bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۸۸۸۵۴

چرا در ایران با هر قتل و فاجعه کُل جامعه محکوم و سرزنش می‌شود؟

چرا در ایران با هر قتل و فاجعه کُل جامعه محکوم و سرزنش می‌شود؟

پرسش از جامعه‌شناسان ایرانی این است که چرا در ایران با هر قتل و فاجعه از جانب افراد غالباً روانی، کُل جامعه محکوم و سرزنش می‌شود؟

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰

رضا نصری کارشناس سیاست خارجی و حقوقدان بین الملل در رشته توئیتی نوشت: در سال ۲۰۰۸، پلیس اتریش مورد پدری را کشف کرد که دخترش را ۲۴ سال در زیرزمین خانه حبس کرده و مورد آزار جنسی قرار داده بود. حاصل این سال‌ها حبس و تجاوز هفت کودک بود که چهار نفر از آن‌ها را در کوره سوزانده و سه نفر را به همراه همسرش به فرزندی پذیرفته بود! اما هیچ‌کس جامعه و فرهنگ اتریش را به خاطر اعمال این فرد روانی «بیمار» نخوانده است.

در آلمان، یک فرد «آدم‌خوار» در اینترنت آگهی می‌دهد و اعلام می‌کند دنبال «داوطلب» برای خورده شدن می‌گردد! فردی به آگهی پاسخ می‌دهد، با او قرار می‌گذارد و داوطلبانه خود را به او می‌سپارد! فرد آدمخواد هم او را می‌کشد، قطعه‌قطعه می‌کند، در فریزر می‌گذارد و طی مدتی مصرف می‌کند!

در دادگاه یکی از استدلال‌های قاتل آدمخوار مبتنی بر اصل «رضایت طرفین» بود و اصرا می‌کرد جرمی مرتکب نشده است! اصلی که همزمان در گوشه‌ای دیگر از آلمان، یک خواهر و برادر جوان - به همراه ده‌ها «هم‌فکر» خود - برای «حق بچه‌دار شدن محارم» در دیوان عالی این کشور مطرح می‌کردند! اما هیچ تحلیل‌گری جامعه و فرهنگ و ساختار آلمان را برای این موارد «بیمار» نمی‌خواند.

در کانادا تقربیاً همه با مورد «پُل برناردو» و همسرش «کارلا هومولکا» آشنا هستند! زوجی که پس از تجاوز و قتل چندین دختر جوان، به سراغ خواهر کوچک کارلا می‌روند و او را نیز با همدستی خواهر به بدترین شکل شکنجه و به قتل می‌رسانند. پُل برناردو امروز در زندان است و کارلا هومولکا آزاد می‌گردد و به یاری فیلم‌سازان و نویسندگان رُمان و داستان‌های جنایی به یک «آیکون فرهنگی» تبدیل شده است. اما کسی جامعهٔ کانادا را بیمار نمی‌داند!

در آمریکا آنقدر این موارد زیاد است که دیگر جای ذکر ندارد. در این کشور، از دنائت و جنایت قاتلان زنجیره‌ای «برند» درست می‌کنند و از فیلم‌ها و سریال‌های مقتبس از پرونده‌های جنایی پول می‌سازند. حتی بعضاً جنایتکارانی مانند «چارلز منسن» قطب فرقه می‌شوند و گاه زندان‌ها برای مدیریت نامه‌های عاشقانه به قاتلان زنجیره‌ای مستاصل می‌مانند! اما باز، کم‌تر جامعه‌شناسی در آمریکا کردار این افراد خشن و روانی را به کُل جامعه تعمیم می‌دهد.

حال، پرسش از جامعه‌شناسان ایرانی این است که چرا در ایران با هر قتل و فاجعه از جانب افراد غالباً روانی، کُل جامعه محکوم و سرزنش می‌شود؟