اسرائیل در رابطه با ایران، منافع خود را در بحران سازی علیه این کشور تعریف کرده است. این در حالی است که اکنون دولت "بایدن" به دنبال احیای دیپلماسی با ایران و بازگرداندن آمریکا به توافقی است (برجام) که "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا، این کشور را از آن خارج کرد. این مساله اسرائیل را حساس، و تحریک به انجام اقدامات مخرب (در برهه کنونی) علیه ایران کرده است. امری که کاملا با دستور کارِ دولت فعلی آمریکا در رابطه با ایران، در تضاد است.
فرارو- "روزنامه واشنگتن پست" در گزارشی، به نقش مخرب اسرائیل در چهارچوب سیاست خارجی دولت بایدن در رابطه با ایران پرداخته و تاکید کرده که انجام اقداماتی از سوی اسرائیل نظیر حمله اخیر به تاسیسات اتمی نطنز، کاملا در نقطه مقابل منافع ملی آمریکا در رابطه با ایران قرار دارد و میتواند معادله هستهای ایران را، بیش از پیش پیچیده کند.
واشنگتن پست در این رابطه مینویسد: «حمله اخیر به شبکه توزیع برق تاسیسات هستهای نطنز در ایران، واکنشهای مختلفی را برانگیخته است. مقامهای ایرانی قویا بر این باورند که اسرائیل، چهره اصلی پشت پرده در حمله اخیر (حمله در روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه اتفاق افتاده است) به تاسیسات نطنز بوده که بر اساس برخی گزارش ها، آسیبهایی را به سانتریفیوژهایِ ایران وارد کرده است. سه شنبه گذشته وزیر خارجه ایران "جواد ظریف" در موضع گیری گفت که حمله اخیر به تاسیسات نطنز، یک "حماقتِ تروریستی" بوده که فقط و فقط، دستِ ایران را در مذاکرات هستهایِ جاری در وین، تقویت خواهد برد و موجب میشود این کشور، با قدرتی بیشتری در مذاکرات مذکور حضور یابد.
به گزارش فرارو، در این راستا، به تازگی "عباس عراقچی" مذاکره کننده ارشد ایران و معاون وزیر خارجه این کشور، از آغاز غنی سازی ۶۰ درصدیِ اورانیوم توسط تهران خبر داده است. امری که بار دیگر میتواند به یک چالش اساسی در چهارچوب معادله توافق هستهای ایران (برجام) تبدیل شود. چالشهایی که به طور خاص، پس از خروج یکجانبه دولت "ترامپ" از توافق برجام، به نحو قابل توجهی اوج گرفته اند.
حمله اخیر به تاسیسات اتمی ایران، تا حد زیادی جو و فضا را در چهارچوب مذاکرات هستهای جاری در وین، تغییر داده است. پیش از این حمله، ایران و طرفهای بین المللیِ برجام، از توافقات ابتدایی و اولیه جهت احیای برجام و تشکیل دو کارگروه در این رابطه خبر داده بودند. با این حال، جو کنونیِ مذاکرات تا حد زیادی تحت تاثیرِ ماجراجوییهای رژیم اسرائیل و انجام اقدامات اخیر آن علیه ایران نظیر حمله به یک کشتی ایرانی در دریای سرخ، حملات مکرر موشکی به سوریه و نیروهای ایرانی مستقر در این کشور، و در آخرین مورد، حمله تل آویو به تاسیسات اتمی نطنز بوده است.
آمریکا و اسرائیل پیش از این بارها در بحث حمله به تاسیسات اتمی ایران، با یکدیگر رایزنیهایی داشته اند. به طور مثال در جریان حمله سایبری که بیش از یک دهه قبل به تاسیسات اتمی نظنز (با استفاده از ویروس استاکسنت) انجام شد، آمریکا و اسرائیل همکاری عمیقی با یکدیگر داشتند. با این حال، در جریان حمله اخیر، دولت بایدن به وضوح از طراحی و انجام این حمله توسط اسرائیل اظهار بی خبری کرده است.
بدون تردید "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل با توافق برجام، عمیقا مخالف است و مایل نیست دولت بایدن به توافقی بازگردد که دونالد ترامپ، دولت آمریکا را از آن خارج کرد. از این منظر، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که وی (نتانیاهو) خوشحال خواهد شد اگر بتواند هرکاری انجام دهد تا توافق برجام را نابود، و تا جای ممکن به ایران، انزوا تحمیل کند. نتانیاهو اندکی پس از حمله اخیر به تاسیسات نطنز، در جریان یک کنفرانس خبری مشترک با "لوید آستین" وزیر دفاع آمریکا، بار دیگر ادعاهای خود علیه ایران را تکرار کرد: "در منطقه خاورمیانه، هیچ تهدیدی جدی تر، خطرناک تر، و فوریتر از اقدامات و رویههای ایران نیست". در جبهه مقابل، لوید آستین با سکوت در رابطه با حمله به تاسیسات اتمی نطنز، صرفا بر این مساله تاکید کرده که دولت آمریکا به همکاریهای نزدیک خود با اسرائیل، کاملا متعهد است.
در این چهارچوب، یک دیپلمات اروپایی به واشنگتن پست میگوید: "انجام اقداماتی نظیر حمله به تاسیسات اتمی نطنز، از بسیاری از جهات، غیرسازنده هستند. آنها موجب تشدید بدبینی به غرب در میان سیاستمداران ایرانی میشوند و به طور خاص این مساله که آمریکا همواره متعهد به منافع اسرائیل است نیز، بر شدتِ این بدبینی میافزاید و عملا این موضوع، در تضاد با منافع ملی آمریکا هم است.
نیت و هدفِ نتانیاهو مبنی بر تشدید خصومتها علیه ایران و ایجاد اختلال در روند "مذاکرات هستهای وین"، تنها بخش از چالشهایی است که در پیرامون مذاکرات هستهای ایران وجود دارند. رویههای غیرسازنده طرفهایی نظیر اسرائیل عملا موجب میشود تا در انتخابات آتی ایران، همزمان با تعمیق بدبینیها به غرب (در ایران)، شکلگیری هرگونه تعامل میان ایران و غرب در مساله هستهای این کشور، مشکلتر و بحرانیتر شود.
رویههای رژیم صهیونیستی موجب شده اند تا اکنون دولت بایدن با اوج گیری روند غنی سازی در ایران تا مرز ۶۰ درصد رو به رو شود. از سویی، اقدام اسرائیل در حمله به تاسیسات نطنز و متعاقبا افزایش میزان غنی سازی در ایران، بسیاری را در ایران نسبت به اینکه باید به راهبرد "مقاومت حداکثری" در برابر دولت آمریکا ادامه داد و تا جای ممکن، اهرمهای مذاکراتی خود را در برابر آن تقویت کرد، رهنمون خواهد نمود.
نشریه "فارین پالیسی" به تازگی در گزارشی نوشته است: "حمله اخیر اسرائیل به تاسیسات نطنز، موجب شده تا ایران بدون پرداخت هرگونه هزینه سیاسی، توانمندیهای هستهای خود را گسترش بخشد". در واقع، حملات اینچنینی، موضعِ سیاستمدارانِ ایرانی که عمیقا به آمریکا بدبین هستند را تقویت خواهد کرد و زمینه را برای توسعه هر چه بیشتر فعالیتهای هستهای ایران فراهم خواهد کرد. امری که نَه به نفعِ منافع ملی آمریکا است و نه اساسا در چهارچوب دستور کار و قمار دولت بایدن در رابطه با سیسات خارجی اش در مورد ایران است.
در زمان اوباما نیز، نگرانیهای زیادی در مورد حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران وجود داشت. دورانی که در بحبوحه آن، توافق "برجام" به امضای ایران و گروه پنج بعلاوه یک رسید. "دنیل شاپیرو" سفیر سابق آمریکا در اسرائیل، اخیرا به رادیو ملی عمومی آمریکا گفت: "نگرانی طرفهای بین المللی، از اقدامات نظامی و خرابکارانه احتمالی اسرائیل علیه ایران، همواره یکی از محرکها اصلی در اقبال به دیپلماسی در چهارچوب معادله هستهای ایران بوده است".
در برهه کنونی، اسرائیل عملا در حال ایفای نقشی مخرب در چهارچوب معادله برجام است. برای اسرائیل، درگیریِ همیشگی با ایران، یک امر مفروض است. در این راستا، هیچگونه تنش زدایی قابل تصور نیست و عملا اسرائیل سعی دارد با انجام اقدامات خرابکارانه علیه توانمندیهای هستهای ایران، فضای تنش را همچنان علیه تهران حفظ کند. با این حال، در نقطه مقابل، ایالات متحده آمریکا قرار دارد که توافق برجام را با ایران امضا کرد و اکنون با خروج ترامپ از قدرت، بار دیگر سعی دارد این توافق را احیا، و محدودیتهای مطرح شده در برجام را در مورد برنامه هستهای ایران، برقرار سازد. این وضعیت حاکی از تضاد جدی میان منافع اسرائیل و آمریکا در رابطه با ایران در برهه زمانی کنونی است. امری که رژیم اسرائیل را به اخلال گری جدی، در چهارچوب دستور کار دولت فعلی آمریکا در رابطه با ایران تبدیل کرده است».
بایدن : فلان فلان شده ها ، شما باز لباس چرکاتون جمع کردین آوردین اینجا مابراتون بشوریم اونوقت من باید لباس چرکامو ببرم تو ایالت دلاور خودم بشورم
ظاهرا حرف بایدن و رضایت وی از مذاکرات نشان می دهد ،نه تنها در مذاکرات و سیاست امریکا قصد و اراده ای برای رفع تحریمها نیست بلکه آنها دنبال امتیازات دیگری هستند.
یعنی می توان گفت ،مذاکرات وین بر خلاف گفته ها ،اصلا مذاکره نیست بلکه یک محلی برای گرفتن امتیازات جدید و نوع آنها از ایرانه بدون آنکه امریکا تحریمهای ایران را لغو کند.
به نظر میاد مذاکرات باید هر چه سریعتر لغو شود چون اولا دولت ایران در ماههای پایانی خود می باشد و ممکن است کشور را باز مانند برجام به خاطر مسائل جناحی و سیاسی متعهد به مسائلی کند که به زیان مردم و کشور و بدتر از برجام شود و ثانیا دولت بایدن به همین خاطر و وجود ضعفهای جدی در تیم مذاکره کننده ایران ،قصد و اراده ای برای رفع تحریمها نداشته باشد و می خواهد بدون رفع تحریمها ایران را درگیر تحریمهای جدید و تعهدات جدید و فرسایشی کند.تیم فعلی دیگر برای مذاکره مناسب نیست و باید عوض بشوند و حتما نمایندگانی از مجلس در آن باشند .
این مسائل کاملا به زیان ماست و باید مجلس و دلسوزان انقلاب جلوی این رویه غلط را بگیرند.مذاکره در شرایط فعلی و زمان فعلی اصلا درست نیست و کاملا خلاف مصالح کشور است.