bato-adv
کد خبر: ۴۸۴۱۵۱
قاسم محبعلی. مدیرکل سابق وزارت خارجه

نیاز اسرائیل به بحران در دیپلماسی ایران

نیاز اسرائیل به بحران در دیپلماسی ایران
کار هوشمندانه دولت این بود که با وجود مصوبه مجلس، به شکلی فرصت سه‌ماهه‌ای ایجاد کرد که یک‌ماه‌و نیم آن باقی مانده و با توافق با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای توانست گزینه‌هایش را روی میز نگه دارد. اگر در این مدت هم نتوانند کار را به نتیجه برسانند، شاهد وضعیت دیگری خواهیم بود.
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۹ - ۲۶ فروردين ۱۴۰۰

قاسم محبعلی. مدیرکل سابق وزارت خارجه در شرق نوشت: اسرائیل از طرف‌هایی است که نگران است مبادا آمریکا و ایران به تفاهم برسند؛ در نتیجه این تفاهم آمریکا به برجام برگردد و تحریم‌های ایران هم رفع شود و موقعیت ایران در رابطه با اروپا و آمریکا بهبود یابد.

حاصل چنین اتفاقی این خواهد بود که وضعیت رابطه ایران با همسایگان و دولت‌های عربی حاشیه خلیج فارس و به‌ویژه عربستان هم بهبود یابد و در این صورت ممکن است روند اتفاقات علیه اسرائیل و علیه شخص نتانیاهو تغییر کند. به هر حال نتانیاهو سرمایه‌گذاری کرده و قماری کرده که با مقابله با ایران قدرت را در دست نگه داشته است.

دستاورد‌هایی هم با ترامپ داشته است، هم در زمینه رابطه ایران و آمریکا و هم در زمینه رابطه ایران و دولت‌های عربی منطقه و در صورت آن تفاهم، او نگران است این دستاورد‌ها هم از دست برود یا حداقل روندشان متوقف شود؛ بنابراین به نظر می‌رسد تمام تلاشش این است که وضعیت بحرانی باشد و در سایه وضعیت بحرانی، اگر امکان بازگشت آمریکا به برجام از بین نمی‌رود، حداقل به تأخیر بیفتد. هرچه هم زمان بگذرد، برجام هم به پایان عمرش نزدیک می‌شود. الان در سال ۲۰۲۱ هستیم و برجام تا سال ۲۰۲۳ توافقات را دارد و با گذر آن زمان ماجرا منتفی می‌شود و اگر ایران بخواهد با غرب تعامل کند، باید به تفاهم جدیدی برسد؛ بنابراین او همه امکاناتش را به کار می‌برد که این اتفاق نیفتد.

از طرف دیگر سوءتفاهم‌هایی هم در‌این‌میان ممکن است. یکی اینکه تنها ابزار ایران برای چانه‌زنی بحث غنی‌سازی است که اگر حذف شود، ابزار تهدید ایران از بین می‌رود. از طرفی دغدغه آمریکا در این زمینه این است که زمان لازم برای دستیابی ایران به بمب چنان که گفته می‌شد، در دوران برجام یک سال بود و الان به چند ماه و حتی به گفته برخی به چند روز کاهش یافته است. اگر این مسیر به همین شکل ادامه یابد، آمریکا مجبور می‌شود سیاست خود را کلا تغییر بدهد و غیر از گزینه‌های تحریم به گزینه‌های دیگر هم فکر کند که گزینه‌های اقدام عملی و نظامی هم در میان آن‌ها هست. در شرایط فعلی با مواضع شورای امنیت سازمان ملل و چین و روسیه، آمریکا باید کار خود را از مسیر بین‌المللی پیش ببرد، نه یک‌جانبه.

اسرائیلی‌ها می‌خواهند به این نقطه برسانند که امکان چنین اقداماتی وجود داشته باشد. سوءتفاهم دیگر هم این است که شاید آمریکایی‌ها از این اقدامات اسرائیلی‌ها نفع ببرند؛ چون ابزار ایران از بین می‌رود و قدرت چانه‌زنی ایران پایین می‌آید؛ اما ایران به غیر از این ابزار‌های دیگری هم دارد.

سند راهبردی با چین هست که آن هم به‌عنوان ابزار، کارایی دارد. اگر تعامل شکل نگیرد، ایران و چین در مسیر رابطه راهبردی پیش می‌روند و این نگرانی آمریکا را تشدید می‌کند؛ چون هدف بزرگ آمریکا در‌حال‌حاضر مهار چین است. چینی‌ها هم علاقه‌مندند که آمریکایی‌ها در خاورمیانه مشغول باشند و ایران هم اگر در کنار چین باشد، فشار تنش‌ها رویش حداقل کاهش می‌یابد.

در وضعیت بحرانی همه این مسائل دچار اختلال می‌شوند. در یک چارچوب بزرگ‌تر، اسرائیل می‌تواند در این مسیر فعالیت کند؛ چون به چارچوب‌های بین‌المللی متعهد نیست و رژیمی آتش به اختیار است و دیگران به این ترتیب می‌توانند از او به‌عنوان ابزار برای پیشبرد سیاست استفاده کنند.

این هم که گفته می‌شود این حمله غنی‌سازی را در ایران تا ۹ ماه به تأخیر می‌اندازد، اگر درست باشد می‌تواند آن خواسته آمریکایی‌ها را که بدون عجله کار پیش برود، برآورده کند و به این طریق موضع ایران را تضعیف.

ایران دو انتخاب دارد؛ انتخاب اول اینکه مذاکرات را ادامه دهد. این هم به نفع حکومت است و هم به نفع مردم. حل این تضاد برنامه هسته‌ای برای ایران سودمند است و بر حل مسئله اقتصاد، معیشت و سلامت نیز در کنارش تأثیر می‌گذارد.

روند حل این تضاد اکنون به نقطه تعیین‌کننده‌ای رسیده است. شاید بدون برجام حل این مسئله غیرممکن باشد. انتخاب دیگر ایران این است که برجام را به‌طور کامل فراموش کند و سراغ برنامه هسته‌ای برود و آن را به حداکثر برساند.

اقداماتی این‌چنینی این گزینه را تا حد درخور توجهی تضعیف می‌کند. به این شکل دو انتخاب ایران به هم مربوط هستند. تلاش اسرائیل و مخالفان برجام در آمریکا همین است که کاری کنند که خطر امکان انحراف برنامه هسته‌ای ایران از مسیر صلح‌آمیز را از دید طرف مقابل حذف کنند؛ با این هدف که دست ایران را در میز مذاکرات خالی کرده و ایران را وادار کنند به سمت گزینه دوم برود. در آن مسیر، هم مذاکرات شکست می‌خورد، هم اجماع جهانی شکل می‌گیرد؛ یعنی چین و روسیه هم نمی‌توانند بر موضع فعلی باقی بمانند.

از‌این‌رو دو مسئله هست که در شورای امنیت، با وجود همه اختلاف‌های غرب با روسیه و چین، بر سرش اجماع وجود دارد. ممکن است بر سر نحوه برخورد اختلاف داشته باشند، ولی بر سر اصل این دو موضوع با هم در تضاد نیستند؛ یکی امنیت و موجودیت اسرائیل و دوم اینکه کشور دیگری خارج از اراده این پنج کشور، سلاح هسته‌ای نداشته باشد. این دو مسئله فعلا به هم پیوند داده شده‌اند و اسرائیل روی این سرمایه‌گذاری کرده است که با ادامه برنامه هسته‌ای ایران و تشدید آن، این اجماع احیا شود.

اسرائیل و مخالفان برجام در آمریکا این را می‌خواهند و شاید برخی در داخل نادانسته به این کمک می‌کنند که بر سر این دو مسئله وضعیت بحرانی شود و وقتی بحرانی شد، اجماع علیه ایران شکل می‌گیرد. اگر ایران هم کاری کند که بحران بزرگ شود و مثلا وارد جنگ با اسرائیل شود، همین مسیر طی می‌شود. هم منتفی‌شدن کامل برجام و هم به‌اصطلاح درگیری داغ با اسرائیل کار را به سمت چنین اجماعی می‌برد.

ایران تا اینجا در این زمینه هوشمندانه عمل کرده است؛ نه اجازه داده برجام کاملا منتفی شود و نه تا اینجا مستقیم و علنی به اسرائیل واکنش نشان داده است.

گفته است که حق پاسخ برایش محفوظ است. هر جا تهدید عملی شود، سیاست‌های روس‌ها، چینی‌ها و اروپایی‌ها تغییر می‌کند و به سمت دیگری می‌رود.

به همین شکل کار هوشمندانه دولت این بود که با وجود مصوبه مجلس، به شکلی فرصت سه‌ماهه‌ای ایجاد کرد که یک‌ماه‌و نیم آن باقی مانده و با توافق با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای توانست گزینه‌هایش را روی میز نگه دارد. اگر در این مدت هم نتوانند کار را به نتیجه برسانند، شاهد وضعیت دیگری خواهیم بود.

bato-adv
مجله خواندنی ها