد.
آیا ایالات متحده باید سعودیها را از آنچه به ان علاقه دارند- سامانههای تسلیحاتی فانتزی- جدا کند؟ دولت بایدن میتواند این موضوع را ارزیابی کند که سلاحهای آمریکا چه تعداد از غیر نظامیان را کشته است. با این حال حتی اگر واشنگتن به همدستی اش با عربستان در نابسامانی یمن پایان دهد، باید پذیرفت که این جنگ پایان نخواهد یافت.
آنچه پیرامون پاسخگویی عربستان ناگفته مانده این است که اساسا تعریف پاسخگویی چگونه است. آیا منتقدان سعودی میخواهند ولیعهد را جایگزین یا براندازند؟ ایالات متحده قصد ندارد رهبر عربستان را تعیین کند، حتی اگر جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آنچه را پیرامون مرگ خاشقچی میداند منتشر کند. چیزی که رئیس دموکرات کمیته اطلاعات مجلس- ادام شیف- خواستار آن شده است. محمد بن سلمان پادشاه عربستان خواهد شد و پادشاه عربستان خواهد ماند. بدون شک این یک شورش بین المللی ایجاد خواهد کرد و برای مدتی کسب و کارها را از عربستان دور نگه خواهد داشت. با این حال آنها دوباره راه خود را به عربستان باز خواهند یافت، زمانی که میبینند بازهم تجارت در عربستان سود آور است.
پیامدهای احتمالی اصرار بر پاسخگویی نیز قابل توجه است. جدا از خودداری فروش سلاح به عربستان، هزینه فایده چنین اقدامی نیز نادیده گرفته شده است. سعودیها ممکن است تمایلی به همکاری با ایالات متحده در توافق هستهای با ایران نداشته باشند یا حتی تلاش کنند توافق را سست کنند. چه بسا ریاض با احساس سردرگمی به سمت رقبای ایالات متحده بچرخد. چینیها حرفهای زیادی برای گفتن دارند و روسها هم خوب بلدند از آب گل آلود ماهی بگیرند. اکنون که رقابت قدرتهای بزرگ جایی در چارچوب سیاست خارجی آمریکا برای خود گرفته، این موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پس دوباره چه بسا سیاستمداران ایالات متحده چندان اهمیتی به پاسخگو نگه داشتن رژیم سعودی ندهند. منابع انرژی خلیج فارس هنوز هم برای ایالات متحده مهم است، هر چند نه مثل گذشته. ممکن است خطرات به سختی گذشته نباشند که خود به تیم بایدن قدرت مانور بیشتری میدهد.