تنها یک روز دیگر تا بسته شدن کارنامه بورس در سال ۹۹ باقی مانده است. سالی پرچالش که در نیمه نخست آن سودی ۳۰۰درصدی از آن بورسبازان شد و در نیمه دوم سهامداران را گرفتار صفهای طولانی فروش کرد و همچنان نیز تصور روشنی از آینده این بازار وجود ندارد. فارغ از دلایل ثبت ابرنوسان بازار سهام در سال جاری که بخشی از آن به سیاستگذار و بخشی دیگر به سرمایهگذاران بازمیگردد، بورس تهران در سال ۹۹ چه درسی به فعالان خود داد؟
روند بورس در سال ۹۹ یکی از عجیبترین تجربههای سهامداران تازه وارد و حتی قدیمی بورس تهران بوده است. از ابتدای این سال تا میانه مرداد این بازار در صدر توجه سرمایهگذاران بود. ارزش دادوستدها هر روز رکورد جدیدی بر جای میگذاشت و سودای کسب سود، افراد غیرحرفهای بسیاری را وارد این بازار کرد. با این حال در ادامه بورس وارد مسیر نزولی شد و یک اصلاح طولانی مدت را به سهامداران تحمیل کرد.
به گزارش دنیای اقتصاد، اصلاحی که هنوز هم به نظر میرسد پایان نیافته است. این روند به قدری فرسایشی شده که سهامداران از بهبود روند معاملات دلسرد شدهاند. بسیاری با زیان از بازار خارج شده و برخی در انتظار بازگشت قیمتها حداقل به سطوح قیمت خرید خود و به اصطلاح سربهسر شدن زیان هستند. فارغ از دلایل ایجاد این شرایط که تحلیلگران بخشی از آن را به رفتارهای سیاستگذار و هیجان سهامداران ارتباط میدهند، بورس تهران در سال ۹۹ درسهای فراوانی برای ثبت در خاطره جمعی فعالان عرصه بازار سهام داشت. سیاستگذار نیز باید در بخشهایی مخاطب این کلاس درس اجباری باشد.
هیچکسی نمیتواند بهطور مداوم پیشبینی کند افت یا رشد قیمت در بورس چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. همچنین تمییز دادن اصلاح و رکود نیز امر چندان سادهای نیست حتی برای بسیاری از تحلیلگران! البته که بودند تحلیلگرانی که از همان ابتدای تابستان، افزایش بی محابای قیمت سهام و ضرورت تعمیق بازار را گوشزد میکردند با این حال در سمت دیگر تعداد بسیاری از کارشناسان معتقد بودند شاخص فعلا در مسیر صعودی حرکت میکند. بهطور مثال در زمان اوجگیری قیمت سهام یکی از کارشناسان اتفاقا نسبتا منطقی بورس، در کانال تلگرامی خود نوشته بود که این بازار فعلا میتواند نان دهد، چرا که میزان قابل توجهی نقدینگی در بورس وجود دارد. غافل از اینکه نکته مهم تشخیص زمان کاهش ورود نقدینگی و آغاز اصلاح سهام است و گرنه تشخیص اینکه جریان نقدینگی قیمت را رشد میدهد، بدیهی است. دسته تحلیلگران متوهم هم که جای خود را دارند. کسانی که از ابتدای سال ۹۹ با رسم نمودارهایی عجیب و غریب از سطوح ۱۰ میلیونی شاخص کل میگفتند و در شبکههای اجتماعی تعداد بسیار زیادی از افراد کم دانش را جذب کرده بودند، در نیمه دوم سال به یک باره سکوت عمیقی پیشه کردند. تشخیص این جریانات یکی از تجربههای مهم بورس در سال ۹۹ باید باشد. درک صحیح این امر شاید ورود بدون دانش و بهصورت مستقیم از سوی سهامداران را کاهش دهد و همچنین زمینه را برای جولان دادن افراد فرصتطلب و سلبریتیهای عرصه سهامداری تنگ کند تا بازار روال منطقی تری را به خود ببیند.
البته که هیچ سرمایهگذاری نمیخواهد افت قیمت سهام را تجربه کند، با این حال این امر در بازار سهام امری اجتناب ناپذیر است. افراد با تجربه در بورس دوران صعود و نزول بسیاری را تجربه کردهاند با این حال تازهواردها گویا در چشمانداز خود افت قیمت سهام را متصور نبودهاند و هر روز کسی را مقصر زیانی که متحمل شدهاند، میبینند (البته نقد درست و به جای آنها محل بحث نیست). هر فردی که وارد بورس میشود لازم است مطالعهای بر روند تاریخی بازار داشته باشد تا این موضوع که نوسان ذات بازار سهام است را به نحو بهتری درک کند. شاید همین نگاه به بازار به دنبال صعود قابل توجه سهام بود که بسیاری را به سودای این امر وارد بازار کرد تا به خیال خود بتوانند پولهای خود را چند برابر کند اما متاسفانه این امر رخ نداد و بسیاری از آنها حالا حتی تا ۷۰ درصد نیز متحمل زیان شدهاند. به جرات میتوان گفت حتی کسانی که در سال جاری با بورس درگیر نبودهاند و سرمایهای در بازار نداشتهاند، دو چهره کاملا متفاوت بورس را در این سال درک کردهاند و احتمالا بسیاری از تصمیمات مالی و سرمایهگذاری خود را با احتیاط بیشتری اتخاذ کنند.
موضوع دنبالهروی در دادوستد سهام که در اصطلاح مالی به آن رفتار تودهوار (Herd behavior) نیز گفته میشود، در سال ۹۹ شاید مهمترین موضوعی باشد که سهامداران اهمیت آن را به خوبی درک کردهاند؛ چرا که غالب افرادی که در این سال وارد بازار شدند، غالبا دنباله روی دیگران بودند. از دوست و آشنایان گرفته تا کانالهایی که سیگنال خرید و فروش میدادند. در کانالهای تلگرامی، انبوهی از سرمایهگذاران وجود دارند که ابتداییترین سوالات را در مورد سهام خود میپرسند و ناراحتکننده اینکه این افراد پسانداز خود را وارد بازار کردهاند. به چه دلیل؟ چون شنیدهاند افراد در بورس سود قابل توجهی کسب کردهاند. اما از درک این موضوع غافلند که سرمایهگذاران با هم تفاوت دارند و هر کدام نیز هدف خاص در بازار دنبال میکنند. بر این اساس هیچکس نباید صرفا دنبال این موضوع باشد که دیگران چه میخرند و چه میفروشند. همچنین قرار نیست اگر در یک زمان افرادی از بازار سهام سود قابل توجه کسب کردهاند، این اتفاق برای شما نیز بیفتد. پیش از ورود به بازار مطالعات خود در این زمینه را افزایش دهید. اگر سواد مالی کافی برای درک مفاهیم این بازار ندارید بهتر است که از طریق غیر مستقیم وارد شوید.
از ابتدای سال جاری به تدریج محافل دوستانه و خانوادگی افراد از صحبت در مورد بورس پر شد. از آن به بعد بسیاری که تا قبل از آن حتی نمیدانستند بورس دقیقا چگونه بازاری است، سرمایههای خود را وارد بازار کردند و از آن به بعد داستان زیان آنها آغاز شد. کسانی که ماشین و خانه فروختند تا از بازدهی بورس عقب نمانند، زیان قابل توجهی را متحمل شدهاند. در حالی که اگر طمع کسب این بازدهی را نداشتند و بدون اطلاع وارد بازار نمیشدند حداقل ارزش سرمایه آنها حفظ شده بود. ریسکپذیر باشید، اما طمع نکنید. استراتژی معاملاتی داشته باشید. حد سود و زیان برای خود تعریف کنید و به خاطر داشته باشید، قرار نیست سهام بی وقفه به شما سود دهد.
اگر از بورس اطلاعات چندانی نیز ندارید و تصمیم به ورود مستقیم به بازار دارید، بهطور جدی از ابتدای ورود به بورس تصمیم بگیرید که بلندمدت عمل کنید. اگر دید بلندمدت داشته باشید به هر حال از نزول بازار در امان میمانید. اگر چشمانداز کوتاهمدت داشته باشید، در زمان افت فراگیر قیمت سهام تنها زیان نصیب شما خواهد شد. البته که هیچ رکود و اصلاحی در بازار پایدار نبوده است با این حال مساله زمان در سرمایهگذاری نیز مهم است. از این رو اگر میخواهید حتی الامکان از زیان در امان باشید، از همان ابتدا سرمایههایی را وارد بازار کنید که در کوتاهمدت به آن احتیاج ندارید. به عبارتی پسانداز خود را وارد بازار سرمایه کنید چرا که به هرحال دیگر عرصههای زندگی نیز تحت تاثیر سرمایهگذاری افراد در بازار قرار میگیرد.
تحلیلگران معتقدند زیان افراد در بورس را تنها بورس جبران خواهد کرد. در همین شرایط کنونی نیز بسیاری از سهامداران با زیان مواجه شدهاند، اما چون از ابتدای ورود به بازار دید بلندمدت داشتند، در حال حاضر نیز کمتر اسیر هیجانات هستند و به تبع آن جنبههای دیگر زندگی آنها کمتر تحتالشعاع مسیر این بازار در سال جاری بوده است.
یکی از نکاتی که طی یک سال اخیر مشاهده شد، تعصب روی سهام و بازار بوده است. در همان ابتدای تابستان برخی تحلیلگران نسبت به فراتر رفتن قیمت سهام از ارزش ذاتی آن هشدار داده بودند، نکته جالب توجه برخی چنان از این موضوع برمیآشفتند که گویا منتقدان در حسرت سودهای کسب شده توسط این افراد هستند. در برخی سهام نیز داستان به همین شکل بود. حتما به خاطر دارید یکی از سهامی که در همین سال جاری عرضه شد، به یکباره در روند صعودی قابل توجهی وارد شد. برخی سهامداران چنان نسبت به این سهام تعصب داشتند که در برابر هر هشداری درباره پیشی گرفتن قیمت سهام مزبور به ارزش ذاتی آن گارد میگرفتند و سطوح قیمتی عجیب و غریبی برای سهام عنوان میکردند. حالا اما با زیان قابل توجهی دست و پنجه نرم میکنند. در بازار باید گوش شنوا نیز داشت و بد نیست اگر گهگاهی به مسیری که در آن هستید، شک کنید.
از ابتدای سال کلیت بازار در یک روند صعودی حرکت میکرد. سهام صرف نظر از شرایط بنیادی همه مسیر کم و بیش یکسانی را تجربه میکردند. سهامداران نیز بیتوجه به اینکه شرکت زیانده است یا سودده، در صفوف خرید قرار میگرفتند و کلیت تحلیل در بازار زیر سوال رفته بود. البته بخشی از این بازدهی به دلیل انتظارات تورمی طبیعتا چندان غیرمنطقی نبود اما رفتار تودهوار مشاهده شده در برخی سهام در طول تاریخ معاملات بورس کمتر تجربه شده بود. صف خرید طولانی برای یک نماد در حالی که خریداران نیز از منطق خاصی برای قرار گرفتن در این سطوح پیروی نمیکردند، نشاندهنده این موضوع است. هر سهامداری که بهطور مستقیم وارد بورس میشود باید تا حد قابل قبولی از شرایط بنیادی و سودسازی شرکتها آگاهی داشته باشد. نه اینکه صرف دنبال کردن جریان پول سرنوشت سرمایه آنها را در دست بگیرد. سهام بنیادی راه خود را در بازار نزولی باز هم پیدا میکند، زمان کسب بازدهی از سهام غیربنیادی اما نزدیک نخواهد بود.
درک این موضوع احتمالا بعد از تجربه سال ۹۹ نزد سهامداران ملموستر شده است. حتما به خاطر دارید که برخی افراد با این رویکرد وارد معاملات میشدند که دولت ضامن سرمایه ما است چون ما را به آن دعوت کرده است و نمیخواهد ما را نسبت به خود بیاعتماد کند. در حالی که چنین موضوعی در بازاری همانند بورس نشانی از واقعیت ندارد. از این رو اگر میخواهید ریسک حضور در بازار سهام را بهطور مستقیم بپذیرید، واقعبینانه عمل کنید و مسوولیت سرمایهگذاری خود را بپذیرید چرا که نوسان ذات بازار سهام است. ذکر این موارد البته به هیچ وجه ایجاد هراس و ترس از ورود به بورس نیست بلکه تاکید بر این است که معاملات در بازار سهام کار تخصصی است و نباید آن را دست کم گرفت.
برخی از موارد عنوان شده قبلی ارتباط تنگاتنگی با اصول وارد شدن به بازار سهام دارد. با این حال تجربه بورس در سال ۹۹ نشان داد هنوز برخی با قواعد بازی در زمین بورس آشنایی ندارند و از این رو احتمالا تجربه بورس در سال ۹۹ موجب شود افراد وارد شدن به این بازار را امری جدی و تخصصی ببینند. به هر ترتیب در طرف دیگر ماجرا، تجربه سال جاری درسهایی نیز برای سیاستگذار و مقام ناظر دارد. اگر به خاطر داشته باشید، در سال ۹۹ صدور کدهای معاملاتی به شدت افزایش یافت و هر روز رکورد تازهای ثبت میکرد. یکی از دلایل آن علاوه بر پیشتازی بورس در عرصه سرمایهگذاری، تسهیلاتی برای ورود به این بازار بود. بهطور مثال مدرک تحصیلی دیپلم بهعنوان الزامی برای ورود به این بازار هم برداشته شد و کم کم سیل سرمایهگذار وارد بورس شد. این موضوع یعنی سیاستگذار داشتن تخصص و دانش برای ورود به بورس را چندان هم مهم قلمداد نکرده بود. نکته جالب توجه آنکه علاوه بر تسهیل ورود افراد به بورس، هیچ فکری برای ایجاد بستر مناسب برای سرمایهگذاران نبود. سادهترین آن سامانه معاملاتی. در برخی روزها سامانه معاملاتی با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکرد و اصلا گنجایش این تعداد سرمایهگذار را نداشت و به دلیل فشار ناشی از سفارشهای ارسالی هم هسته معاملاتی و هم سیستم کارگزاریها در برخی روزها قطع میشد. سیاستگذار بورسی باید به تناسب ظرفیت معاملاتی بورس تهران با تعداد سرمایهگذاران مستقیم بیشتر دقت کند. اگر قصد دعوت میهمانانی به بورس بود، باید ظرفیت پذیرایی بازار نیز ارزیابی میشد.
بورس از زمستان ۹۸ و حتی قبلتر از آن وارد مسیر صعودی شده بود. این مسیر صعودی نقدینگی قابل توجهی را وارد بازار کرد. در میانه تابستان سال جاری نیز شاخص کل سطح ۲ میلیون واحد را هم تجربه کرد. اما اقدامات سیاستگذار در این فاصله زمانی در جهت تعمیق بازار و اصلاح قوانین چه بود؟ بازار در زمانی که هر روز ارزش معاملات قابل توجهی را تجربه میکرد، فرصت طلایی برای این اقدامات فراهم کرده بود. اما باز هم سیاستگذار این فرصت را از دست داد. اگر در آن روزها موضوع دامنه نوسان را حل میکرد یا حداقل آن را افزایش میداد حالا مجبور نبود با تحمیل یک دامنه نامتقارن نوسان اصل مهم نقدشوندگی در بازار را این چنین زیر سوال ببرد. علاوه بر این در زمان صعود قیمتها عرضههای اولیه بیشتری میتوانست شکل بگیرد. این عرضههای اولیه با جابهجا کردن نقدینگی بازار سهام را تعمیق میداد و از ایجاد حباب قیمتی جلوگیری میکرد. با این حال این اتفاقات باز هم عملی نشد.صف ورود شرکتها به بورس تهران همچنان طولانی است.عرضهها هم در این وضعیت بازار دیگر چنگی به دل نمیزند.در حالی که میشد در همان دوران اوج، بازار سهام را بزرگتر کرد و با عرضههای اولیه جذاب تر نقدینگی را در بورس سامان داد.
بسیار به این موضوع اشاره شده است که سیاستگذار و مقام ناظر عملکرد بورس را مثل کارنامه عملکرد خود میبینند.البته فقط در زمان صعود قیمت ها! بورس اما بازاری است که در آن سهام شرکتها معامله میشود و عوامل مختلف سیاسی و اقتصادی در سطح کلان میتواند علاوه بر وضعیت خرد شرکتها، قیمت سهام را تحت تاثیر قرار دهد.چرا باید بازدهی بورس آن هم به مدد تورم نقطه درخششی در کارنامه یک تیم مدیریتی باشد؟ چرا باید از تریبونهای مختلف تبلیغ بازار سهام را کرد و بدون توجه به بسترهای واقعی سرمایهگذاران را به بورس فراخواند که حالا هر روز برای سرمایههای مردم به روشهای منطقی و غیر منطقی دست زد.نتیجه این اقدامات چیزی جز بی اعتمادی به بازار سهام نیست. سهامداران حالا از هر واکنش به روند معاملات سهام چه در مسیر صعودی و چه در مسیر نزولی هراس دارند. حتی این وضعیت دستمایه طنزهای بسیاری در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شده است. اگر سیاستگذار اقدامات مقتضی را انجام دهد، حتی در زمان نزول بازار نیز کسی آن را مقصر نزول بازار نمیداند تا بخواهد در مقام دفاع از خود در رسانهها حد تکنیکال برای شاخص تعیین کند.سازو کار بازار اگر درست باشد، هیچ کسی شما را پاسخگوی سرمایهگذاری خود نخواهد دانست.
بهرغم فرصتهایی که مقام ناظر در زمان رونق بازار از دست داد و دراین گزارش نیز به آن اشاره شد، گویا هنوز سیاستگذار بورسی در فکر بازگشت به ریل منطقی نیست.البته که در زمان هیجان بازار باید تا حدی از حقوق سهامدار خرد حمایت کرد اما نباید با این دستاویز هر روز مصوبات عجیب و غریبی در بازار وضع شود.وجود دامنه نوسان بارها از سوی تحلیلگران بهعنوان مانعی برای کشف صحیح قیمت سهام ابراز میشد، با این حال بی توجه به این موارد سیاستگذار بورسی حتی همین دامنه نوسان ۱۰ درصدی را ۲ واحد درصد کاهش داد و سهامداران به یکباره تحت تاثیر این موضوع بهعنوان سیگنال خطر با هیجان در صف فروش نشستند تا سرمایه خود را از بازار خارج کنند.علاوه بر این مصوبهای که برای صندوقها اعمال شده است.مصوبهای که صندوقها را ملزم به سرمایهگذاری ۱۵ تا ۲۵ درصد در سهام میکند،در جایی که تمایل این نهادها به سرمایهگذاری کم ریسک تری است در ادامه تصمیمات غلط است.این امر نیز دخالت در کار نهادهای سرمایهگذاری و بی اعتماد کردن آنها به بورس است. سیاستگذار اقداماتی انجام میدهد که بهطور خلاصه یک پیام و نتیجه در بطن خود دارد: از بورس بترسید. در حالی که بسیاری از سهام در بورس به زعم کارشناسان بسیار ارزنده هستند و نیاز به دنبال کردن سیاستهایی از این دست نیست. انتظار میرود سیاستگذار بورسی اولویتهای خود در سال جدید را به بهبود قوانین بورس و نزدیک کردن آنها به سازو کار بازارهای بینالمللی اختصاص دهد.