«سید حسین موسویان» پژوهشگر دانشگاه پرینستون آمریکا و «ابوالقاسم بینات» مدرس دانشگاه هاروارد آمریکا در مقالهای تحت عنوان «چگونه میتوان برجام را ماندگار کرد؟ در نشریه نشنال اینترست آمریکا نوشتند: سرنوشت برجام به ریسمانی بند است. درحالی که دیپلماتهای بینالمللی در حال تلاش برای نجات آن هستند، موضوع مهمتر این است که چه اطمینانی وجود دارد که برجام به فرض احیا یا هر توافق دیگری با ایران، چه در دوره بایدن یا رئیسجمهور بعدی، به وضعیت برجام در دوره ترامپ دچار نشود. گزینههایی همچون یک معامله کلان یا درگیر کردن کنگره آمریکا برای توافقات احتمالی مطرح هستند، اما هیچ یک واقعبینانه نیست. اما آنچه که میتواند برجام یا هر توافق دیگر بین ایران و آمریکا را پایدار کند، تغییر در وضعیت جاری و ایجاد یک بهبود حداقلی در روابط آمریکا و ایران است.
به گزارش ایرنا، آنها ادامه دادند: تجربه برجام در پنج سال گذشته نشان میدهد که آمریکا مایل است از ابزار تحریمهای اقتصادی به گونهای بهرهبرداری کند که منافع اقتصادی ایران از برجام به حداقل ممکن کاهش یابد. علت هم این است که مشکل اصلی بین آمریکا و ایران، مسائل منطقه است و نه هستهای. خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای بیسابقه نیز بدین خاطر بود که او میخواست از ابزار تحریمها برای دستیابی به یک توافق جدید دربرگیرنده موضوعات هستهای و منطقهای استفاده کند.
این دو پژوهشگر مسائل بینالملل با بیان اینکه نگرانی تهران از خروج آمریکا از هر توافقی در کنار تهدیدات امنیتیاش، موجب میشود که ایران تعهدات غیرقابل برگشت ندهد و بخش کلیدی توانمندی هستهای خود را هم حفظ کند، اظهار داشتند: واقعیت این است که دربرگشتپذیری تعهدات بین آمریکا و ایران، توازن وجود ندارد، زیرا آمریکا میتواند سریع تحریمها را برگرداند درحالی که ایران برای بازگرداندن وضعیت هستهایاش، هم به زمان نیاز دارد و هم از نظر فنی کار دشواری است. این تجربه برجام از دوره ترامپ بود که موجب تشدید بیاعتمادی ایران به آمریکا شد.
موسویان و بینات افزوند: عبور از این وضعیت ممکن نخواهد بود مگر اینکه «ذهنیت حاصل جمع صفر» که گریبانگیر روابط دو کشور است، اصلاح شود. واشنگتن و تهران باید به این نتیجه برسند که وضعیت چهل ساله گذشته، برندهای نداشته و برای هر دو کشور پروسهای باخت – باخت بوده است. آمریکا و ایران نیازمند تغییر در وضعیت فعلی روابط هستند به گونهای که اختلافات سیاسی قابل مدیریت شود. تغییر در روند کاهش خصومتها هم حاصل نخواهد شد مگر اینکه استراتزی واشنگتن تغییر کرده و ارزیابی واقعبینانهای از تواناییها، ظرفیتها و نیتهای ایران داشته باشد و اغراقگوییها و دیدگاهای مخاطرهآمیز را کنار بگذارد.
آنها با بیان اینکه استراتژی واقعبینانه آمریکا زمانی شکل میگیرد که این حقیقت را درک کند که ایران یکی از چند قدرت خاورمیانه است که هزینههای نظامیاش حتی از برخی قدرتهای درجه دو یا سه منطقه هم کمتر است، تصریح کردند: ایران صرفا میخواهد نقش طبیعی و مشروعش در منطقه به رسمیت شناخته شود و درگیر شدنش در کشورهایی مثل عراق و سوریه با وجود هزینههای سنگین، به قصد پیشگیری از سقوط این کشور صورت گرفته است. ضمن اینکه آمریکا باید درک کند شکل و حجم مداخلات کشورهایی مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل در سایر کشورهای منطقه در مقایسه با ایران بسیار بیشتر است.
این دو پژوهشگر مسائل بینالملل اضافه کردند: تغییر وضعیت در روابط آمریکا و ایران که چهل سال مستمرا دنبال تضعیف یکدیگر بودهاند، کار آسانی نیست و یک شبه هم حاصل نخواهد شد، اما دو دولت میتوانند با آغاز حسن نیت متقابل مثل کاهش تبلیغات خصمانه، زمینه تغییرات حداقلی را فراهم کنند. این پروسه باید با احیای برجام و اجرای درست و کامل آن آغاز شود. سپس همکاریهای اقتصادی در قالب برجام در دستورکار قرار گیرد. در دوره اوباما و در قالب برجام، قرار بود بوئینگ ۸۰ فروند هواپیمای مسافربری به ایران بفروشد. تعداد زیادی از پروژههای اقتصادی مشابه وجود دارد که در قالب برجام و در صورت عادی شدن روابط مالی و بانکی و تجاری ایران امکانپذیر خواهد بود. چنین تغییری میتواند، روند خصومت را مهار کند.
موسویان و بینات با تاکید بر اینکه حل مسائل منطقه بین ایران و آمریکا دشوار است، خاطرنشان کردند: اولا اعتماد کافی وجود ندارد و ثانیا باید بین کشورهای منطقه و با در نظر گرفتن نگرانیهای مشروع کشورهای منطقه و در قالب یک سیستم همکاری و امنیت جمعی گفتگو و حل شود تا یک ثبات پایداری در منطقه به وجود آید. علاوه بر آن یک سیستم همکاری جمعی در منطقه، به حل چالشهای مهم مثل امنیت انرژی، مشکلات زیست محیطی، امنیت دریایی، جنایات سازمانیافته و قاچاق مواد مخدر کمک خواهد کرد.
آنها یادآور شدند: شکست در دستیابی به بهبود حداقلی وضعیت روابط فعلی آمریکا و ایران، موجب تشدید روند تنشها و بیثباتیهای موجود شده و دو کشور را در مسیر تقابل نظامی قرار خواهد داد. در چنین شرایطی موضوع عدم اشاعه سلاحهای هستهای نیز یکی از قربانیان چنین روندی خواهد بود. چنانچه تغییر حداقلی مذکور در روابط واشنگتن و تهران رخ ندهد، برجام حتی پس از احیاء، بعد ازمدتی مجددا متلاشی خواهد شد و با توجه به تلاش دو طرف برای امتیازگیری متقابل، خصومتها و درگیریها نیز افزایش خواهد یافت.