bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۷۵۴۴۸

روایت ۹ ماه نخست‌وزیری بازرگان

روایت ۹ ماه نخست‌وزیری بازرگان

ابوالفضل بازرگان برادرزاده نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی گفت: پس از استعفا از نخست‌وزیری و با وجود تلاش عده‌ای برای حذف بازرگان و نهضت آزادی ایران از صحنه سیاسی کشور، بازرگان به‌هیچ‌وجه از صحنه سیاسی حذف نشد بلکه تا پایان عمر پربرکتش بر تلاش‌های سیاسی (افزون بر فعالیت‌های دینی و اجتماعی) در راستای تحقق آرمان‌هایی که برای سربلندی ایران و اعتلای اسلام در سر داشت، پای فشرد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۹

۱۶ بهمن ۱۳۵۷، مهندس مهدی بازرگان با حکم امام خمینی به ایجاد دولت موقت و قبول جایگاه نخست‌وزیری موظف شد؛ این اتفاق در‌حالی رخ داد که بختیار هنوز خود را نخست‌وزیر قانونی کشور می‌دانست و انقلاب نیز به‌طورکامل پیروز نشده بود، اما فضای کشور نوید پیروزی زودهنگام انقلاب را می‌داد.

شرق در ادامه نوشت: اینکه بازرگان در عملکرد خود در زمان نخست‌وزیری تا چه حد توانست رضایت عمومی را جلب کند، بحث مفصلی است که باید با آمار‌های آن زمان و شرایط سیاسی آن را سنجید، اما حذف جناح بازرگان از صحنه سیاسی کشور موجب به‌حاشیه‌راندن جناح میانه‌رو شد و سال‌ها گذشت تا جامعه دوباره چنین جریانی را تولید کند.

دوران نخست‌وزیری بازرگان از بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ دوره سخت انقلاب در راستای ایجاد نهاد‌های سیاسی، برگزاری رفراندوم‌ها، تنش‌های نظامی در مرز و اختلافات داخلی در تهران بود که در این زمینه دولت بازرگان توانست جو آرام نسبی را در کشور حاکم کند، اما در مورد کردستان چندان موفقیتی نداشت. درباره روز‌های آغازین نخست‌وزیری مهدی بازرگان با ابوالفضل بازرگان گفتگو شده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم.

‌مهندس بازرگان پیش از انقلاب چه جایگاهی در حکومت بعدی برای خود تصور می‌کرد؟

یکی از ویژگی‌های برجسته مهندس بازرگان اعتقاد استوار او به اهمیت و ضرورت کار جمعی، بر پایه راهبرد و برنامه سنجیده و زمان‌بندی شده بود. او همه آرزو و تلاشش این بود که یک نظام سیاسی ملی متکی به آرای مردم و قانونگرا (مشابه دولت دکتر مصدق) بر سر کار آید. برای او چندان مهم نبود که چه نقشی در آن نظام یا دولت بر عهده شخص او گذارده شود.

مصداق‌هایی از این تشکل‌گرایی را می‌توان در اهتمام و مشارکت مؤثر بازرگان در تشکیل نهاد‌های مدنی مانند مکتب تربیتی اجتماعی عملی (متاع)، انجمن‌های اسلامی مهندسین، پزشکان و معلمان، شرکت‌های مهندسی و صنعتی یاد، ایرفو و سافیاد، شرکت‌های «انتشار» و «انتشارات قلم» و تشکل‌های سیاسی مانند نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی دوم، نهضت آزادی ایران، کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت یافت.

او همان‌گونه که دعوت و درخواست دکتر مصدق را برای تأسیس و مدیریت سازمان لوله‌کشی تهران، ریاست هیئت خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس و اداره شرکت ملی نفت ایران پذیرا شد، آمادگی داشت که هر گونه مسئولیتی را که در حیطه تخصص و توانمندی او بود در یک دولت ملی و دموکراتیک برخاسته از انقلاب مردمی بپذیرد.

در چه فرایندی امام مهندس بازرگان را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد؟

در بند «ب» ماده دو اساسنامه شورای انقلاب، «پیشنهاد رئیس دولت موقت به امام برای صدور حکم» جزء وظایف شورای انقلاب تعیین شده بود. جزئیات فرایند انتصاب مهندس بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی در جلد چهارم خاطرات دکتر ابراهیم یزدی آمده است که چکیده آن را با کمی تغییر و افزودن توضیحاتی از سوی خودم (در داخل پرانتزها) در زیر عرضه می‌کنم.

«از همان زمان که برنامه سیاسی امام تصویب شد، از نظر رهبر فقید انقلاب و سایر شخصیت‌های روحانی و سیاسی، مهندس بازرگان گزینه مناسب برای نخست‌وزیری بود» (زیرا، با توجه به ماهیت اسلامی و ملی انقلاب، نامزد نخست‌وزیری می‌بایست مورد قبول و پشتیبانی روحانیان مبارز و فعالان سیاسی با گرایش‌های گوناگون و دارای کارنامه درخشان در مبارزه و مدیریت می‌بود) «اکثریت قاطع اعضای شورای انقلاب با این انتخاب موافق بودند، ولی خود مرحوم بازرگان (بنابر منش ویژه او که در بالا شرح داده شد) تمایلی نداشت» (و ترجیح می‌داد که در یک فضای غیر التهابی و بدون تنش و فشار مسئولیت بپذیرد).

«امام نگران بودند که چه کسی را که ازنظر صلاحیت‌های سیاسی و اخلاقی هم‌تراز مهندس بازرگان باشد معرفی کنند... و از من خواستند که بازرگان را راضی به قبول مسئولیت کنم... مرحوم طالقانی (که با روحیات روحانیان و مهندس بازرگان آشنایی داشت) بر این باور بود که مهندس بازرگان، با روحیه منضبطی که دارد، نمی‌تواند با روحانیان کار کند.

اما من، با وجود موافق‌بودن با توصیفات و توضیحات ایشان، با توجه به اوضاع بسیار متلاطم نامطمئن ایران، کسی را مناسب‌تر و شایسته‌تر از بازرگان نمی‌دانستم. آقای طالقانی از من خواست که به اتفاق بازرگان به دیدارش برویم ... در دیدار سه‌جانبه، پس از توضیحات طالقانی و من، طالقانی در نهایت به بازرگان توصیه اکید کرد که همه شرایط همکاری‌اش را با شورای انقلاب و امام مطرح کند و اگر پذیرفتند، او مسئولیت را بپذیرد.

پس از آن، به دیدار ایشان رفتم و آمادگی بازرگان را اطلاع دادم. روز بعد، جلسه شورای انقلاب در مدرسه علوی و با حضور امام تشکیل شد و آقای طالقانی، رئیس شورا، تمایل شورا به نخست‌وزیری بازرگان را مطرح کرد که مورد استقبال امام قرار گرفت، ولی مهندس بازرگان برای پذیرش آن مهلت خواست... روز بعد، بازرگان ابتدا شرایط خود را بیان کرد و توضیح داد که از من انتظار معجزه نداشته باشید.

من با نظم و انضباط کار می‌کنم و به تغییرات تدریجی و گام‌به‌گام اعتقاد دارم. علاوه بر این، نباید در کار‌های اجرائی از بالای سر دولت در همه کار‌ها دخالت کنید... پس از سخنان آیت‌الله خمینی و چند نفر از اعضای شورا در تأیید بازرگان و اطمینان‌دادن به او، همه اعضای شورا، جز یک نفر، به نخست‌وزیری ایشان رأی دادند و ایشان ضمن تشکر از مهندس بازرگان... از آقای مطهری خواستند که متن حکم را تنظیم کند. این حکم در روز بعد (۱۳۵۷.۱۱.۱۵) در یک کنفرانس مطبوعاتی در مدرسه علوی خوانده شد...». (در حکم انتصاب، مأموریت بازرگان تشکیل دولت موقت به‌منظور ترتیب‌دادن اداره امور مملکت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت در باره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان ... جهت تصویب قانون اساسی جدید ذکر شده بود).

چه مذاکراتی بین مهندس بازرگان و امام در باره قبول نخست‌وزیری صورت گرفته بود؟

بنا بر آنچه در خاطرات زنده‌یاد دکتر یزدی آمده است، مهندس بازرگان در سفر به فرانسه، در اواخر مهرماه ۵۷، دو دیدار با آیت‌الله خمینی داشتند که در آنها، مهندس بازرگان، ضمن تشریح اوضاع در ایران برنامه سنگر به سنگر برای تغییر نظام سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی را مطرح کردند که مورد پذیرش امام قرار نگرفت، زیرا کند‌شدن آتش انقلاب را در زمانی که رژیم پهلوی در حال سقوط بود، مانع پیروزی انقلاب می‌دانستند. درباره تشکیل شورای انقلاب نیز گفتگو شد و امام از مهندس خواستند که با همفکری با روحانیان مورد اعتماد رهبر انقلاب، فهرست اعضای پیشنهادی را تهیه کنند و بفرستند.

ظاهرا به‌طور قطعی درباره نخست‌وزیری و تشکیل دولت گفتگو نشده بود. نکته مهم درباره دیدار‌های یاد‌شده این است که معمولا شرط پذیرش افراد از سوی ایشان اعلام موضع ملاقات‌کننده درباره برنامه سیاسی و مواضع امام بود. این شرط از جمله درمورد دکتر سنجابی اجرا شد. درمورد آقای سیدجلال تهرانی، رئیس شورای سلطنت نیز اجازه دیدار پس از استعفای ایشان از شورا داده شد.

درمورد مهندس بازرگان که به دعوت آیت‌الله خمینی به پاریس رفتند، هیچ شرطی برای پذیرفتن ایشان تعیین نشده بود. البته، در پایان دیدارها، با توجه به اعتقاد مهندس بازرگان به تصمیم‌گیری دموکراتیک تشکیلاتی، ایشان اعلام نظر درباره برنامه و مواضع را موکول به بازگشت به ایران و تصمیم‌گیری در شورای مرکزی نهضت آزادی کردند و این کار با صدور اعلامیه رسمی صورت گرفت.

کابینه بازرگان که تماما از نیرو‌های نهضت آزادی بود، آیا یک نوع انحصارطلبی در قدرت را القا می‌کرد؟ چرا از گروه‌های دیگر در کابینه او حضور نداشتند؟

برخلاف نظر شما که در گذشته از سوی دیگران هم گفته شده است، کابینه بازرگان (هیئت وزیران) تماما از نیرو‌های نهضت آزادی ایران و در راستای انحصارطلبی در قدرت نبود بلکه در آغاز تنها ۲۵ درصد (یک‌چهارم) و پس از استعفای چند وزیر غیرنهضتی و جایگزین‌شدن آنان با اعضای نهضت آزادی، ۵۵ درصد وزیران عضو نهضت آزادی ایران بودند.

در سخنرانی مورخ ۶۰.۱۱.۲۲ مهندس بازرگان، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، ایشان توضیح داد که چهار شرط زیر را برای گزینش وزیران به شورای انقلاب اعلام کرده است. ۱- مسلمان عامل به فرایض ۲-سابقه مبارزاتی مشخص و عدم همکاری سیاسی و تبلیغاتی با نظام شاهنشاهی ۳- حسن شهرت، شایستگی اخلاقی و اجتماعی و پذیرش شخصی و اداری در وزارتخانه مربوط ۴- سابقه و آشنایی و صلاحیت اداری و فنی در وظیفه ارجاعی.

به بیان دیگر، مهندس بازرگان به نظر کسانی که توصیه می‌کردند که وزیران صرفا از میان افراد زندان‌رفته و رنج‌کشیده یا فعال در انقلاب انتخاب شوند، تسلیم نشده بود. البته او در گزینش وزیران از مشورت و راهنمایی صاحب‌نظران، اعضای شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب استفاده کرده بود.

به‌جز بازرگان با چه کسانی برای قبول نخست‌وزیری مذاکره شده بود؟

من در‌این‌باره اطلاعی ندارم، ولی گمان نمی‌کنم که از شخص دیگری درباره آمادگی او برای پذیرش سمت نخست‌وزیری سؤال شده بود. البته گزینه‌ای که در آن زمان در‌باره‌اش صحبت می‌شد، این بود که بختیار به دیدار آیت‏‌الله خمینی برود و استعفایش را از نخست‌وزیری در نظام شاهنشاهی اعلام کند و سپس از طرف رهبر فقید انقلاب مأمور تشکیل دولت موقت شود.

رهبر انقلاب شرط پذیرش بختیار در فرانسه را استعفای او پیش از ترک ایران اعلام کردند و بختیار که مطمئن بود به محض استعفا حمایت ارتش را از دست خواهد داد و چه‌بسا به‌عنوان یک شهروند عادی فاقد مقام رسمی حتی اجازه خروج از کشور را در آن شرایط نخواهد گرفت و از سوی دیگر، تضمینی برای انتصاب از طرف رهبر انقلاب به مقام نخست‌وزیری وجود نداشت، آن شرط را نپذیرفت و حاضر به ترک ایران نشد.

آیا بازرگان در‌باره نخست‌وزیری دیدار و گفت‌وگویی با بختیار داشت؟

من دراین‌باره چیزی نشنیده و نخوانده‌ام. تا پیش از انتصاب بازرگان به نخست‌وزیری، ازآنجایی‌که بختیار پست نخست‌وزیری در نظام شاهنشاهی را بدون تأیید جبهه ملی ایران پذیرفت و به همان علت از جبهه ملی اخراج شده بود، دلیلی برای دیدار بازرگان با او وجود نداشت.

پس از دریافت حکم نخست‌وزیری دولت موقت انقلاب اسلامی، بازرگان در سخنرانی‌اش از بختیار خواست (یا اظهار امیدواری کرد) که «بختیارِ لُر» «بختیارِ حُر» شود و با کناره‌گیری از مقامش راه را برای انتقال آرام قدرت به نظام سیاسی و دولت جدید باز کند، ولی بختیار دو دستی به صندلی صدارت چسبید و کناره‌گیری نکرد.

البته مهندس امیرانتظام که با وزیر بهداری دولت بختیار آشنایی داشت، از او خواسته بود بختیار را راضی به کناره‌گیری کند، ولی آن تلاش هم نتیجه‌بخش نبود. سرانجام پس از اعلام بی‌طرفی ارتش و پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷، بختیار که جانش را در خطر می‌دید، دفتر نخست‌وزیری را با شتاب ترک کرد و پس از مدتی موفق شد که از ایران بگریزد و به فرانسه برود.

چرا بازرگان پس از نخست‌وزیری از صحنه سیاسی کشور حذف شد؟

پس از استعفا از نخست‌وزیری و با وجود تلاش عده‌ای برای حذف بازرگان و نهضت آزادی ایران از صحنه سیاسی کشور، بازرگان به‌هیچ‌وجه از صحنه سیاسی حذف نشد بلکه تا پایان عمر پربرکتش بر تلاش‌های سیاسی (افزون بر فعالیت‌های دینی و اجتماعی) در راستای تحقق آرمان‌هایی که برای سربلندی ایران و اعتلای اسلام در سر داشت، پای فشرد.

نخست آنکه او به درخواست شورای انقلاب و تأیید رهبر انقلاب، عضویت در آن شورا را حفظ کرد. سپس در نخستین دوره مجلس شورای ملی (که نام آن بعدا به مجلس شورای اسلامی تغییر یافت)، همراه با چندین نفر از اعضای برجسته نهضت آزادی ایران با رأی سنگین به نمایندگی مردم تهران در مجلس انتخاب شد و با وجود جفا‌های طافت‌فرسای مخالفان آن سنگر را رها نکرد. او همچنین نامزد ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۶۴ شد، ولی با کمال شگفتی و تأسف، صلاحیتش تأیید نشد. بااین‌حال مهندس بازرگان هیچ‌گاه از تلاش و مبارزه برای روشنگری آرمان‌های مردم و ایجاد اصلاحات بنیادین دست نکشید و ناامید نشد و به‌عنوان یک منتقد خیرخواه به نقد قدرت و آگاهی‌بخشی به جامعه و توانمندسازی جامعه مدنی ادامه داد.

یک خاطره کمتر‌شنیده‌شده از بازرگان را تعریف کنید.

خاطره احتمالا شنیده‌نشده خاطره سخنرانی خداحافظی مهندس بازرگان در جمع مسئولان و کارکنان نهاد نخست‌وزیری پس از قبول استعفایش از سوی رهبر فقید انقلاب بود. بازرگان پس از تشکر و قدردانی از مسئولان و کارکنان آن نهاد به نقد عملکرد مجلس خبرگان قانون اساسی در تغییردادن اساسی پیش‌نویس تهیه شده به‌وسیله دولت موقت و مورد تأیید شورای انقلاب و رهبر فقید انقلاب و افزودن اصولی که پیش‌تر مطرح نشده و مورد تأیید مردم قرار نگرفته بود، پرداخت و توصیه‌هایی برای آینده کرد. سخنان ایشان با شور و هیجان توأم با اشک و حسرت برخی از حاضران مواجه شد. امیدوارم که نوار آن سخنرانی محفوظ مانده باشد و روزی منتشر شود.