هیچچیزی ویرانگرتر از شنیدنِ جمله «دیگر دوستت ندارم» نیست، آن هم از کسی که هنوز دوستش دارید. اما مانند هر چیز دیگری، هر چه زودتر نشانههای خراب شدنِ رابطه را شناسایی کنید، فرصت بیشتری برای ترمیم آن خواهید داشت.
برخی اوقات فقط یک ظنِ بیمورد است. در باقی اوقات، این احساس درونی که یک جای کار میلنگد، درست از آب درمیآید.
به گزارش فرادید به نقل از دیلیمیل نوشت، هیچچیزی ویرانگرتر از شنیدنِ جمله «دیگر دوستت ندارم» نیست، آن هم از کسی که هنوز دوستش دارید. اما مانند هر چیز دیگری، هر چه زودتر نشانههای خراب شدنِ رابطه را شناسایی کنید، فرصت بیشتری برای ترمیم آن خواهید داشت.
اما قبل از هر چیز میخواهم شفافسازی کنم. هر فردی متفاوت با دیگری است و شاید رفتاری که برای یک زوج رفتار هشداردهنده تلقی میشود، برای زوج دیگر یک رفتار روزمره و طبیعی باشد. خواندن این مقاله توسط شما در این زمان به این معنی است که نگران تعهد شریک زندگی و عاطفی خود هستید. اما، همیشه و همیشه، به غریزه خود بیشتر از هر چیز دیگری اعتماد کنید.
یک نکته مهم دیگر که زوجهای قدیمی باید تشخیص دهند آن است که بین «عاشق بودن Being in Love» و «عشق ورزیدن Loving» تفاوت زیادی وجود دارد [این دو در عمق و میزان آگاهانه بودن با هم تفاوت دارند و عشق ورزیدن کنشی عمیق و آگاهانه است، اما عاشق بودن چنین نیست]. خیلی طبیعی است که با گذشت زمان از شدت شیفتگی و احساسات ملتهب اولیه کاسته شود. اما موضوع آن است که با گذر زمان فقط هوس و شیدایی است که ناپدید میشود و نوع دیگری از عشق جای آن را میگیرد [به بیان دیگر افراد از وضعیت عاشق بودن به عشق ورزیدن منتقل میشوند.]
عشق واقعی «آرامتر» و بر اساس دوستی و تعهد است؛ عشق واقعی زمانی رخ میدهد که شما «تمام عیبها و نقصهای» هم را میبینید و میپذیرد. اگر آن تب اولیه گذشته، اما همسر و شریک زندگی شما همچنان برایتان چای میآورد و وقتی ساکت هستید صدایتان میزند و حالتان را میپرسد؛ یعنی فقط عشق به نوع دیگری تغییر شکل داده است. اینجا جای هیچ نگرانیای وجود ندارد.
خیلی اتفاق نادری است که همان سطح از محبت که در ابتدای رابطه وجود داشته است با گذشت زمان نیز حفظ شود. برخی افراد در هیچ مرحلهای از رابطه عشق و محبت را بروز نمیدهند. پس اگر شریک زندگی شما در هیچ زمانی محبتش را بروز نمیداده، جای نگرانی نیست. اما اگر شریک زندگی شما عادت به در آغوش گرفتن، بوسیدن، تعریف کردن از شما داشته و ناگهان همه اینها متوقف شده است؛ این میتواند دلیلی برای هشیارشدنِ شما باشد. این معمولاً نخستین نشانهای است که بروز میکند.
یکی از مشتریانم که یک خانم بود به من گفت: «اولین نشانه من برای من زمانی بود که همسرم دیگر آخر هفتهها برایم چای نمیریخت. ما عادت داشتیم که چای را در تخت بنوشیم و همزمان روزنامه یا پیامهای گوشی را بخوانیم. کمکم دیگر زمانهایِ «ما» به زمانهای «انفرادی» تبدیل شد و او ترجیح میداد که در خلوت بدود. خیلی چیز کوچکی است، اما همین رابطه ما را خراب کرد. این نخستین اقدام او برای فاصله گرفتن از من بود.» بیشتر زوجها آدابی دارند؛ توجه به تغییرات این آداب و رسوم مهم است.
خیلی بد است که همسر شما در مقابل نوازش یا صمیمیتهای جسمانی بیحرکت باشد و طوری به نظر برسد که فقط دارد تحمل میکند، اما اگر اصلاً به شما اجازه نمیدهد او را لمس کنید یا خودش را عقب میکشد، باید حتماً علت آنها را جویا شوید. این حرکت یا هشداری است که میتوانید آن را جدی بگیرید و درخواست کمک کنید یا آنکه به این معنی است که طرف مقابل آماده درخواست طلاق است.
در این روزها و به دلیل قرنطینه ما وقتمان را با هم میگذرانیم. اما بین کسی که فقط جسمش در کنار شماست با کسی که فعالانه به دنبال برقراری رابطه صمیمانه با شماست، تفاوت وجود دارد.
آیا همسر شما از هر بهانهای برای خروج از خانه و انجام کارهایی بدون شما استفاده میکند؟ آیا استفاده از زوم و صحبتهای آنلاین با دوستانش بیشتر و طولانیتر از قبل شده است؟ آیا وقتی با دوستانش مکالمه میکند در اتاق را میبندد و بدون مشورت با شما با دوستانش برنامه میچیند؟ آیا راهی پیدا کرده که از انجام فعالیتهای مشترک با شما طفره برود؟ شاید یک دلیل ساده باشد و اینکه آنها برای گذران این دوران کسی را پیدا کردهاند تا با او وقت بگذرانند. یا شاید به این معنی باشد که شما دیگر آن فرد جذاب برایشان نیستید.
خانواده زودتر از همه متوجه میشود که شخصی قصد جدایی از همسر و شریک زندگیاش را دارد. اگر شما اخیراً در جمعهای خانوادگی حضور پیدا نکردهاید، میتواند به این معنی باشد که شریک زندگی شما دارد از شما فاصله میگیرد (یا شاید شریک زندگیتان نگران است که کسی در جمع خانوادگی چیزی را لو دهد.) البته اگر او هم تمایلی به وقتگذراندن با شما یا اعضای خانوادهتان ندارند نیز همین معنا را دارد. آنها یا میخواهند درد جدایی در آینده را کمتر کنند یا میترسند یک شاهدِ حواسجمع از آنها سوال بپرسد و ترجیح میدهند در جمع نباشند.
این نخستین نشانه وجود یک رابطه دیگر است: همسر شما که تا پیشازاین به ظاهرش نمیرسید، ناگهان به رژیم غذاییاش حساس میشود و لباسهای جدید میخرد. هر تغییر ناگهانی در عادتهای معمول شریک زندگیتان – که با شما در میان گذاشته نمیشود - میگویند خبرهایی هست.
اگر شریک زندگیتان میگوید به دلیل کسب درآمد بیشتر یا ارتقاء شغلی آخر هفتهها مجبور است بیشتر کار کند یک مسئله است. اما اگر هر شب بدون دلیل تا ساعت ۱۰ در اداره میماند، یک مسئله دیگر است.
نحوه ارتباط برقرار کردنِ شریک زندگیتان با شما میتواند یک نشانه مهم در شناساییِ وضعیت رابطهتان باشد. اگر شریک زندگیتان عاشق شما باشد، به رویدادهای زندگیتان علاقهمند خواهد بود. او از شما میپرسد که چه احساسی دارید و به شما یادآوری میکند که کارهایی که برایتان مهم است را انجام دهید.
اما اگر احساس میکنید که شریک زندگیتان فقط درباره چیزهای ابتدایی صحبت میکند – چه کسی قرار است بچهها را از مدرسه بگیرد/ آشغالها را بگذار بیرون – یا فعالانه از برقراری مکالمههای «عمقی» پرهیز میکند، اینها میتواند نشانهای از عقب کشیدنِ خودش از رابطه یا پسزدنِ شما باشد.
وقتی با آنها صحبت میکنید به شما کاملاً توجه میکنند؟ آیا احساس میکنید که حرفهایتان شنیده میشود؟ بیعلاقگی عمومی در زندگی میتواند به معنی بیعلاقگی به یک رابطه باشد.
زمانی یکی از مراجعان مرد به من گفت: «سالها درباره خرید یک ویلا در اسپانیا صحبت میکردیم. پساندازمان به اندازه کافی زیاد شده بود، اما او [همسر]حتی دیگر میلی به دیدن خانهها نداشت. این نخستین سرنخ بود. دومین سرنخ مشاهده پیامهایش به یک مرد دیگر بود.»
وقتی احساس میکنید عشقتان نسبت به یک فرد تمام شده و مطمئن نیستید درباره آینده چه تصمیمی دارید، برایتان منطقی است که دیگر برنامهریزیای برای آینده که شما را متعهد میکند، انجام ندهید.
اگر آنها هم عقیده شما را میپرسند و هم عقیده دیگران را، جای نگرانی نیست. اما اگر شما از دیگران میشنوید که همسرتان چه احساسی دارد، پس آنها درهای عواطف و احساسشان را به روی شما بستهاند.
اغلب زوجها وقتی از هم دور هستند، از هم خبر میگیرند. تعداد دفعات این کار از فردی به فرد دیگر متفاوت است (برخی مشاغل آزادی بیشتری دارند و بنابراین افراد وقت آزادتری برای خبر گرفتن از هم دارند). اما زوجهایی که خیلی به هم نزدیک باشند، در صورتیکه از هم دور باشند، حداقل یکبار را به هم پیام میدهند تا از هم خبر بگیرند.
اگر شما از ابتدا این رابطه را با هم نداشتهاید، پس اگر همسرتان اکنون هم از شما خبری نمیگیرد، نباید آن را نشانه چیزِ خاصی تلقی کنید. ما اگر همسر شما پیشازاین مرتب به شما پیام میداده و حالتان را میپرسیده و ناگهان دیگر این کار را نمیکند، بهتر است به این مسئله توجه کنید.
اگر برای کسی اهمیت قائل باشید و او از شما بپرسد که آیا مشکلی پیش آمده، شما تمام کارهایی که مشغول انجامش هستید را کنار میگذارید و مسئله را توضیح میدهید. اما اگر همسر شما در پاسخ به نگرانی شما بگوید: «نمیدونم درباره چی حرف میزنی. من حالم خوبه» و برای علت رفتارهایش بهانهتراشی کند، درواقع این رفتار معادل یک سیلی در گوش طرف مقابل خواهد بود.
در پاسخ به این سوال آنها باید در اسرع وقت شما را مطمئن کنند که چیزی نیست. اما اگر به جای این کار چشمهایشان را از شما میدزدند و در مقابل شما جبهه میگیرند، میتواند نشانهای باشد از اینکه عشقشان نسبت به شما کاهش پیدا کرده است.
یکی ار مراجعانم که مردی ۴۰ساله بود، میگفت: «او [همسرش]همه آخر هفتهها برنامه میچید - رستورانهای جدید میرفتیم و در دورهمیهای دوستانه شرکت میکردیم –، اما زمانی فهمیدم که دیگر این کار را از روی علاقه انجام نمیدهد. اصلاً نیازی نبود به من بگوید که دیگر دوستم ندارد.»
مسئله فقط برنامههای هیجانی چیدن و تلاش برای زنده نگهداشتنِ یک رابطه نیست. هر دو نفر باید به یک نسبت به زنده نگهداشتنِ یک رابطه علاقه داشته باشند و تلاش کنند رابط را شاد نگه دارند.
اگر این احساس وجود دارد که رابطه یکطرفه است و قبلاً هم درباره این مسئله شکایت داشتهاید، نمیتواند نشانه خوبی باشد.
وقتی عشق از بین میرود، آنچه زمانی عزیز داشته میشد، کلافهکننده میشود. ایرادگیریها و خردهگرفتنهای مدام، ایراد پیدا کردن در چیزهایی که قبلاً ایرادی نداشت، اشاره به شکستها در حالیکه تا پیشاز آن آنها عادت به تشویق کردنِ موفقیتهایتان داشتند... شاید به این دلیل باشد که آنها دیگر شما را دوست ندارند، چه برسد به اینکه عاشقتان باشند.