زن جوان که ابتدا مدعی بود از قتلها بیخبر است در نهایت اعتراف کرد و گفت: با پدرام تصمیم به قتل گرفتیم و برای اجرای نقشهمان از یکی از دوستان پدرام بهنام سروش کمک گرفتیم. قرار بود به او ۳۰۰ میلیون تومان برای اجرای نقشه قتلها بدهیم.
راز قتل هولناک سه عضو یک خانواده که با نقشه دختر بزرگ خانواده و همدستی دو مرد طراحی و اجرا شده بود، پس از ۴۰ روز با اظهارات پسر جوانی به پلیس فاش شد.
به گزارش ایران، شامگاه سهشنبه ۱۲ اسفند، پسر جوانی به اداره آگاهی مرکز رفت و به افسر نگهبان گفت: من از یک قتل عام خانوادگی فجیع با خبر هستم و بهخاطر عذاب وجدان، تصمیم گرفتم راز این قتلها را برملا کنم.
به دنبال اظهارات پسر جوان، او دقایقی بعد در مقابل افسر کشیک قتل اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و گفت: من در بازار موبایل کار میکنم و خانهمان در محدوده بلوار ابوذر است. حدود ۱۰ روز قبل، یکی از دوستانم را در خیابان دیدم و همراه او به خانه دوست دخترش رفتم وقتی وارد خانه آنها شدم برای شستن دست و صورتم میخواستم به دستشویی بروم، اما چون با خانه آنها آشنایی نداشتم به اشتباه وارد حمام شدم، اما ناگهان با مشاهده صحنهای عجیب در جا خشکم زد. داخل حمام با جسد زن و مردی میانسال رو به رو شدم. از ترس بلافاصله در را بستم و به اتاق برگشتم. بعد هم به بهانهای خیلی زود خانه را ترک کردم.
به دنبال اظهارات پسر جوان، موضوع به بازپرس حبیبالله صادقی اعلام شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به سرپرستی مهدی مسلمی، رئیس اداره جرایم جنایی، تیم تشخیص هویت و متخصصان پزشکی قانونی راهی محل شدند. ساعت ۱۵ دقیقه بامداد چهارشنبه ۱۳ اسفند، تیم تحقیق وارد طبقه پنجم خانهای شدند که در ادامه تحقیقات مشخص شد، سه جنایت فجیع در آن رخ داده است.
با ورود به خانه، آنها متوجه بهم ریختگی وسایل و به سرقت رفتن بخشی از اموال خانه شدند. همچنین به محض ورود به حمام جسد مرد و زنی را پیدا کردند و یک بشکه که پر بود از اسید. وقتی محتویات داخل بشکه بررسی شد مأموران موفق شدند تکههای استخوان سر و شانه زن جوانی را از داخل آن بیرون آورند.
در معاینات متخصصان پزشکی قانونی مشخص شد از زمان قتلها حدود ۴۰ روز میگذرد و علت مرگ نیز اصابت جسمی سنگین به سر اعلام شد.
در کنار بشکهای که جسد دختر جوان داخل آن پیدا شد، دو بشکه دیگر و ظروف پر از اسید کشف شد که نشان میداد عاملان جنایت قصد از بین بردن دو جسد دیگر را نیز داشته، اما موفق به انجام آن نشدهاند.
در تحقیقات میدانی، مشخص شد که خانه متعلق به زن میانسال بوده که وضع مالی خوبی داشته و با همسر صیغهای و دو دختر ۲۴ و ۲۰ سالهاش زندگی میکرده است.
با کشف جسد داخل بشکه، این احتمال از سوی تیم جنایی مطرح شد که جسد متعلق به یکی از دخترهاست، اما از دختر دیگر خبری نبود.
با این احتمال که دختر ناپدید شده بهنام سهیلا و دوست پسرش در این ماجرا نقش دارند به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی پایتخت، تحقیقات برای بازداشت او صادر و در نهایت دختر ۲۴ ساله در مخفیگاهش و ۱۵ ساعت بعد از کشف اجساد بازداشت شد.
زن جوان که ابتدا مدعی بود از قتلها بیخبر است در نهایت اعتراف کرد و گفت: پدر و مادرم سالها قبل از هم جدا شدند و من با پدرم زندگی میکردم تا اینکه حدود ۴ سال قبل از مادرم باخبر شدم و او را دیدم. بعد از آن رفت و آمدم به خانه مادرم بیشتر شد. بعد از مدتی هم به خاطر اختلافاتی که با شوهرم داشتم از او جدا شدم و تنها بچهام نزد او ماند و من هم به خانه مادرم آمدم.
او ادامه داد: در این مدت مادرم مدام مرا اذیت میکرد و انتظارات بیجایی از من داشت. از دست کارهای او خسته شده بودم و نمیدانستم چکار کنم. تا اینکه چند وقت قبل در پارک با پسر ۱۹ سالهای بهنام پدرام آشنا شدم. دوستی من و پدرام هر روز بیشتر میشد تا اینکه از ماجرای زندگی شخصیام برایش گفتم. از طرفی برای او گفتم که مادرم وضع مالی خوبی دارد و دو خودروی گرانقیمت مدل بالا و کلی پول نقد و طلا در خانه نگهداری میکند. مادرم فقط ۲۵۰ میلیون تومان پول نقد در گاوصندوق نگهداری میکرد. ثروت مادرم و اذیتهای او باعث شد تا با پدرام تصمیم به قتل او بگیریم.
زن جوان گفت: با پدرام تصمیم به قتل گرفتیم و برای اجرای نقشهمان از یکی از دوستان پدرام بهنام سروش کمک گرفتیم. قرار بود به او ۳۰۰ میلیون تومان برای اجرای نقشه قتلها بدهیم.
سهیلا ادامه داد: شب حادثه پدرام هم خانه ما بود، آن شب پدرام شام گرفت و به دور از چشم مادر و خواهر و شوهر مادرم داخل غذا داروی بیهوشی ریختیم. مادرم و شوهرش بعد از خوردن غذا خواب آلود شدند، اما بیهوش نشدند، ولی خواهرم روی کاناپه داخل پذیرایی خوابید.
او ادامه داد: مادر و شوهرش به اتاقشان رفتند و خواهرم هم روی کاناپه خوابید. از فرصت استفاده کردیم و در ورودی را باز کردم تا سروش وارد خانه شود. سروش با خودش متادون و سم آورده بود که بهزور به خواهرم خوراند و بعد هم با سیم شارژر او را خفه کرد. ساعت یک بامداد خواهرم را به قتل رساندیم و جنازهاش را به اتاق من منتقل کردیم تا کسی متوجه نشود.
زن جوان گفت: چون مادر و شوهرش خوابشان نبرده بود، آن شب منتظر فرصت ماندیم و سروش هم در گوشهای از خانه به انتظار ایستاده بود. در نهایت ساعت ۷ صبح شوهر مادرم از اتاق بیرون آمد تا به سرکار برود، اما با مادرم دعوایش شد و من بهعنوان میانجی وارد شدم و شوهر مادرم را به اتاق خودم بردم و در آنجا سروش با گلدان کریستالی به سرش زد و او را به قتل رساند. جسد را داخل حمام بردیم و به انتظار فرصت برای قتل مادرم ماندیم.
مادرم وقتی به سالن پذیرایی آمد روی کاناپه خوابید. ساعت ۷ و نیم صبح بود که سروش به سراغش رفت و با همان گلدان کریستال چندین ضربه به سر او زد و بدین ترتیب سومین قتل را هم مرتکب شدیم و جسد مادرم را هم به حمام انتقال دادیم. بعد از آن وسایل باارزش را از خانه خارج کردیم. در این مدت چند باری به خانه سر زدیم، اما بعد از مدتی اجساد بو گرفت و تصمیم گرفتیم تا آنها را از بین ببریم تا کسی از راز قتلها با خبر نشود.
زن جوان گفت: برای این کار تصمیم گرفتیم اجساد را داخل بشکه اسید بسوزانیم. جسد خواهرم را سروش داخل بشکه انداخت، اما فرصت برای دو جنازه دیگر پیدا نکردیم.
با اعتراف سهیلا، دو همدست دیگرش نیز بازداشت شدند.
سروش در تحقیقات اولیه به سه قتل اعتراف کرد و گفت: قرار بود برای سه قتل ۳۰۰ میلیون تومان بگیرم، اما در این مدت هیچ پولی دریافت نکردم.
با اعتراف متهمان، آنها با قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شدند و تحقیقات به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد.
خروجی این جامعه اگر توقف و عقب گرد رشد جمعیت نباشد باید به تمام دانش بشری در حوزه علوم انسانی شک جدی کرد.
حالا خوبه اسم محله رو از ابوذر به هوشنگ تغییر ندادین .
از درک شما عاجزم