مرد خشمگین که پس از قتل همسرش در تهران با جسدش تا دزفول رفته بود در حالی پای میز محاکمه ایستاد که خانواده مقتول دامادشان را بخشیدهاند.
بهگزارش ایران، فروردین سال گذشته مردی با مراجعه به پلیس دزفول گفت: من همسرم را کشتهام و جسدش الان داخل خودروام است.
وقتی مأموران جسد زن جوان را بیرون کشیدند متهم را بازداشت کردند و تحویل مراجع قضایی دادند.
مرد جوان در بازجوییها گفت: من و همسرم ۱۲ سال قبل ازدواج کردیم و دو دختر داریم. زندگی بسیار خوبی داشتیم. من اهل دزفول بودم و همسرم اهل شمال کشور بود. با اینکه اختلاف فرهنگی داشتیم، اما زندگی ما خیلی خوب بود تا اینکه از حدود ۲ سال قبل همسرم سر ناسازگاری گذاشت و گفت میخواهد از من جدا شود. واقعاً نمیدانستم چرا آنقدر بهانهجویی میکند، وقتی موضوع را به خانوادهاش گفتم از آنها خواستم با دخترشان صحبت و او را از طلاق منصرف کنند.
هرکاری میخواست میکردم و هرچه میخواست تهیه میکردم، اما کاملاً نسبت به من بیتفاوت بود. در ایام نوروز ما طبق رسم هرساله ابتدا به خانه مادرم در دزفول رفتیم و قرار بود به خانه مادر همسرم درشمال کشور برویم دختر بزرگم با ما نیامد و در دزفول ماند. ما به تهران برگشتیم تا فردای آن روز راهی شمال کشور شویم. بین راه همسرم دوباره شروع به دعوا کرد و گفت دیگر مرا دوست ندارد و طلاق میخواهد، اما بچهها را به من نمیدهد. آنقدر عصبانی شدم که گفتم همین امروز طلاقت میدهم حتی به چند دفترخانه هم رفتیم، اما همه جا تعطیل بود.
همسرم وقتی دید دیگر به ماندنش اصرار نکردم خیلی عصبانی شد و چاقو کشید. دختر یک سال و نیمهام ترسیده بود و گریه میکرد. همسرم به من و خانوادهام فحاشی کرد و من هم از شدت ناراحتی چاقو را از او گرفتم و چندین ضربه به او زدم که جان باخت. از کاری که کرده بودم پشیمان شدم. به همین خاطر جسد را لای پتو گذاشتم و بهسمت دزفول حرکت کردم، در نزدیکی اداره پلیس به برادرم گفتم بیا کارت دارم وقتی آمد دختر کوچکم را به او دادم و گفتم همسرم را کشتهام و از او خواستم از هر دو دخترم مثل بچههای خودش مراقبت کند. بعد خودم را تحویل پلیس دادم.
بعد از اعترافات وی، پدر ومادر مقتول بدون قید و شرط اعلام گذشت کردند و گفتند در جریان اختلاف داماد و فرزندشان بودهاند و حق را در این درگیری به دامادشان میدهند. دختر مقتول نیز از پدرش گذشت و بدین ترتیب کیفرخواست به لحاظ جنبه عمومی جرم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده با توجه به اعلام گذشت اولیای دم، فقط متهم در دادگاه حضور داشت که به قضات گفت: من از دادگاه درخواست بخشش دارم. دخترانم حالا نه پدر بالای سرشان است نه مادر و این اتفاق برای دو دختربچه خیلی سخت است. من از قضات میخواهم به خاطر بچه هایم در مجازات من تخفیف قائل شوند و مرا ببخشند.
بدین ترتیب قضات وارد شور شدند تا حکم متهم را از جنبه عمومی جرم صادر کنند.