از نظر بارونس گرینفیلد، خلاقیت نوعی مقاومت است: «زمانی که به مشکل یا چالشی برمیخورید، در برابر آن مقاومت میکنید و ایدهها این موقع است که به ذهن شما میرسند.»
اغلب فکر میکنیم آزادی و خلاقیت دو یار جداییناپذیرند. اما تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که محدودیتها و قیدوبندها ممکن است خلاقیت شما را تقویت کنند؟ قانع نشدید؟ پس این مطلب را بخوانید تا ببینید کارشناسان میگویند «نیاز مادر اختراع است» و هیچچیز مغز شما را به اندازه یک «نه» قاطع و محکم، به کار نمیاندازد.
به گزارش بیبی سی، پروفسور کترینل ترومپ، روانشناس شناختی از دانشگاه اوپن یونیورسیتی میگوید: «اینکه خلاقیت یک دشت بیکران از احتمالات و امکانات است، افسانهای بیش نیست. واقعیت این است که افراد اگر در این دشت بیکران خارقالعاده قرار بگیرند، ممکن است از کار بیفتند.»
نیوتن در قرنطینه به نظریه حساب دیفرانسیل رسید و دکتر زئوس (پیرو شرطی که بسته بود) کل یک کتاب را تنها با ۵۰ فعل نوشت.
به همین دلیل است که پروفسور ترومپ عقیده دارد که «محدودیت ستون خلاقیت است».
بارونس سوزان گرینفیلد، عصبشناس و متخصص خلاقیت، با این عقیده موافق است. او میگوید: «رشد مغز انسان شبیه رشد شاخههای درخت است. هرچه این شاخهها بیشتر رشد کنند، اتصالات بیشتری ایجاد میشود و این اتصالات است که شما را به آن لحظه» یافتم «میرساند.».
اما او قبول دارد که مرز بین فایده و ضرر باریک است: «محدودیتها میتوانند هم برای خلاقیت مفید باشند و هم مشکلآفرین.»
بدون محدودیت، حوصلهمان سر میرود وبیانگیزه میشویم. اما اگر محدودیتها زیاد باشند، مضطرب میشویم و از پا در میآییم.
تحقیقات نشان میدهد که «نمودار خلاقیت» به شکل یک U برعکس است که نقطه اوج آن همیشه در نیمه است.
از نظر بارونس گرینفیلد، خلاقیت نوعی مقاومت است: «زمانی که به مشکل یا چالشی برمیخورید، در برابر آن مقاومت میکنید و ایدهها این موقع است که به ذهن شما میرسند.»
اگر بخواهیم غیرانتزاعی توضیح بدهیم، نظر گرینفیلد این است که خلاقیت، توانایی «قراردادن عناصر روزمره و عادی کنار هم است، به طوری که نه تنها ترکیب جدیدی حاصل شود بلکه برای افراد معنادار باشد و نحوه درک آنها از دنیا را تغییر بدهد».
دکتر ولکر پتنت، مدرس روانشناسی در دانشگاه اوپن یونیورسیتی، حتی تعریف سادهتری دارد: «یعنی ساختن چیزهای جدیدی که تا به حال وجود نداشتهاند.»
دکتر پتنت همچنین بین انواع محدودیتها تفاوت قائل است: محدودیتهای عمدی و غیر عمدی.
کیلا کانستنس، هنرمند، تجربه دست اولی در اینباره دارد.
«محدودیتهای بیرونی میتوانند سیاسی یا اجتماعی-اقتصادی باشند. هنرمند زن دورگه و سیاهپوست از طبقه کارگر بودن، احتمالا در دنیای هنر که به طور تاریخی پدرسالارانه، سفید و مختص طبقه متوسط بوده، محدودیت به حساب میآید.»
کانستنس چالشهای فیت رینگلد، یکی از هنرمندان مورد علاقهاش را به خاطر دارد: او میخواست از این بومهای خیلی خیلی عظیم درست کند، همانطور که مردهای بسیاری آثار هنری مدرنیست عظیم درست میکنند.
اما برای اجرای کار، فضای لازم را در خانه خودش نداشت؛ بنابراین شروع به درست کردن این لحافهای عظیم کرد، لولهشان میکرد و با خود به گالریهای متعدد میبرد. او نمونه خوبی است از اینکه یک هنرمند چطور در محاصره محدودیتها به شکوفایی میرسد.
پس به جای آنکه «محدودیتهای بیرونی» را منفی ببینید، بهتر است از آنها بهره ببرید، شاید حتی بهترین چیزی باشد که سر راهتان قرار گرفته است. متقابلا اگر هیچ محدودیتی وجود ندارد، خودتان عمدا چندتایی ایجاد کنید، چون ممکن است مقدار خوبی از خلاقیتتان را شکوفا کند.
اگر گیر کردهاید، این توصیهها را بشنوید.
پروفسور ترومپ توصیه میکند: «آشناییزدایی کنید و نوگرا باشید… اگر همیشه شعر مینوشتید حالا نثر بنویسید.»
دکتر پتنت هم توصیه مشابهی دارد: «اگر در یک گروه موسیقی هستید، اما فکر میکنید دارید درجا میزنید، ساز خودتان را عوض کنید. این کار میتواند ایدههای تازهای برای آهنگهایتان هم به شما بدهد.»
یک زمان مشخص از روز را به تمرین خلاقیت اختصاص بدهید.
دکتر پتنت میگوید: «زمان خاصی را مشخص کنید که قرار است در آن جز کار خلاقه، کار دیگری انجام ندهید. این یکی از روشهایی است که افرادی با وقت آزاد اندک از آن استفاده میکنند تا کتابشان را بنویسند. به خانوادهتان بگویید که این زمان به چه کاری اختصاص دارد تا از فضا و زمان برای خلق اثر خلاقهتان محافظت کنید.»
تعیین مهلت برای تمام کردن هر کار هم خیلی کمک میکند.
کیلا کانستنس میگوید: «وقتی فرصت کمی برای انجام کاری داریم، معمولا مهمترین اطلاعات جلوتر از باقی چیزها به ذهن ما میآیند.»
اگر هیچکدام از موارد بالا جواب نداد، ایدههای متفاوتی را امتحان کنید. مثل این یکی که پروفسور ترومپ برای نقاشی کردن پیشنهاد میدهد.
«یک نقطه قرمز یا یک خط آبی در گوشه چپ بالای بوم سفید بکشید و بعد خودتان را وادار کنید که با در نظر گرفتن این محدودیت ایجاد شده، اثری هنری خلق کنید.»
شاید کار عجیبی به نظر برسد، اما او میگوید: «حتی اگر این محدودیتها در اثر نهایی نمودی نداشته باشند، باز هم تا وقتی عامدانه با آنها بازی میکنید، میتوانند برای تقویت خلاقیت مفید باشند.»
آنچه اتفاق میافتد این است که «صرف تجربه بازی کردن با محدودیتهای مختلف، قوه تخیل شما را وسعت میدهد» و در نتیجه «خلاقیت شما را بهبود میبخشد.»