قاسم محبعلی، دیپلمات و مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت خارجه گفت: چین بیش از صد سند با کشورهای دیگر از جمله آمریکا امضا کرده و همه سندها منتشر شده و اینطور نیست که سندهای چین با کشورهای دیگر محرمانه باشد. سندهای همکاری و راهبردی اصولا باید افشا شوند، چون آن سندها درازمدت هستند و شامل اعداد و ارقام و تعهدات اجرائی نیستند و نیاز است ارگانها، دستگاهها، شرکتها و کمپانیهای دو طرف از این سند اطلاع داشته و بتوانند برنامهریزی و سرمایهگذاری کنند.
سند همکاری ۲۵ساله ایران و چین از نگاههای مختلفی تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است. غلامرضا انصاری، مشاور وزیر امور خارجه و معاون پیشین دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه، سیدمحمدحسین ملائک، سفیر اسبق ایران در چین و قاسم محبعلی، دیپلمات و مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت خارجه با حضور در برنامه تصویری گفتوگوی ویژه «بورسان»، ابعاد مختلف سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین و آثاری را که میتواند بر رشد و توسعه ایران بگذارد، واکاوی کردند.
شرق در ادامه نوشت: محرمانگی این سند همکاری، همکاری بلندمدت با چین و چرایی انتخاب این کشور بهعنوان اولین همکاری بلندمدت استراتژیک برای کشور، ظرفیتهای ایران و چین برای همکاری، فرصت و مخاطرات آن در این میزگرد مورد بررسی قرار گرفت.
چرا این قرارداد با چین منعقد شده و آیا چنین سندهایی باید محرمانه باشد؟ شرکتها و مردم نباید بدانند قرار است با چین چه کاری انجام دهیم؟
محبعلی: اینکه چرا چین، به شرایط خاص کشور ما درحالحاضر برمیگردد و گزینههایی که ممکن است ایران داشته باشد. پس از انقلاب، سیاست خارجی ما دچار تحولات بنیادین شده و با بخشی از دنیا وارد چالشها و تخاصم شده است. این تخاصم و چالش بعد از برنامه هستهای ایران بهطور جدی ایران را در تنگنا قرار داده است. برجام شد، دوباره ترامپ آمد و تحریم شدیم و با رفتن ترامپ، آقای بایدن آمد و دستور کار او این بود که اگر ایران به برجام برگردد و تعهداتش را انجام دهد، ما هم به برجام برمیگردیم.
یک زمینه جدید ایجاد شد و همزمان دستور کار اصلی استراتژی امنیت ملی بایدن مهار چین بهعنوان رقیب اقتصادی، تهدید نظامی و ژئوپلیتیک و همینطور تهدید ارزشهای آمریکایی، حقوق بشر و نظامهای دموکراتیک اعلام شد؛ بنابراین چین تحت تحریمهایی قرار گرفت و دو کشور یک وضعیت مشترک پیدا کردند. هر دو تحت تحریم اروپا و آمریکا قرار گرفتند؛ بنابراین نیاز مشترکی در اینجا ایجاد شد، نیاز سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی مشترک؛ بنابراین دو طرف از دو جهت مختلف به یک جا رسیدند تا قدرت چانهزنیشان را در قبال آمریکا و اروپا بالا ببرند.
پشت پرده امضای سند همکاری ایران و چین چه بود؟
وزیر خارجه چین به آلاسکا سفر و با وزیر خارجه آمریکا مذاکره کرد، سفر منطقهای انجام میدهد و به ترکیه، ایران، عربستان و کشورهای خلیجفارس میرود، در وسط این سفر آن تفاهمنامه را امضا میکند. ایران احساس میکند موقعیت بهتری پیدا کرده و پس از مذاکراتی که چینیها با آمریکاییها داشتهاند، آمریکا اعلام میکند در مورد برجام با چین موضع مشترکی داریم و بعد از اینکه وزیر خارجه چین میآید موضع ایران در مورد شرکت در جلسهای که قبلا حاضر نشده بود شرکت کند، تغییر کرده و اینبار میپذیرد در جلسهای شرکت کند و وارد مذاکرات غیرمستقیم با آمریکاییها شود. پس در یک شرایط خاص، با نیاز خاص و خواست سیاسی، این تفاهم بین دو طرف اتفاق میافتد.
دلیل محرمانهبودنش هم همینهاست. البته چین بیش از صد سند با کشورهای دیگر از جمله آمریکا امضا کرده و همه سندها منتشر شده و اینطور نیست که سندهای چین با کشورهای دیگر محرمانه باشد. سندهای همکاری و راهبردی اصولا باید افشا شوند، چون آن سندها درازمدت هستند و شامل اعداد و ارقام و تعهدات اجرائی نیستند و نیاز است ارگانها، دستگاهها، شرکتها و کمپانیهای دو طرف از این سند اطلاع داشته و بتوانند برنامهریزی و سرمایهگذاری کنند؛ بنابراین افشانشدن این سند غیرطبیعی است، زیرا دو طرف میخواهند از این سند بهعنوان ابزار چانهزنی در مقابل طرفهای دیگر استفاده کنند.
چینیها در مقابل عربستان و آمریکا و دیگران، اگر امتیازات بیشتری به دست آوردند در مورد سند ایران احتیاط بیشتری خواهند کرد، اگر امتیاز کمتری به دست آوردند سعی میکنند امتیازاتی را که در این سند پیشبینی شده است، پیش ببرند که آنها را برای رابطه با چین تحریک کنند.
هر سند باید متقابل باشد، یعنی اگر ایران تعهدی کرده، چین هم این کار را کرده باشد. دوم اینکه برابر باشد، اگر فرصتی برای چین در ایران به وجود آمده همان فرصت در چین برای ایران به وجود آمده باشد. اگر فرصتی در کشور ثالث به واسطه این سند برای چین به وجود آمده است باید همین فرصت برای ایران هم در آن کشور ثالث به وجود آمده باشد. سوم اینکه حقوق عامه و منافع عمومی در نظر گرفته شده باشد؛ یعنی این سند نباید ناقض حقوق شرکتها، اتباع و شهروندان ایرانی باشد و فرصتهایشان را بگیرد، بهخصوص در مورد چین.
چین هنوز یک اقتصاد سرمایهداری تجاری و دنبال بازار است؛ دنبال صدور نیروی انسانی است و هنوز وارد شراکت اقتصادی نشده. چینیها هر جا تا حالا سندی را امضا کردهاند، سعی کردهاند در عین حال که آنجا وارد کارهای خدماتی و عمرانی میشوند، از نیروی انسانی خودشان هم استفاده کنند و این میتواند فرصتهای ایرانی را بگیرد. پس تا وقتی سند افشا نشود نمیتوانیم قضاوت صحیحی درباره آن داشته باشیم. اما چون طرفین به سند سیاسی نگاه میکنند و نه اقتصادی و اجرائی، ترجیح میدهند این سند منتشر نشود و رقبای دیگر در ابهام بمانند و متناسب با مذاکرات با طرفهای دیگر، سند را آنطور که میخواهند و نیاز است مطرح کنند.
در تاریخمان زمانی روسیه تزاری و انگلیس بود و الان مردم نگران هستند که آمریکا و چین نشود و ایران بهعنوان کشوری که از نظر اقتصادی ضعیفتر است، اتفاقاتی مثل قبل را تجربه نکند. نظرتان چیست؟
انصاری: در ابتدا بگویم این سند محرمانه نیست. همانطور که گفته شد سند جامع همکاری نمیتواند محرمانه باشد، اما معمولا سندها وقتی بین کشورها تنظیم میشوند، نحوه ارائهکردنشان به افکار عمومی بر اساس توافق دو طرف انجام میشود. یک سند وقتی امضا میشود دو طرف درباره نحوه ارائه به افکار عمومی و رسانهها تفاهم میکنند. در این سند هم دو وزیر امور خارجه با هم تفاهم کردند گزارشی درباره توافق انجامشده به افکار عمومی داده شود که آن توافق بر اساس بیانیه وزارت امور خارجه اعلام شد.
اما علت عدم افشای آن به رسانهها و افکار عمومی، تقاضای طرف چینی است که درخواست دارد فعلا این سند بین مقامات دو کشور بماند و از ارائه عمومیاش خودداری شود؛ بنابراین فرق دارد بین یک سند محرمانه و سندی که در شکل ارائهاش به افکار عمومی توافق میشود. دوم مسئله نام این سند است. صحبتهای زیادی میشود و عناوین مختلفی به این سند میدهند. «برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری مردمی چین» نام این سند است؛ بنابراین این سند برنامه کاری درازمدت ۲۵ساله بین ایران و چین است.
این سند برای طرفین تعهدآور است؟ یعنی اگر ایران نخواهد انجام دهد، از نظر حقوقی اتفاقی میافتد؟
در این سند دو ویژگی وجود دارد؛ اول اینکه برای هیچکدام از طرفین تعهدآور نیست، دوما اینکه در این سند چیزی به نام عدد و رقم نیست که نگران باشیم ممکن است این عدد، تعهدی برای کسی ایجاد کند. نگرانی اصلیای که در افکار عمومی مطرح میشود، در این سند نیست. در واقع این یک افق از همکاری ظرفیتهای دو کشور است.
مطلبی که خیلی مهم است این است که روابط ایران و چین بعد از انقلاب روبهرشد و مثبت بوده و مقامات دو کشور همواره دیدگاههای مثبتی نسبت به هم داشتهاند و سفر ریاستجمهوری چین در سال ۱۳۹۴ نقطه عطفی در روابط ایران و چین بود و یکی از موضوعاتی که در آن سفر مطرح شد روابط درازمدت بین دو کشور بود که منجر به آمادهکردن این سند شد. این سند بسیار پخته است و امضای این سند نشانگر پختگی روابط ایران و چین است و همین پختگی و نقطه عطفی که در امضای این سند ایجاد شد، طبیعتا نگرانیهای زیادی را در کشورهای دشمن و غیردوست ایران ایجاد کرد؛ مثل نگرانیهای آمریکا، اسرائیل و دیگرانی که احساس کردند دوره جدیدی از روابط بین ایران و چین آغاز شده است.
قطعا ملت ما توجه دارند که در شرایط بسیار سخت تحریمها بهترین دوستان ما چین بوده که روابط بسیار خوب و چکشخوردهای بینمان شکل گرفت و متوجه شدیم دوستانمان در شرایط سخت چه کسانی هستند. نکته بعدی اینکه این اولین سند به این شکل نیست که امضا میکنیم. نمونه چنین سندی را با هند و روسیه امضا کردهایم و در کشورهای دیگر هم انجام دادهایم و آخرین سند هم نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد نمونه این سند را با کشورهای دیگر امضا کند و این درایت سیاست خارجی ایران بوده که در سیاست خارجیاش دنبال تنوع است و این حق درست ماست و قطعا از آن استفاده خواهیم کرد.
نگرانی از همکاری با چین به علت تجارب مختلفی است که این کشور در ایران داشته است؛ امضای قطعنامهها علیه ایران، پولهای بلوکهشده در این کشور، گرفتن تخفیفهای بالا و دریافت کارمزدهای بالا از شرکتهای ایرانی و تمرکز بر حضور در صنایع بالادستی ایران که نوعی خامفروشی محسوب میشود و نه انتقال تکنولوژی. به نظرتان واقعا شریکشدن با چنین کشوری برای ایران ارزش بههمراه دارد؟
ملائک: اینکه سندی که امضا شده بار سیاسیاش بیشتر است یا اقتصادی، به نظر من بار سیاسیاش بیشتر است. همین بار سیاسی باعث شده دستاویزی شود برای اینکه هر طرف بخواهد با آن بازی کرده و امتیاز بگیرد. در واقع اصالت این سند معامله بین بخشهای مختلف قرار میگیرد.
میگویید از سال ۹۴ با چین رفتوآمد میکنیم. کسی تحت عنوان نماینده رهبری ایران، شش، هفت وزیر را به چین برده، آنها نماینده معرفی کرده و چهار سال مذاکره کردهاند، درباره موضوع و محتوای این سند صحبت کردهاند و بعد هم میگوییم تعهدآور نیست. مگر دو کشور بیکار هستند که چنین کاری کنند.
الان وزیر امور خارجه ما تقلای سیاسی بسیاری میکند بگوید بنیانگذار، نویسنده و امضاکننده این سند من بودم و کسی در این سند دخالت نداشته است. مگر وزیر خارجه ما بیکار است که برای یک سند غیرتعهدآور چنین کاری کند یا آمریکاییها که این حرفها را علیه ما میزنند مگر عقبافتاده هستند؟ خیر، این سند بین دو کشور، تعهدآور سیاسی است. به دو کشور چارچوب میدهد و اهمیتش از این بابت است نه اینکه چه چیزی در سند نوشته شده. اهمیتش این است که دو کشور قبول کردهاند یک سند را امضا کنند و بگویند ۲۵ سال درباره هرچه در سند ذکر شده همکاری کنند.
بله این تعهد نیست که ما حتما نفت را به فرانسه ندهیم و به چین بدهیم، اما این تعهد هست که نفت را به چین بدهیم. این سند تعهد میآورد که طرف چینی امکانات و شرکتهای ما را در پروژههای خودش ادغام کند، خریدار کالای تولیدشده باشد، صنایعی را در اینجا بنیان بگذارد که بازخوردش را در کشور خودش توزیع کند.
ما ترسی داریم که دو سال قبل هم میدیدیم که برخی فکر میکنند اگر ما با چین قرارداد ببندیم یعنی از بین رفتهایم. حالا که جواب آمریکا را نمیتوانیم بدهیم مردم را چه کنیم. خیر شما سیاستمدار هستید، دولت دستتان است و سرنوشت کشور را در مدیریت خودتان گرفتهاید. شما باید پاسخگو باشید که این کار نادرست نبوده، کارشناسان کشور اجازه دادهاند چنین کاری جلو برود. ما از این کار نمیترسیم.
به نظر من کار درستی انجام نشده، سطحش را هم نباید پایین بیاوریم، از کسی هم واهمه نداشته باشیم. اینکه گفته میشود عین این سند را با همه کشورها میتوانیم ببندیم، نازلترین حرف سیاسیای است که میتوان گفت. چطور میتوانید چنین سندی را با ترکیه، عربستان و فرانسه ببندید؟ امکان ندارد بتوانید. با هند که سند داریم چه اتفاقاتی افتاده که الان به آن اتکا میکنیم؟ چرا میترسیم بگوییم؟ ما یک سند خوب اجرا کردهایم.
اولین رابطه متقن چارچوبدار برنامهریزیشده با یک ابرقدرت جدید را برنامهریزی کردهایم. به نظرم این کار ربطی به جمهوری اسلامی و حاکمان فعلی ندارد. اگر نظام شاهنشاهی در این کشور بود، عین همین برنامهها را جلو میبرد؛ چراکه عین سند ما را عربستان و امارات با چین دارد. چرا از این قضیه ناراحت هستیم؟
ایران وجهالمصالحه میشود؟
محبعلی: هر دیپلمات و سیاستمداری تأیید میکند که کشور وقتی میتواند در دنیای امروز زندگی کند که با همه طیفهای بینالمللی روابط ساختاری، نهادینهشده و درازمدت داشته باشد و باید از هر اقدامی در این خصوص استقبال کرد. به این مفهوم نیست که ما اگر به این سند نقدهایی وارد میکنیم، با اصل این کار مشکل داریم. همانطور که اشاره کردم، با چند مسئله که در حاشیه سند است، مشکلاتی وجود دارد؛ یکی به دلیل اینکه ساختار روابط خارجی ایران در حال حاضر متوازن نیست.
در سال ۱۳۴۳ زمانی که شاه میخواست برنامه هستهای درست کند، سازمان برنامه و بودجه گزارشی تهیه کرد و اعلام میکند برنامه هستهای توجیه اقتصادی ندارد، مگر اینکه دلایلی به غیر از اقتصادی در این برنامه مطرح باشد. برنامه هستهای ایران هیچگاه توجیه اقتصادی نداشته، اما اشتباهاتی که در دولتهای قبلی صورت گرفت و باعث شد ایران به شورای امنیت برود، هزینههای بسیار زیاد اقتصادی و سیاسی داشت و معیشت، سلامت و زندگی عادی مردم را دچار بحران کرده است.
تناقض بین برنامه هستهای ایران و سیاست و اقتصاد باعث شده ایران در مناسبات خارجی از توازن خارج شود. تا وقتی ایران از فصل ۷ منشور سازمان ملل شورای امنیت خارج نشده و روابط عادی با همه طرفهای بینالمللی پیدا نکرده، مثل معامله است، وقتی شما فقط یک انتخاب داشته باشید، طرف دیگر که انتخابهای بیشتری دارد، میتواند به شما زور بگوید.
پس مشکل عدم توازن در سیاست خارجی است و اینکه در همان زمان با یک طرف بینالمللی که با طرف دیگر رقیب است و آنها میتوانند در چانهزنیهای خودشان، ایران را وجهالمصالحه قرار دهند، همانطور که اخیرا در سوریه انجام شد و روسها به راحتی با اسرائیل کار میکنند یا در بوسنی صورت گرفت، یا در گذشته زمانی که جنگ ایران و روسیه بود، ایران با فرانسه توافق کرد، اما چون فرانسه با روسیه نزدیکتر بود نهایتا ایران بازنده شد.
عربستان با آمریکا ۴۰۰ میلیارد دلار توافق امضا کرده، طبیعتا چین بهعنوان طرف دیگر دنبال این است که با اسرائیل و عربستان رابطه داشته باشد. در این میان در عربستان نیاز متقابل به وجود میآید، رابطهاش بالانس است و این توانایی را دارد که از چین یا آمریکا امتیاز بگیرد و هم از طرف اروپاییها. اما در مورد ایران چنین چیزی نیست. مشکل سیاست خارجی ایران مشکل بنیادین و نهادینهشده است. تا وقتی چنین شرایطی وجود دارد امکان اینکه بتوانیم روابط متوازن با هیچ کشوری برقرار کنیم، نداریم.
در سال ۱۹۸۰ در حوزه ناخالص داخلی چین و ایران به هم نزدیک بودند؛ بنابراین نگرانیهایی که در داخل است و افراط و تفریط که به وجود آمده همین است. نکته بعدی اصل عمل متقابل از نظر حقوقی است. آقای ملائک میفرمایند شرکتهای ما فرصت ندارند. در زمان شاه یک سند بسیار افتخارآمیز، سند دوستی ایران و آمریکا، در بدترین شرایط ایران در ۱۳۳۴ و دو سال بعد از کودتا منعقد شد. آن سند را اگر بخوانید کاملا متوازن است.
اگر برای یک شرکت آمریکایی در ایران فرصتی بود عینا همان فرصت در آمریکا ایجاد شده بود. خب معلوم است روابط ما با آمریکا قابل مقایسه نبود، اما مذاکرهکنندهها و دیپلماتهای ایرانی آنقدر توانایی داشتند که یک سند برابر امضا کردند و آمریکا ناچار شد سال گذشته از آن خارج شود. از طرفی ما از نظر توسعه اجتماعی از چین بسیار جلوتر هستیم. مسئله مهم در مورد سند مسئله توسعه ملی است.
ایران در سالیان گذشته از توسعه باز مانده. توسعه به معنای رشد نیست. چین رشد کرده. این سند هم به رشد توجه دارد. حالا سند که منتشر نشده. نوشتار آخر مهم است. از نظر حقوقی باید بدانیم آیا در این سند مشاوران حقوقی و بینالمللی حضور داشتهاند؟ اگر محل اختلاف هست داوری کجاست؟ آیا زبان ثالثی وجود دارد که بتوان در زمان اختلاف به آن رجوع کرد؟ هیچکدام از اینها روشن نیست پس ابهامات بسیار است.
انصاری: من تعجب میکنم از نگاه سادهلوحانهای که در مورد نگاه آمریکا درباره انقلاب اسلامی داریم و فکر میکنیم شاه به سند دوستی ایران و آمریکا تکیه زد و خیالش تا آخر راحت بود. دیدید که نتیجهاش چه شد. این نگاه را قبول ندارم و اینکه نگاه جناب محبعلی به صنعت هستهای در این حد پایین است که آیا اقتصادی است یا هزینههایی که برای کشور داشته، امروز توانمندیهای ایران در حوزه هستهای محل رشک و حسد کشورهای بسیار بزرگ و پیشرفته است.
در مورد توانمندیهای چین به نظرم باید با چین مراوده داشت تا ظرفیت چین را در حوزههای مختلف علمی و تکنولوژی به دست آورد. علت اینکه اکنون آمریکاییها به رشد چین حساس شدهاند به خاطر رشد صادرات و واردات چین نیست، بلکه بیشتر نگرانیهای آمریکا برای دستاوردهای علمی چین به ویژه در حوزه هوافضا و هوش مصنوعی است. حجم بسیار گستردهای از همکاری بین ایران و چین در حوزه آیتی و مخابرات است.
نمیخواهم بگویم هیچ توجه و ملاحظاتی نباید در روابطمان با چین، روسیه، هند یا در آینده با آمریکا و غرب داشته باشیم. باید با همه کشورها ارتباطات اقتصادی برقرار کنیم و باید ملاحظات خاص خودمان را داشته باشیم و ملاحظات منافع ملی خودمان را. اما یادمان نرود رابطه چندده ساله ایران با غرب، به چه صورت درآمد و چه ظلمهای آشکاری علیالخصوص در بحث تحریمها به ایران تحمیل شد یا جنگ تحمیلی که فشارهای گستردهای بود که غرب به انقلاب اسلامی و ملت ما آورد و کسانی که در شرایط بسیار حساس به ما کمک کردند و ارتباطات خوبی با ما داشتند را نباید فراموش کنیم ضمن اینکه با همه اینها باید ملاحظه داشته باشیم و چشم و دلمان کاملا به این روابط باز باشد، اما به این معنا نیست که دوران سخت را فراموش کنیم.
چرا چین سرانجام امضای سند همکاری با ایران را پذیرفت؟
ملائک: سند ظرفیت سیاسی برای ما و چین دارد. برای چین در گذشته نداشته، اما در دولت بایدن پیدا کرد والا این سند را امضا نمیکردند و ما را میبردند و میآوردند تا به نتیجه دلخواهشان برسند، اما این سند که چارچوبش را دوستان ما در وزارت خارجه نوشتهاند امضا نمیکردند به این مفهوم که الان موضوع ژئوپلیتیک نمیگویم زیاد، در حد یک درصد در سیاست خارجی چین مطرح شده. وقتی این موضوع مطرح میشود ارزش ایران در روابط چین با کشورهای منطقه ضربدر هزار میشود؛ بنابراین تأکید میکنم این اتفاق افتاده یعنی چینیها فکر میکنند باید در منطقه خاورمیانه یکسری اقداماتی را انجام دهند.
طرحی هم که اخیرا دادهاند و به نظرم باید مورد استقبال ایران هم باشد، گفتگوهای کشورهای منطقه است، به نظرم طرح خوبی است که با آلترناتیو چین دنبال شود. چین اکنون ظرفیت دارد که بتواند داور بیطرف بین کشورهایی که در این منطقه هستند، باشد و این کار را با فلسطین و اسرائیل هم انجام میدهد. این هم نکته مثبتی است و باید اشاره کرد از این زوایا هم میتوانیم به سند همکاریمان با چین نگاه کنیم.
پس ارزش سند بیشتر سیاسی است به عبارت دیگر حتی دولتمردان ما هم به آمریکا پیام میدهند که اگر به ما نرسی، این سند در حال امضا است و یکمقدارش هم مخفی است و بدانید که نمیدانید چه اتفاقی میافتد. از طرف دیگر چین به آمریکا میگوید اگر نتوانیم با هم کار کنیم ما هم در قضیه ژئوپلیتیک سهیم میشویم و ظرفیت این کار را هم داریم.