bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۸۴۷۹۹
عباس عبدی

پولی شدن واکسن؟

پولی شدن واکسن؟

عباس عبدی نوشت: به محض قابل خرید شدن واکسن، دولت شانه خود را از بار مسوولیت تهیه و عرضه واکسن خالی می‌کند و جامعه را به وضعیتی می‌رساند که در مثال فوق گفتم. ماده کمیاب شده و البته حیاتی، مثل آب و هوا را که به جای جیره‌بندی، و عرضه یکسان و برحسب نیاز و اولویت، به بازار عرضه و تقاضا واگذار می‌کند و این یعنی جنگ تمام‌عیار قدرتمندان و ثروتمندان علیه ضعفا و فقرا.

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۳۱ فروردين ۱۴۰۰

عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: در یکی، دو روز گذشته اخبار ضد و نقیضی درباره امکان خرید واکسن کرونا برای کسانی که نمی‌خواهند منتظر نوبت باشند مطرح شد. اول تأیید، سپس تکذیب شد و این نحوه خبررسانی مبتذل در یکی دو روز گذشته اخبار ضد و نقیضی درباره امکان خرید واکسن کرونا برای کسانی که نمی‌خواهند منتظر نوبت باشند، مطرح شد. اول تأیید، سپس تکذیب شد و این نحوه خبررسانی مبتذل (ببخشید، کلمه شایسته‌تری برای آن پیدا نکردم) ادامه یافت.

البته این نوع اطلاع‌رسانی روال عادی در ایران است، نمونه اخیر آن، درباره فوت سردار حجازی است که از لحظه انتشار خبر، پیاپی اخبار متفاوت منتشر شد. هنگامی که اخبار رسمی، به صورت مکتوب و دقیق و از مرجع خبری قابل اعتماد و با ذکر جزییات اظهار نشود، نتیجه همین خواهد شد. هزینه انواع اخبار را می‌پردازند، ولی از منافع آن نصیبی نمی‌برند. درباره واکسن هم چنین شد.

اکنون پرسش این است که آیا پولی شدن واکسن عملی قابل دفاع است؟ در این یادداشت می‌کوشم جوانبی از مساله را شرح دهم بدون اینکه داوری قطعی کنم. مبنای اقتصادی اینکه یک کالا یا خدمت را باید با هزینه شخصی تهیه کرد یا با هزینه عمومی، ویژگی کالا است. اینکه آن کالا عمومی است یا خصوصی. اجازه دهید با مثال توضیح دهم. فرض کنید که ما ۱۰ نفر هستیم که در یک محله، یک سالن را اجاره کرده و زندگی می‌کنیم. هر گوشه سالن به یک نفر اختصاص یافته و پول اجاره را به نسبت می‌دهیم. روزانه در این محل غذا می‌خوریم، آب می‌نوشیم، از وسایل شخصی خریداری شده استفاده می‌کنیم، از انرژی برای گرمایش و سرمایش و نور استفاده می‌کنیم و...

هزینه‌های غذا و لباس و وسایل شخصی را خودمان می‌دهیم. هر کس هر چه دوست دارد برحسب درآمدش خرید می‌کند. ولی هزینه برق و شوفاژ چطور؟ هنگامی که برق سالن روشن می‌شود، همه از آن استفاده می‌کنند، کسی نمی‌تواند بگوید من پول نمی‌دهم، چون استفاده نمی‌خواهم بکنم. زیرا روشن شدن برق در انحصار استفاده فرد خاصی نیست، مگر اینکه اتاق او کاملا جدا باشد.

گرمایش و سرمایش سالن نیز همین وضع را دارد. این موارد به نسبت ما ۱۰ نفر کالای عمومی محسوب می‌شود. ولی نسبت به همسایگان ما کالای خصوصی است و ما ۱۰ نفر باید هزینه آن را بپردازیم. هزینه امنیت این منطقه را چه کسی باید بدهد؟ طبعا همه اهالی از جمله ما. امنیت چیزی نیست که هزینه‌اش را یک نفر یا یک خانوار بدهد و او به تنهایی استفاده کند، همه از آن بهره‌مند می‌شوند. بهداشت چطور؟ آیا خصوصی است یا عمومی؟ اینجا قضیه فرق می‌کند. حداقلی از آن عمومی است.

ما نمی‌توانیم یک محیط یا شهر پاک داشته باشیم و هزینه آن را فقط تعداد اندکی بدهند، چون همه استفاده می‌کنند و محروم شدن از بهداشت نیز موجب مشکل برای همه می‌شود. پس حداقلی از بهداشت عمومی است. آموزش هم کمابیش همین طور است. البته تفاوت‌هایی دارد که فعلا به آن نمی‌پردازم ولی این خدمات دو وجه دارند، که حداقلی از آن‌ها را باید عمومی دانست و با هزینه دولت در اختیار مردم قرار داد. واکسن نیز در هر دو قالب قابل طرح است. برای مثال واکسن آنفلوآنزا خریدنی بود ولی واکسن فلج اطفال به‌طور قطع باید مجانی باشد. چون نتایج آن عمومی است و برخلاف یک کالای خصوصی مثل کفش است که منفعت آن مستقیما متوجه مصرف‌کننده است.

در واکسن فلج اطفال تبعات پولی شدن و عدم مصرف متوجه جامعه نیز می‌شود، ولی کفش کم کیفیت پوشیدن مشکلی ایجاد نمی‌کند. واکسن کرونا از کدام نوع است؟ فرض کنید در آن سالن ۱۰ نفری به دلایلی قحطی آب رخ دهد. مثلا روزانه بیش از ۲۰ لیتر آب نباشد. آیا می‌توان آن را به عنوان کالای خصوصی تعریف کرد و هر کس به تناسب پولش آن را بخرد؟ قطعا خیر. اینجا مشکل اخلاقی و بقای افراد مطرح است. حتما جنگ خواهد شد. بهترین راه‌حل توزیع آب به ازای هر نفر دو لیتر است. یا حداقلِ مورد نیاز برای هر فرد توزیع شود و اضافه بر آن به نحو دیگری تخصیص یابد.

واکسن کرونا به نحوی شبیه جیره‌بندی آب است که دولت باید بخرد و یکسان توزیع کند. ولی آیا هیچ راهی برای فروش هست؟ شاید بتوان برای واکسن کرونا وضعیتی ترکیبی در نظر گرفت، مشروط بر اینکه حداقل واکسن لازم، برای تعداد زیادی از طبقات جامعه فراهم شود و فقط تعداد معدودی وارد بازار واکسن شوند. این کار شاید در کشور‌های ثروتمند که دولت‌های قدرتمند و پاسخگو دارند عملی باشد، ولی در ایران کارساز نخواهد بود.

به محض قابل خرید شدن واکسن، دولت شانه خود را از بار مسوولیت تهیه و عرضه واکسن خالی می‌کند و جامعه را به وضعیتی می‌رساند که در مثال فوق گفتم. ماده کمیاب شده و البته حیاتی، مثل آب و هوا را که به جای جیره‌بندی، و عرضه یکسان و برحسب نیاز و اولویت، به بازار عرضه و تقاضا واگذار می‌کند و این یعنی جنگ تمام‌عیار قدرتمندان و ثروتمندان علیه ضعفا و فقرا. قدرت و ثروت برای جامعه بد نیست، ولی نه این اندازه که شکاف آن، حیات فقرا و ضعفا را تحت خطر قرار دهد که در این صورت ستیز داخلی ایجاد خواهد شد یا سرخوردگی شدید به وجود می‌آید.