bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۸۹۲۱۰

۱۳‌روش برای به خدمت گرفتن ضمیر ناخودآگاه و دستیابی به آنچه می‌خواهید

۱۳‌روش برای به خدمت گرفتن ضمیر ناخودآگاه و دستیابی به آنچه می‌خواهید

ضمیر ناخودآگاه شما دروازه‌بانِ منطقه امن شماست. ضمیر ناخودآگاه همچنین قلمرویی است که شما در آن انتظارات خودتان را تبدیل به عادت می‌کنید و به‌صورت تکراری و روزمره به انجام فعالیت‌هایی فکر می‌کنید که می‌توانند بزرگ‌ترین موفقیت، شادی، تمامیت و شفای زندگی را برایتان بسازند و به ارمغان آورند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۲ - ۰۲ خرداد ۱۴۰۰

مغزتان برای تقویت و تنظیم زندگی‌تان ساخته شده است. ضمیر ناخودآگاه شما چیزی به اسم تکانه‌های هموستاتیک دارد که عملکرد‌هایی مانند دمای بدن، ضربان قلب و تنفس را تنظیم می‌کنند. برایان تریسی آن را این‌طور توضیح می‌دهد: «تکانه‌های هموستاتیکِ شما از طریق سیستم عصبی خودکار، بین صد‌ها ماده شیمیایی در میلیارد‌ها سلول‌تان تعادل ایجاد می‌کنند تا کل ماشین جسمی شما در اکثر مواقع در هماهنگی کامل فعالیت کند.»

به گزارش فرادید به نقل از Forbes، اما آنچه بسیاری از مردم متوجه آن نیستند آن است که مغز همانطور که برای تنظیم خودِ جسمی ساخته شده است، برای تنظیم خودِ ذهنی نیز تلاش می‌کند. ذهن به‌طور مداوم در حال فیلتر کردن و جلب توجه شما به اطلاعاتی است که باور‌های فعلی شما را تأیید می‌کنند (این فرایند در روان‌شناسی سوگیری تأیید نامیده می‌شود)؛ درهمین‌حال، مغز افکار و تکانه‌های تکراریِ گذشته را تقلید و بازتاب می‌دهد و به‌این‌ترتیب شما را مکرراً در معرض آن‌ها قرار می‌دهد.

ضمیر ناخودآگاه شما دروازه‌بانِ منطقه امن شماست. ضمیر ناخودآگاه همچنین قلمرویی است که شما در آن انتظارات خودتان را تبدیل به عادت می‌کنید و به‌صورت تکراری و روزمره به انجام فعالیت‌هایی فکر می‌کنید که می‌توانند بزرگ‌ترین موفقیت، شادی، تمامیت و شفای زندگی را برایتان بسازند و به ارمغان آورند.

چند راه وجود دارد که شما می‌توانید به کمک آن‌ها مغزتان را آموزش دهید تا هم‌پیمان شما باشد نه دشمنتان. آن‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

۱-برای دیدنِ تغییراتِ تغییرناپذیر مشتاق باشید

نخستین قدم برای خلق تغییرات بزرگ در زندگی باور داشتن به امکان‌پذیر بودنِ تغییر نیست؛ بلکه کافی است مشتاق باشید تا ببینید آیا تغییر امکان‌پذیر است یا نه. قرار نیست که ناگهان از یک شک‌گرای تمام‌عیار به یک باورمند تمام‌عیار تبدیل شوید. بین این دو وضعیت یک قدم وجود دارد و آن این است که برای دیدنِ هر نوع تغییری آغوش باز داشته باشید. برای مثال می‌توانید چند «ای‌میل ترسناک» به چند مشتری یا شریک کاری بفرستید و در آن چیز‌هایی را پیشنهاد دهید که می‌دانید دلیلی برای پاسخ‌گویی به آن ندارند. ممکن است چندبار پیام‌هایتان نادیده گرفته شود، اما بالاخره یک نفر پاسخ می‌دهد.

نکته اینجاست: شما می‌خواهید بدانید آیا امکان چیزی وجود دارد یا نه... این چیزی است که زندگی شما را تغییر می‌دهد.

۲-به خودتان اجازه دهید تا موفق باشید

به جای تکرار روایت آن باور‌های قدیمی که اگر به فلان وزن برسم، اگر فلان رویداد‌ها در زندگی‌ام رخ دهد، اگر در کارم ارتقاء بگیرم، خوشحال خواهم شد؛ روی تغییر دادنِ گفتگو‌های درونی‌تان به این جمله که «به زندگی‌ام اجازه می‌دهم که خوب باشد»، تمرکز کنید.

به خودتان اجازه دهید تا شاد و موفق باشید و به خاطرش احساس گناه نکنید. اگر شما در ناخودآگاه‌تان بین موفقیت و غیراخلاقی یا فاسد بودن، ارتباط برقرار کنید، هرگز نمی‌توانید زندگی را در کامل‌ترین شکل آن زندگی کنید. به‌جای این تفکرات، به خودتان اجازه دهید تا به یک وجودِ معنادار، سالم، شاد و کامل قدم بگذارد.

۳-اجازه ندهید ترس‌های دیگران در شما تردید ایجاد کند

راه‌هایی که افراد از طریق آن به اخبار موفقیت شما واکنش نشان می‌دهند به شما می‌گوید که زندگی خودشان چگونه است. اگر شما اعلام کنید که نامزد کرده‌اید، آن‌هایی که از ازدواج‌شان راضی هستند برای شما احساس خوشحالی می‌کنند. افرادی که از ازدواج‌شان ناراضی هستند به شما هشدار می‌دهند که این وضعیت دشوار است و شما باید از نهایت فرصتی که به عنوان یک «مجرد» برایتان باقی مانده است، لذت ببرید.

نکته اینجاست که ترس‌های دیگر فرافکنیِ موقعیت‌های خودشان است. این ترس‌ها هیچ ارتباطی به توانمندی‌های شما ندارند.

۴-اطراف‌تان را با نیرو‌های مثبت پر کنید

در یخچال خانه خوراکی‌های شادی‌آور داشته باشید. به جای زنگ بیدارباش گوشی پیام «تبریک می‌گم!» را بگذارید تا با شنیدن این جمله بیدار شوید. مطمئن شود اغلب چیز‌هایی که لمس می‌کنید و می‌بینید امیدواری و مثبت‌اندیشی را برایتان به ارمغان می‌آورند.

همیشه یک یادداشت انگیزشی و الهام‌بخش برای پست کردن در آینده در کامپیوترتان نگه دارید. دنبال کردنِ افرادی که باعث می‌شوند نسبت به خودتان احساس بد داشته باشید را متوقف کنید و آن‌هایی که مرتب مشغول پست کردن پیام‌های انگیزشی و ایده‌های جالب هستند را دنبال کنید. شبکه‌های اجتماعی را به مکانی تبدیل کنید که رشدتان را تسریع کنند؛ به‌جای‌آنکه تبدیل به مکانی شوند که ادراک‌تان را درباره میزان ارزشمندی‌تان تنزل دهند.

۵-درباره موفقیت در زمان حال صحبت کنید نه به مثابه برنامه‌ای برای آینده

اگر واقعاً خودروی روباز ندارید یا رئیس یک شرکت نیستید، نباید از جملاتی نظیر «من خودروی روباز دارم» یا «مدیر فلان شرکت هستم» استفاده کنید. اما باید خودتان را در موقعیتی تصور کنید که از زندگی‌تان انتظار دارید و درباره آن موقعیت طوری صحبت کنید که گویی هم‌اکنون به همان شکل زندگی می‌کنید.

به‌جای‌آنکه بگویید: «امیدوارم که یک روز آن کار را انجام دهم»، بگویید: «دارم درباره نحوه انجام این کار نقشه می‌ریزم.» به‌جای‌آنکه فکر کنید: «اگر در جای متفاوتی باشم از زندگی لذت خواهم برد» فکر کنید: «من قادرم در همین نقطه، همین زمان و همین مکانی که اکنون در آن قرار دارم شاد باشم و هیچ‌چیزی نمی‌تواند جلوی من را بگیرد.»

۶-تصویرسازی کنید

مطلقاً ضروری است تا شکلی از زندگی که در آینده دوست دارید داشته باشید را ابتدا تصور کنید. زیرا اگر ندانید به کجا می‌خواهید بروید، نمی‌دانید که از کجا شروع کنید. وقتی که تصویر واضحی از آنچه می‌خواهید و چگونگی رسیدن به آن را در ذهن‌تان خلق کنید، قادر می‌شوید تا وارد عمل شده و آن را خلق کنید.

اگر هنوز تصویر واضحی نداشته باشید و یا دچار تردید باشید، نمی‌توانید اقدامات واقعی و معناداری در جهت رسیدن به خواسته خود انجام دهید. از هر طریقی که می‌توانید از جمله بلاگینگ، یادداشت در دفترچه یا نصب تخته روی دیوار، آنچه که می‌خواهید در آینده باشید و روش‌های رسیدن به آن را ترسیم کنید.

۷-علت مقاومت خود را شناسایی کنید

ضمیر ناخودآگاه‌مان زمانی ما را از دنبال کردنِ آنچه به آن عشق می‌ورزیم باز می‌دارد که نسبت به آن باور‌های متناقضی داشته باشیم. برای آنکه علتِ مقاومت خود را شناسایی کنید، از خودتان سوال بپرسید. از خودتان بپرسید که چرا مدام تعلل می‌کنید و چرا فکر می‌کنید اگر به آن‌چه می‌خواهید دست پیدا کنید، احساس آسیب‌پذیری‌تان بیشتر می‌شود؟ شما نیاز دارید تا تمام این پرسش‌ها را پاسخ دهید و اگر لازم است راه‌هایی برای حل این مسائل پیدا کنید.

۸-یک طرح جامع برای زندگی‌تان داشته باشید

برنامه‌های ۵‌ساله و ۱۰‌ساله را فراموش کنید. تغییرات زیادی در طی زمان رخ می‌دهد که هدف‌گذاری و پایبند ماندن به اهداف را غیرممکن می‌سازد. احتمالش خیلی زیاد است که در طی زمان فرصت‌های بهتر و جدیدتر خودشان را نشان دهند و باعث شوند که زندگی‌تان کاملاً با تصوراتی که داشتید متفاوت باشد. درست است که شما خودتان را برای چیز دیگری آماده کرده بودید، اما چه‌بسا این زندگی بهتر باشد.

پس به جای هدف‌گذاری‌های ۵‌ساله و ۱۰‌ساله و اقداماتی نظیر آن، یک برنامه جامع داشته باشید. ارزش‌ها و انگیزه‌های اصلی‌تان را شناسایی کنید. از خودتان بپرسید که هدف نهایی‌ای که در طی زنده بودن‌تان در زندگی می‌خواهید به آن برسید، چیست. به میراثی که از شما باقی خواهد ماند فکر کنید. وقتی توانستید تصویری بزرگ از ارزش‌هایتان را شناسایی کنید، می‌توانید تصمیم‌های درازمدتی را اتخاذ کنید که با خود حقیقیِ شما همخوانی داشته باشند.

۹-یک روزنوشت تهیه کنید و در آن از خودتان قدردانی کنید

بهترین راه برای تغییر چشم‌انداز از «داشتن» به «خواستن» آن است که شکرگزاری را آغاز کنید. با بیان شکرگزاری به دلیل داشته‌هایتان، ذهنیت خودتان را از عطش تغییر به رضایت از آنچه هم‌اکنون دارید، تغییر می‌دهید. هیچ‌چیزی به اندازه قدردانی و شکرگزاری فراوانی را برایتان به ارمغان نمی‌آورد. جمله‌ای هست که می‌گوید به محض آنکه باور کنید به قدر کافی دارید، آغوش‌تان برای به دست آوردن بیشتر و بیشتر و بیشتر باز خواهد شد. این جلمه بدون شک درست است.

۱۰-درخواست کنید، حتی اگر فکر می‌کنید این درخواست رد می‌شود

اگر کسی از شما برای مشاوره یک پروژه درخواست همکاری می‌کند، به او بگویید چه مقدار پول بابتش می‌گیرید. اگر می‌خواهید در سازمان‌تان ترفیع پیدا کنید، با رئیس‌تان جلسه بگذارید و اهداف‌تان را بیان کنید. به دنبال برند‌هایی باشید که دوست دارید با آن‌ها همکاری کنید. آنچه دوست دارید به دست بیاورید را درخواست کنید حتی اگر گمان می‌کنید دیگران هیچ دلیلی برای موافقت با شما ندارند. آن‌ها، بالاخره، موافقت می‌کنند.

۱۱-روی «چگونگی» تمرکز نکنید

وظیفه شما این است که «چه چیزی» را شناسایی کنید و بعد با همکاری با دیگران به «چگونگی» برسید. اگر هدف‌تان دورکاری است یا می‌خواهید کسب‌وکار خودتان را داشته باشید و در اولین تلاش‌ها شکست می‌خورید، دوباره تلاش کنید و به این فکر کنید که از چه طروق دیگری می‌توانید به اهداف اقتصادی خود برسید.

نکته آن است که زندگی همیشه شما را با چگونگی به ثمر رسیدن اوضاع شگفت‌زده می‌کند. به جای اینکه وسواس‌گونه به همه جزئیات توجه کنید، در مقابل احتمالات و امکان‌ها گشوده باشید؛ حتی اگر با چیزی که قبلاً تصور می‌کردید متفاوت باشد.

۱۲-اطراف‌تان را با کسانی که با شما همراه هستند پر کنید

با افرادی که بلندپرواز، حامی و خلاق هستند وقت بگذرانید. اگر همه آخر هفته‌ها را با کسانی می‌گذرانید که از زندگی‌شان راضی نیستند، نمی‌توانید آن حمایتی که برای آزادی و رهایی از این چشم‌انداز نیاز دارید به دست آورید. به یاد داشته باشید، شما حقیقتاً تبدیل به کسی می‌شوید که با او بیشترین وقت را می‌گذرانید پس او را با دقت انتخاب کنید.

۱۳- «زمان مرده» خودتان را با تأیید و انگیزه پر کنید

وقتی هر روز صبح در مسیر رفتن به کار هستید، به پادکست‌های انگیزشی گوش دهید. وقتی مشغول شستن ظرف‌ها یا رانندگی هستید، به گفتگو‌هایی که درباره کسب‌وکار مورد علاقه‌تان هستند گوش دهید. زندگی خود را تا می‌توانید از تأیید و انگیزه پر کنید. ممکن است نیاز داشته باشید بیشتر از ۱‌بار به بعضی درس‌ها گوش بدهید، اما آن‌ها با گذر زمان در مغزتان نفوذ می‌کنند و بعد از مدتی به صورت ناخوآگاه همان مسیری را طی می‌کنید که دیگرانِ موفق‌از‌نظرتان طی کرده‌اند.

منبع: فرادید