به نظر میرسد رژیم صهیونیستی، جریان تحولات در مورد ایران و مسائل مرتبط با این کشور درعرصه بین المللی را، به ویژه پس از پیروزی "بایدن" در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به هیچ عنوان در راستای منافعش ارزیابی نمیکند. از این رو، چرخشی اساسی در رویکردهای خود، با هدفی تنش زاییِ هر چه بیشتر در مورد موضوعات مرتبط با ایران را (مخصوصا در پرونده هستهای ایران) در دستورکار قرار داده و از این طریق قصد دارد فضا را جهت شکلگیری هرگونه تعامل بین المللی با تهران مسدود کند و خود را بر اساس توجیهاتِ نامشروع و بی پایه، در خط مقدمِ مقابله غیرمنطقی با ایران، در جبهه مخالفان کشورمان در عرصه روابط بین الملل قرار دهد. حمله اخیر به شبکه توزیع برق تاسیسات هستهای نطنز و دیگر رویههای تروریستی چند ماهه اخیر تل آویو علیه ایران نیز، در همین چهارچوب ارزیابی میشوند.
فرارو- "بهروز کمالوندی" سخنگوی سازمان انرزی اتمی کشورمان، یک روز پس از رونمایی از برخی دستاوردهای هستهای ایران که به مناسبت "روز ملی فناوری هسته ای" برگزار شده بود، از وقوع یک حادثه، در نخستین ساعاتِ بامداد روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه در شبکه توزیع برق تاسیسات هستهای نطنز خبر داد.
به گزارش فرارو، بلافاصله پس از این موضع گیری کمالوندی، جریانهای سیاسی و رسانهای غربی، گمانه زنیهای مختلفی در این رابطه مطرح کردند. به طور خاص، روزنامه "نیویورک تایمز" در گزارشی از وقوع انفجاری مهیب در تاسیسات نطنز خبر داد و تاکید کرد این حادثه، فعالیتهای هستهای ایران را با تعلیقِ نُه ماهه رو به رو کرده است.
رسانههای اسرائیلی نیز نظیرِ رادیو سراسری اسرائیل، شبکه ۱۳ اسرائیل و اورشلیمپست هم به وضوح از دست داشتنِ سازمان "موساد" در حمله تروریستی به تاسیسات نطنز خبر دادند. در این راستا، "علی اکبر صالحی" رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان، در موضع گیری، حادثه در تاسیسات هستهای نطنز را "تروریسم هسته ای" اعلام کرد و تلویحا از دست داشتن رژیمصهیونیستی در این حمله خبر داد.
به گزارش فرارو، در این راستا، تاکنون دیدگاههای مختلفی در مورد نیات و پیامهای حمله تروریستی رژیمصهیونیستی به تاسیسات هستهای نطنز، مطرح شده است. در این رابطه، نخستین پیامِ این رویداد، تلاش هدفمند تل آویو جهتِ برهم زدن فضای تعامل و مذاکره در چهارچوب مذاکرات وین است که از تاریخ ۱۷ فروردین ماه آغاز شده و سعی دارد از طریق رایزنیهای فشرده، زمینه را جهت احیای توافق هستهای برجام، فراهم سازد. بدون تردید اولویت اصلی رژیم صهیونیستی، قطع شدن کلیه تعاملات بین المللی با ایران در حوزه مسائل مختلف و تحمیل انزوا به تهران است. رژیم صهیونیستی از ابتدا نیز قویا با انعقاد توافق برجام مخالفت داشته و سعی نموده به طرق مختلف در مسیر آن کارشکنی کند.
در این راستا، رژیم صهیونیستی با درکِ تهدید از جریان "مذاکرات وین" که با هدف احیای برجام آغاز شده، تلاشهای گستردهای را علیه کشورمان به راه انداخته که آخرین نمونه آن قبل از حمله به تاسیسات نطنز، هدف قرار دادن یک کشتی ایرانی در دریای سرخ بود. درواقع در چهارچوب این سناریو، رژیم صهیونیستی هر زمان که فضا و جوِ تعامل، پیرامون مسائل مرتبط با ایران اوج میگیرد، بر شدت رفتارها و اقدامات تنش زای خود نیز علیه ایران میافزاید و به هر نحو ممکن سعی میکند کل معادلات را به هم بریزد.
دومین پیام حمله اخیر رژیم صهیونیستی به تاسیسات نطنز نیز در ارسال سیگنال مستقیم از سوی این رژیم به کشورهای غربی و آمریکا بایستی تفسیر شود. از این منظر، تل آویو سعی داشته این مساله را به پایتختهای غربی گوشزد کند که در نظر نگرفتنِ فاکتورِ اسرائیل در هرگونه تعامل با ایران، کنشگری مستقل این رژیم را به دنیال خواهد داشت و در این چهارچوب، اساسا تل آویو هیچ خط قرمزی برای خود قائل نیست و حاضر به انجامِ هرکاری است. در این چهارچوب، اسرائیل در صورت به خطر افتادنِ منافعش، امروز را به فردا جهت هرگونه اقدام ترجیح میدهد (در این راستا، "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز به تازگی و پس از حمله تروریستی به تاسیسات نطنز، صریحا به این موضوع اشاره کرده است).
با این حال، شاید بتوان مهمترین پیام حمله تروریستی اخیر اسرائیل به تاسیسات هستهای نطنز را در تلاشهای تل آویو جهت عادی سازی فضای تنش نظامی و حملات تروریستی علیه ایران ارزیابی کرد. در خلال این پروژه نامشروع، رژیم اسرائیل سعی دارد تنش نظامی خود با تهران را به یک مساله عادی و حتی قانونی تبدیل کند. اسرائیل بر آن است تا خود را در جبهه مخالفان جمهوری اسلامی ایران به مثابه بازیگری پیشرو معرفی کند و به همگان نشان دهد که حاضر است در این مسیر، به جای همگی آنها هزینه دهد و با تهران ایجاد درگیری کند. با این حال، طرفهای مخالف با ایران نیز بایستی به نوبه خود، در این جبهه واحد، از رژیم صهیونیستی حمایتهای مختلفی انجام دهند و به نوعی ائتلاف غیرقانونی در این رابطه شکل دهند.
در راستای این معادله جدید، اسرائیل سعی دارد نوعی اجماع سازی تهاجمی را علیه ایران تشکیل دهد که بر اساس آن، اقدامات غیرقانونی آن علیه ایران، در زمینههای مختلف، با حمایت سیاسی و رسانهای همراه خواهند شد و اساسا با روایت سازیهای مختلف علیه کشورمان، تهران به مثابه بازیگری ماجراجو و در مقابل، اسرائیل به عنوان بازیگری قانونمدار معرفی میشود. امری که هیچ تناسبی با واقعیتهای میدانی ندارد و صرفا در ادامه تلاشهای سیاسی و غیرقانونی علیه کشورمان، جهت تضعیفِ جایگاه و موقعیت بین المللی آن قرار دارد.
بدون تردید برخورد هدفمند و دقیق با این توطئه، بایستی در اولویتهای سیاست خارجی و نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. با این حال، اساسا اسرائیل در مقام یک رژیم نامشروع، در جایگاهی نیست که دست به اقدامات فراقانونی علیه کشورمان بزند. خنثی سازی این طرح نیز جز با اقدامات منطقی و هدفمندِ سیاسی و نظامی، میسر نیست. با توجه به جایگاه و موقعیت برجسته ایران در منطقه و جهان، این کشور از ظرفیتهای فراوانی جهت خنثی سازی این توطئه شوم برخوردار است و بدون تردید غلبه بر این توطئه، سختتر از خنثی سازیِ "کارزار فشار حداکثریِ" دولت ترامپ و پیروزی "راهبرد مقاومت حداکثری" ایران در برابر آن، نخواهد بود.
"آموزه ای از تروریسم دولتی از بورس تهران"