مینو محرز گفت: ما به علت تحریم امکان ساخت واکسن را در ایران نداشتیم. برای ساخت واکسن باید روی ویروس در آزمایشگاه کار کرد و ایمنی آزمایشگاه باید سطح ۳ به بالا باشد. همچنین در ایران آزمایشگاهی اینچنینی نداشتیم و بعد مهیا شد؛ بنابراین همه این تشکیلاتی که درست کردند همه را با دور زدن تحریم و چندین برابر قیمت واقعی پرداخت کردن امکانات ساخت میسر شد.
مینو محرز یکی از چهرههای برجسته پزشکی در ایران است که سالهای زیادی از عمر ۷۶سالهاش را وقف پژوهشهای علمی و درمان بیماران عفونی کرده است. تا یکسالونیم پیش، از او بهعنوان کسی یاد میشد که در زمینه مبارزه با ایدز تلاشهای زیادی کرده و توانسته بود به موفقیتهای قابلتوجهی برسد.
دنیایاقتصاد در ادامه نوشت: از یکسالونیم پیش نام دکتر محرز با ویروس کرونا گره خورده است. درست از نخستین روزهایی که کووید-۱۹ در ایران شیوع پیدا کرد، دکتر محرز تمام وقتش را برای درمان مبتلایان به کرونا و راههای مبارزه با این ویروس گذاشت و خیلی زود توانست توجه مردم را جلب کند. نقلقولهای او در این ماهها بارها در جامعه خبرساز شده و حرفوحدیثهای فراوانی را به وجود آورده است.
دکتر محرز نخستین چهره علمی کشور بود که با تزریق واکسن روسی مخالفت و از واکسن ساخت ایران حمایت کرد. او این روزها سرپرست تیم تحقیقاتی واکسن ایرانی کرونا یعنی «کووایران برکت» است و روزهای پرتبوتابی را پشت سر میگذارد. با این حال در یک گفتوگوی اختصاصی چگونگی وقوع و شیوع کرونا در ایران را روایت کرد و بیتعارف و صریح درباره نوع قرنطینه، دلایل مخالفتش با واکسن روسی، رفتارهای محرک کرونا و ابهام بزرگ دنیا درباره ماندگاری پاندمی حرف زد.
الان کرونا در دنیا شیوع بسیار بالایی دارد، شما از کی متوجه شدید که این بیماری به ایران وارد شده است؟
ما ۳۰بهمن سال ۱۳۹۸ اولین مورد را داشتیم. خود وزیر به من زنگ زد و اطلاع داد. بیماران، دو نفر زن و شوهر اهل تهران بودند که به قم رفته و به تهران برگشته بودند. وقتی آزمایششان بهصورت رسمی تایید شد، متوجه شدم که قبل از اینها، چندین مریض با ریه سفید وگرفتاری شدید داشتم که احتمالا اینها هم دچار کرونا بودند و ما نمیدانستیم. یکی از آنها نجات پیدا کرد، دو نفر هم از بین رفتند؛ بنابراین شناخت اولین مورد را ۳۰ بهمن متوجه شدیم؛ ولی، چون درست همزمان با اپیدمی آنفلوآنزا بود، هنوز نمیدانستیم کرونا در کشور ما وارد شده است. بهعلت تحریمها دستگاه تست تشخیص نداشتیم. کمی طول کشید تا تستهای تشخیص را برای ما بیاورند.
سیاستهایی که برای پیشگیری از کرونا اجرا شد چه بود؟
من طی چند سالی که در بخش بیماری عفونی استاد دانشگاه بودم از همان اول درجریان کمیتههای کشوری خیلی از بیماریهای عفونی قرار گرفتم. سیستم پیشگیری و مداخله اداره بیماریهای واگیردار فوقالعاده عالی است. بهخصوص در مورد آنفلوآنزا و بیماریهای تنفسی جدید. خیلی سریع وارد عمل شدند؛ اما بهدلیل عملکرد وزارت بهداشت با آن تحریم و مشکلات پیش رو، ناگهان بیماری افزایش یافت.
در منطقه و همینطور نسبت به خیلی از کشورهای اروپایی و بعضی از ایالات آمریکا هم خیلی بهتر عمل کردیم. وزارت بهداشت بلافاصله جلسه گذاشت و پیگیری کردند، چون علمش را دارند و بلدند؛ اما بهدلیل سرعت زیاد انتقال و نداشتن امکانات تست، در شهرستانها بیماری گسترش یافت. بعد از طرف چین و سازمان جهانی بهداشت در تهیه کیتها به ما کمک شد.
همزمان با اپیدمی بیماری آنفلوآنزا از فروردین در تهران پیک وحشتناک بیماری کرونا بود. در بیمارستان امام خمینی، خیلی از بخشها را خالی کردند و بیمار بستری میشد. غیر از بیمارستان معین، مجبور شدند خیلی از بیمارستانها را خالی کنند. برای اینکه آنجا هم مرکز تحقیقات بود. فعالیتهای علمی درمورد درمانهای مختلف خیلی خوب انجام میشد.
گروه عفونی دانشگاه تهران هم آنجا مستقر بودند؛ بنابراین یکی از بهترین بیمارستانها برای رسیدگی به بیماران، بدون سروصدا و تبلیغات تلویزیونی، این بیمارستان بود. جاهای دیگر هم واقعا مطالعات انجام شد. خوشبختانه در کشور ما وقتی یک بیماری میآید همیشه به فکر این هستند که هم آموزش، هم تحقیق و هم پژوهش انجام دهند. پژوهش درمورد این چیزها خیلی مهم است.
ما ساعتها در کمیته کشوری علمی کرونا در تعیین روشهای درمانی (Guid Run) وقت گذاشتیم. در هفته هر روز سه چهار ساعت، همه کارشناسان دور هم جمع میشویم و روشهای درمانی را بهروز میکنیم. این بهروزشدن هم حاصل مطالعاتی است که برای چگونگی رسیدگی، پیشگیری و درمان کرونا بهوسیله خودمان و در دنیا انجام میشد. در کل عملکرد کشور فوقالعاده خوب بوده و من حتی نسبت به خیلی از کشورهای اروپایی و ایالات آمریکا از آن راضی هستم.
درباره روند این جلسات برایمان میگویید؟
بله، ما هفتهای یکروز، گاهی در هفته دو روز پشت هم ۲۴ ساعت بحث میکردیم که باعث میشد روشهای درمانی جدید نوشته شود. از ابتدای اپیدمی، یعنی در عرض چند ماه اول، ما ۶ روش درمانی نوشتیم؛ چون دائم مطالعات تغییر میکند و باید بهروزشان کنیم. با وجود اینکه درمان قطعی یعنی واکسن نداریم، اما باید به همه ایران یکسری داروهای دردسترس و پروتکلهای بهداشتی را بدهیم تا بدانند چطور باید رفتار کنند.
آیا تابهحال پیشآمده در این روشهای درمان، ابتدا دارویی تجویز شده باشد، ولی بعد به این نتیجه رسیده باشند که این دارو حتی مضر هم بوده؟
بله، خیلی وقتها پیشآمده است داروهایی که ما همان ابتدا به بیماران داده بودیم و حتی نتیجه نسبتا خوبی هم گرفته بودیم، تغییر کرده است. طی مطالعاتی که در دنیا انجام دادند و حتی مطالعاتی که خود ما در ایران داریم، اطلاعات دائما بهروز میشود و شرایط دارویی هم تغییر میکند. مطالعات ما در ایران جزو گروه سازمان جهانی بهداشت هست و بیشترین مطالعات را داشتیم. بهعنوان مثال اینجا ثابت شد که داروی کلروکین که ما به مالاریا میدادیم در بستری تاثیری نداشت؛ ولی در درمان سرپایی هنوز داده میشود. در دنیا برای کرونا مقاله زیاد است. ما تحقیقات آنها را در نظر داریم؛ ولی خودمان هم تمام این داروها را در ایران آزمایش میکنیم.
صحبتی از شما مطرح شد که بازتاب خیلی زیادی هم داشت و آن نگاه شما به قرنطینه بود. برداشت بدی هم از آن بهعمل آمد که شما گفته بودید قرنطینه متعلق به قرون وسطی است. درباره این موضوع بیشتر توضیح میدهید؟
واقعا اعتقاد دارم قرنطینه را به شکلی که در گذشته بوده است، دیگر نمیتوان انجام داد. آنچه منظور ماست، فاصلهگذاری است. برداشتی که از مصاحبه من شد در پی شیطنت فضای مجازی بهوجود آمد؛ چون قسمتی از مصاحبه را بریده و بقیه را نشان ندادند. ابتدای مصاحبه گفتم که من با قرنطینه مخالفم؛ اما درمورد قم صحبت کردم که راههای ارتباطی آنجا باید بسته شود.
قرنطینه بهمعنایی که در زمان گذشته بوده یعنی هیچ چیزی به کشور وارد نشود و حق رفتوآمد ندارند. قرنطینهای که در ووهان چین انجام شد با کمک ارتش به روش بسیار وحشیانه اتفاق افتاد. در خانه مبتلایان را جوش میدادند؛ من منظورم این مدل قرنطینه بود.
وقتی این همه کارگر مهاجر از اطراف هر روز باید به شهر بیایند و آنجا کارکنند، مگر شما میتوانید از نظر اقتصادی آن نوع قرنطینه به سبک صد سال و دویست سال قبل را انجام دهید؟ بنابراین قرنطینه درست نیست. فاصلهگذاری فیزیکی بهتر است. به اینصورت که خودتان را در خانه قرنطینه کنید؛ یعنی در خانه بمانید نه اینکه شهر قرنطینه شود. متاسفانه چین به دنیا بدآموزی کرد، حالا نمیدانم بلد نبود یا عمدا انجام داد.
اولا که او مردم خودش را خوب میشناسد؛ چون جمعیت چین زیاد است؛ آموزش و کنترل خیلی سخت صورت میگیرد و آنها هم خیلی گوش به حرف نمیدهند و یکسری مسائل را رعایت نمیکنند. چین با آن شناختی که از مردمش داشت، آنطور وحشیانه مردم را قرنطینه کرد. اگر مردم از خانه بیرون میآمدند آنها را دستگیر میکرد. من با آن نوع قرنطینه بسیار مخالفم.
دنیا هم از نظر حقوق بشر به آنها ایراد گرفت. اما در مخیله ما چنین برخوردی که حکومت چین کرد، نمیگنجد؛ چون اصلا کاراکتر ما با آنها فرق دارد. به نظر من از نظر اجرایی باید فقط مردم در خانه بمانند و جاهایی که تجمع هست، قرنطینه شود. در غیر اینصورت مگر میتوان اینهمه موادغذایی که از خارج وارد میشود یا اینهمه کارگر را که به شهر میآیند، قرنطینه کرد؟ اصلا چنین چیزی امکان ندارد. در ایران اسمش را فاصلهگذاری اجتماعی گذاشته بودند. من با این اسم هم مخالف بودم. باید بگوییم فاصلهگذاری فیزیکی؛ چون ما نه بهصورت اجتماعی بلکه فیزیکی از هم فاصله میگیریم.
به هر حال همین فاصلهگذاری باعث شد بیماری تا حدود زیادی کنترل شود. بیمارستانی که ما کار میکردیم اگر صدنفر بیمار سرپایی مراجعهکننده داشت، در اردیبهشت (منظور اردیبهشت سال ۱۳۹۹ است) به دو یا سه تا بستری رسید. کمکم بخشها را هم به حالت عادی برگرداندند.
وقتی همهجا باز، مردم هم خسته شدند و ماسکها را برداشتند، دوباره بهطرز وحشتناکی کرونا زیاد شد. خانوادهها همهباهم بیمار میشوند. تنها راهحل که در دنیا انجام میشود، ماسک است. یعنی دولت باید ماسک را اجباری کند و هرکسی را که ماسک نمیزند، جریمه کند. ماسک نزدن هم به خود فرد آسیب میرساند هم به دیگری. این تجاوز به حق سالم بودن بقیه است و جرم است.
در جلساتی که با کارشناسان یا مسوولان وزارت بهداشت و درمان یا پزشکان دیگر داشتید، بیشتر چه موضوعاتی مطرح میشد؟
هر چیزی که در مورد کرونا بود. بیماری، مطالعه و تحقیقات، درمان، روش و پروتکل درمانی و پروتکل جداسازی بیمار که تا چه زمانی باید در قرنطینه باشد و از چه زمانی میتواند بیرون بیاید.
اختلافنظر هم وجود داشت؟
بالاخره تعداد زیادی کارشناس تصمیم میگیرند. در هر رشتهای بین چند کارشناس بحثهایی درمیگیرد؛ اما، چون بحث علمی است، بالاخره به یک نتیجه قابل اجرا میرسند با اینحال اختلافنظر وجود دارد و باعث میشود نظر مناسبتر گرفته و توسط وزارت بهداشت نوشته و ابلاغ شود.
یکی از تردیدها و بدبینیهایی که درمورد کرونا در ایران مطرح است، آماری است که اعلام میشود. نظرتان دراینباره چیست؟
آمارهای ارائهشده از سوی ما، به تستهای مثبتی که از سوی مراکز درمانی اعلام میشود، مربوط است. یعنی وقتی تست مثبت باشد آن را جزو آمار قبول میکنیم. ابتدا امکانات برای تست همه بیماران را نداشتیم. دانشگاه و وزارت بهداشت بهصورت رایگان برای بیمارانی که بستری شدند، تست انجام میدادند؛ بنابراین اگر مثبت نباشد، وزارت بهداشت قبول نمیکند.
اگر وزارت بهداشت آمار بدهد، آماری است که تست مثبت آنها ثابت شده است. آن اوایل که من در جریان آمار بودم، میدیدم که شبکهها خارج از کشور در ارائه آمارها بهطرز وحشتناکی مبالغه میکنند. من به آمار علمی که در کشور اتفاق میافتد، تعصب دارم. آمارهایی که آن شبکهها منعکس میکنند، واقعیت ندارد.
آماری که سازمان جهانی بهداشت ارائه میدهد فقط همانهایی است که با تست مثبت مشخص شده است؛ بنابراین اگر بعضی بیماران اصلا تست ندهند یا عدهای مبتلا به کرونا تست بدهند و جوابش منفی کاذب باشند، آنها جزو آمار محسوب نمیشوند.
درباره رفتار پساکرونا، برای پیشگیری از افسردگی مردم و حفظ سلامتشان چه نظری دارید؟
شروع کرونا با وحشتی که ایجاد کرد و اضطرابی که در مردم ایران بود، متاسفانه زمینه وسواس را بهعلت وجود اینفودمی (Info Demi) شکل داد. اینفودمی اصطلاح من است. یعنی اپیدمی اخبار. مریض به هر علتی که پیش ما میآمد، قبل از آن، در گوگل سرچ کرده بود و تمام موارد را میدانست.
وقتی بیماران اطلاعات اولیه پزشکی را داشته باشند، دچار وسواس میشوند. اضطراب ناشی از آن در کرونا بسیار زیاد بود؛ بهطوریکه مردم فکر میکردند اگر کرونا بگیرند، میمیرند و این مساله بسیار وحشتناک بود. ما خیلی سعی کردیم در اینباره صحبت کنیم؛ چون در بیماری کرونا ۵۰ درصد مردم بدون علامت هستند، تعداد کمی از آنها بدحال میشوند و ممکن است اندکی از بین بروند. اما وقتی جمعیت زیادی کرونا میگیرند، قدرت سرایت آن زیاد میشود؛ بنابراین یکدفعه آمار بالا میرود.
آمار ابتلا و مرگومیر این ویروس نسبت به ویروسهای همخانوادهاش بهخاطر انتقال سریعتر، بالاست. نام این ویروس را سارس دوم گذاشتند. سارس یک، همان ویروس قبلی بود. اسم بیماری کووید-۱۹ باعث شد که مردم اضطراب شدید پیدا کنند و این اضطراب به وسواس و در پی آن افسردگی تبدیل شود. بعد هم گفته شد بهترین راه پیشگیری که هنوز هم بهترین راهحل در دنیا هست، رعایت فاصله فیزیکی و در خانه ماندن است.
در زمان پساکرونا، همه جا روی روان مردم برای دوری از افسردگی کار میکنند. در ایران هم فکرمیکنم از طریق فضای مجازی، روانکاوی کردن بر روی ذهن مردم شروع شده است. طی مطالعهای که در ایران چند سال پیش انجام شد، میزان افسردگی در ایرانیها خیلی بالا و پس از کرونا تعداد آن بیشتر خواهد شد.
باید سیستم روانپزشکی وزارتخانه و بقیه دانشگاهها همه دستبهدست هم بدهند و از طریق فضای مجازی، ویدئوکنفرانسها، وبینارها با مردم دائم صحبت کنند و روانشان را آرامش بدهند و اگر در مرحله خطرناک یا افسردگی عمیق هستند، به آنها دارو برسانند. در پساکرونا اولا بهعلت فاصله فیزیکی و در خانه ماندن برای ترس از بیماری و دوم بهخاطر بیکاری و افت اقتصاد، باید به مسائل روانی زیادی رسیدگی شود.
مردم برای آرام کردن خودشان چکار میتوانند بکنند؟
آنهایی که به درجه زیادی از افسردگی رسیدهاند، دیگر نمیتوانند کاری کنند. آنهایی که بیرون از خانه میروند تا افسرده نشوند، درصورت ماسک نزدن، مبتلا میشوند. بیکاری و وضع اقتصادی، خودش مساله مهمی است و بالطبع، اگر فرد زمینهاش را داشته باشد، باعث افسردگی میشود. با این اضطراب و وسواس همه به رواندرمانی و مشاوره نیاز دارند. اگر بتوانند اینکار را انجام بدهند، خوب است.
در مقابل خیلیها هم وسواسگونه در خانه نشستهاند. هیچجا نمیروند، حتی هیچکس را راه نمیدهند و دائم مشغول ضدعفونیاند. این یک نوع وسواس غلط است و حال روحی را بدتر میکند. من به جوانها توصیه میکنم بهجای اینکه منتظر باشند تا باشگاهها و رستورانها باز شود و آنجا بروند، صبح زود در پارکها با رعایت فاصله فیزیکی بدوند، راه بروند.
خیلیها زندگی روتینشان را از دست دادهاند. مثلا بعضیها همچنان در رستورانها دور هم جمع میشوند. بهنظر من بدترین جا رستورانهاست. من توصیه نمیکنم کسی تا اطلاع ثانوی آنجا برود. برای اینکه یکعده دور هم مینشینند، حداقل یک ساعت غذا خوردنشان طول میکشد و نزدیک بههم بدون ماسک حرف میزنند. وقتی فاصله نزدیک باشد از طریق حرفزدن میتوان ویروس را انتقال داد. بعد هم قلیان میکشند.
من نمیدانم این قلیان کی قرار است از رستورانها جمع شود؟ بنابراین آنهایی که خیلی میترسند از خانه بیرون بیایند، سن بالا و زمینه مساعد برای بیماری دارند، توصیه میکنم که هنوز در خانه بمانند. رستورانها و مکانهای ورزشی را باز کردند؛ اما پیشنهاد ما این است که ورزشهایی مثل دویدن، راهرفتن و دوچرخهسواری را در پارکها با رعایت فاصله فیزیکی انجام دهند؛ از این جهت که با ماسک نمیتوان ورزش کرد حتی در باشگاه. چون دائم باید نفسنفس بزنی و ویروس را بیشتر انتقال میدهیم.
منتقلکننده این بیماری معمولا جوانها و نوجوانها هستند و بیشترین تجمعها از سوی اینها شکل میگیرد. برای سلامتی روان هم باید سیستم روانکاوی وزارتخانه و مراکز درمانی روی مردم کار کنند؛ چون گاهی امکان دارد خود فرد به علت همراه شدن علائم دیگر، نداند که افسرده است. الان هم شاهد این هستیم فردی که علائم سکته را دارد بهعلت ترس از کرونا دیر به بیمارستان مراجعه و همانجا سکته قلبی کرده است.
افراد نباید بهخاطر وجود کرونا، سلامتشان را پیگیری نکنند؛ بنابراین به مردم توصیه میکنم در هنگام بیماری اگر لازم است با ماسک به پزشک مراجعه کنید. خیلی جاها بهوسیله وبینار و تلهکنفرانس میتوانید با پزشک تماس بگیرید، علائم و حالتها را بگویید و از آنها نظر بخواهید.
دستکش پوشیدن را برای جامعه توصیه نمیکنم. شستن دستها بهصورت مداوم کافی است. پوشیدن دستکش حس اعتماد بهنفس کاذب میدهد که، چون دستکش پوشیدم، پس دستهایم تمیز است و دیگر دستهایشان را نمیشویند و آن را به چشمشان میزنند. این غلط است. در کرونا باید از نظر اجتماعی ما باشیم نه من. بیشتر فکر سلامتی یکدیگر باشیم نه فقط خودمان. مثلا بهمحض رسیدن به خانه دستکشهایشان را جلوی در میاندازند و این غلط است.
یادمان باشد که ما یک اجتماعیم و همه با هم میخواهیم سالم زندگی کنیم. در درجه اول به فکر سلامتی خودمان و بعد فکر سلامت همشهریها، همنوعها و هموطنانمان باشیم. توصیه ما این است تا جایی که امکان دارد در خانه باشید و از خانه بیدلیل بیرون نیایید. به قول خارجیها ویندوز شاپینگ داشته باشیم یعنی پنجرهها را باز کنیم و مغازهها را ببینیم و اگر چیزی لازم نداریم، بیرون نرویم.
من از همه متشکرم که فاصلهگذاری فیزیکی را رعایت کردند. نمیگویم فاصله اجتماعی، چون این کلمه را دوست ندارم. ما بهصورت اجتماعی از هم فاصله نمیگیریم، بلکه فاصلهمان فیزیکی است.
شما خودتان کرونا گرفتید. چطور بود و چه علائمی داشت؟
علائمی نداشتم، فقط پاسخ آزمایشم مثبت بود.
شما در دورانی که کرونا گرفتید به منزل رفتید یا در محل کار حاضر میشدید؟
نه. منزل بودم. اگر مریض داشتیم رسیدگی میکردم و بعد به منزل میرفتم. از طرفی هم خیلی درگیر جلسات ستاد ملی کرونا و رسانههای رادیو تلویزیون بودم که فعالیتهای علمی انجام بدهیم و شب تا صبح هم تلفنها را جواب میدادم که باید چه بکنند. یعنی دائم مشغول بودم.
یکی از موضوعی که در افکار عمومی مطرح بود، مخالفت شما با واکسن روسی و چینی بود که گفتید خودتان هم نمیزنید؛ درحالیکه واکسن روسی در روسیه یا کشوری مثل عربستان جواب داده است. علت مخالفت شما با تزریق واکسنهایی از چین یا روسیه چه بود؟
بله من در باره واکسن روسی گفتم. بهعنوان متخصص باید بگویم که راه پیشگیری از بیماریهای عفونی در حقیقت واکسن است؛ یعنی برای بیماری عفونی باید واکسن زد و اگر بیماری اتفاق افتاد، درمان میکنیم؛ بنابراین ضد واکسن نیستم؛ ولی همیشه در این مدت - اکنون چهلوچند سال است که طبابت میکنم و در دانشگاه درس میدهم.
واکسنی که برای مصرف عمومی وارد کشور میشد، تاییدیه بینالمللی داشت، یعنی قانون چنین بود که باید تاییدیه بینالمللی داشته باشد تا بتوان از آن استفاده کرد. واکسن روسی هیچوقت چنین تاییدیهای نداشته است. حتی واکسن آنفلوآنزای روسی هم همینطور بوده و ما تجربهای از واکسن و مواد دارویی که از روسیه بخواهد بیاید، نداشتهایم.
روسیه هم هیچوقت با سیستمهایی بینالمللی مشارکت نمیکند. البته بعد از کووید-۱۹ فهمیدهاند که باید این کار را بکنند. روسها میگویند ما خودمان روی خودمان امتحان کردهایم و واکسن خوبی است. در واقع ممکن است در کشور آنها برای واکسنی که ساخته شده مجوز تزریق بدهند، اما این مجوز سازمان غذاودارو به درد کشورهای دیگر نمیخورد؛ بنابراین واکسن را باید موقعی که تاییدیه بینالمللی گرفت، استفاده کرد.
علت مخالفت من با واکسن روسی آن موقع این بود. با واکسن چینی سینوفارم هم آن موقع من مخالفت نکردم. وزارت بهداشت مخالفت کرد؛ چون این واکسن در آن مقطع داشت مرحله سوم تست را میگذراند و کشورهای اطراف ما هم از همان مرحله سوم رفتند در فاز آزمایش مرحله سوم که تعداد بیشتری را واکسن بزنند.
سینوفارم هم جدیدا تاییدیه گرفته؛ گرچه قبلا نداشت؛ بنابراین بهعنوان کسی که یک عمر است با واکسنهای وارداتی و داخلی کار میکنم، همیشه هدف و خواستهمان این بوده که واکسنی که وارد ایران میشود، مورد تاییدیه یکی از مراجع بینالمللی باشد. مراجع بینالمللی هم سازمان بهداشت جهانی یا FDA آمریکا یا اتحادیه اروپا یا در ژاپن است.
تجربهای که در کشور امارات شکل گرفت، میتوانست مبنا باشد که ما هم قبول کنیم؟
نه، باید مورد تایید سازمان بینالمللی باشد؛ چون شرایط کووید فرق دارد. عربستان میخواست زودتر پیشگیری کند و قبول کرد. ترکیه هم با واکسن چینی همین کار را کرد که همه گفتند ترکیه زده؛ اما ما هنوز نزدیم. خب رفت در فاز سوم تحقیقات بالینی، اما ایران قبول نکرد تا فاز سوم هم سپری شود.
خب تبعاتش این نبود که تعداد کشتهها در ایران بالا برود؟
نه، آن موقع تعداد زیادی از مردم واکسینه نمیشدند. الان هم واکسن را وارد کردهاند؛ اما دیگر چین نمیدهد؛ چون کمبود دارد. بعد از این همه واکسن که زدند ۳ تا ۴درصد جمعیت ایران واکسینه شده است؛ تعدادی از کادر درمان و یکسری افراد سالمند. فعلا تعداد آنقدری نیست که واکسیناسیون تکمیل شود.
این مشکل از کجاست که ما واکسن نداریم؟
این مشکل دنیا است. برای کووید کشورهایی که زودتر واکسن ساختند مثل آمریکا و بعد اروپا شروع کردند به واکسیناسیون و الان نتیجهاش را گرفتهاند؛ همه جا باز شده و مردم به زندگی عادی برگشتهاند و به سرعت توانستند ۷۰درصد جامعه را واکسینه کنند. الان هم ۱۲ تا ۱۶سالهها را واکسن میزنند. هر کشوری این کار را کرد توانست بیماری را کنترل کند. مساله این است که از اول کسی به ما واکسن نمیفروخت؛ چون همه برای خودشان میخواستند. تناسبی هم بین تقاضای واکسن و ساخت واکسن وجود ندارد؛ یعنی تقاضای واکسن میلیاردی است و ساخت آن بسیار کند و آهسته پیش میرود.
ساخت واکسن ایرانی چرا اینقدر زمان برد؟
ما به علت تحریم امکان ساخت واکسن را در ایران نداشتیم. برای ساخت واکسن باید روی ویروس در آزمایشگاه کار کرد و ایمنی آزمایشگاه باید سطح ۳ به بالا باشد. همچنین در ایران آزمایشگاهی اینچنینی نداشتیم و بعد مهیا شد؛ بنابراین همه این تشکیلاتی که درست کردند که به درد واکسیناسیون آینده میخورد، همه را با دور زدن تحریم و چندین برابر قیمت واقعی پرداخت کردن امکانات ساخت میسر شد.
درواقع در ایران، واکسن ویروس ضعیفشده را ساختند و حالا انواع دیگر را هم میسازند. یک عده جوان باهوش و افتخارآفرین در کشورمان این کار را میکنند؛ بنابراین نداشتن امکانات به علت تحریم است که دیر شروع شد. واکسن ایرانی تا حالا نتیجه ایمنی و تاثیرپذیریاش را در دو مرحله گذرانده و ایمنی زاییاش خیلی خوب بوده است؛ حدود ۸۰درصد و عارضهای هم نداشته است.
خودم هم این واکسن را زدم؛ چون از ابتدا بر آن نظارت بالینی داشتیم و در جریان مراحل ساختش بودم. از این رو ما هم قبول کردیم تا به مردم با خیال راحت بگوییم این واکسن موثر و ایمن است و میتوانیم واکسن خودمان را بزنیم و منتظر نباشیم از جاهای دیگر هرکسی واکسنش مانده به ما بفروشد یا نه. الان برای دور دوم یک عده واکسن ندارند برای اینکه امکانات ساخت واکسن در دنیا پایین آمده است.
شما با فضای مجازی آشنا هستید و یکسری جوسازی و فضاسازی علیه افراد شکل میگیرد. درمورد شخص شما هم میگفتند خانم محرز منافعی دارد که از واکسن ایرانی دفاع میکند و نسبت به واکسنهای خارجی نظر منفی دارد. نظرتان را بفرمایید.
متاسفانه یکی از مشکلات ما اپیدمی ناشی از فضای مجازی است که از کووید بدتر است. مردم دانش پزشکیشان کم است و شدیدا هم به فضای مجازی وابستهاند، از این رو این مشکلات پیش میآید. من هیچ وابستگی به هیچجا ندارم. شرکتی که این واکسن را تهیه میکند، وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام است. هیچ شخصی با آنها طرف نیست و در واقع شخصی نیست.
یک سیستم است که از من خواهش کردند و من هم بهخاطر مردم و بهعنوان ایرانی و کسی که عاشق ایران و سلامت است، قبول کردم که همکاری کنم. ما کمبود واکسن را سالهاست احساس میکنیم. ما دلمان میخواهد یک سیستم واکسنسازی عظیم در کشور، همانطور که قبلا بود و متوقف شد و حتی از آن بزرگتر داشته باشیم. این شرکت که وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام است، این امکانات را فراهم کرده است. بهعنوان یک ایرانی سال گذشته فقط به علت اینکه واکسن آنفلوآنزا کم آوردیم به شرکت گفتیم بروند و دوباره بخرند.
باید واکسن فرانسه را از نمایندگی ترکیه میخریدند. آنها هم گفته بودند شما بیش از این لیاقت ندارید و نفروختند. این موضوع برای من خیلی سنگین بود. از این رو باید خودمان واکسن ساخت کشورمان را داشته باشیم. ایران میتواند مرکز واکسیناسیون خاورمیانه باشد؛ کما اینکه قبلا هم بوده است.
ایران باید بهترین واکسنها را بسازد و واکسیناسیون خاورمیانه را تامین کند. ما از صد سال پیش واکسیناسیون داشتهایم، زمانی که هیچکسی در خاورمیانه نداشت. الان باز هم دانش ما و امکانات ما در نتیجه آن چیزهایی است که میگویند برای یک نهاد خاص است. این نهاد در راهی قدم برداشته که به نفع سلامت مردم است و از من و دو نفر از همکارانم خواهش کردند بپذیریم تا کارآزمایی بالینی آنها را انجام دهیم. ما هم با کمال میل قبول کردیم تا بتوانیم بگوییم مردم این واکسن را با خیال راحت تزریق کنند.
در واقع شما حرفهایی را برای سلامت مردم به جان خریدید؟
من حدود پنجاه سال سابقه علمی و اعتبار علمیام را در این راه گذاشتهام، از این رو این راه برایم هیچ چیزی جز حق تحقیق ندارد. از آنجا که به واکسن احتیاج داریم، میخواستم این سیستم راه بیفتد تا با خیال راحت بگوییم ما میتوانیم واکسن بسازیم و آسودهخاطر، از واکسن خودمان استفاده کنیم.
در این مدت صحنههای تلخ و شیرین زیادی دیدهاید. از آنها برایمان بگویید.
یکی از تلخترین صحنهها که من هر روز میبینم و خیلی آزاردهنده است، زجر تنفسی بیماران است. مریض جلوی ما نفسش در نمیآید و چشمانش ملتمسانه میگوید نجاتم بدهید. من این همه اپیدمی پشتسر گذاشتهام. هیچوقت اینقدر به لحاظ روحی از دیدن مریض خسته نشده بودم، وگرنه جسمی خسته نمیشویم.
مثلا جوان سیساله در عرض یک هفته پدر و مادرش را از دست داد و هر دو سالم هم بودند. من چه میتوانستم به او بگویم؟ مرگومیر بالا و مریضهای فوقالعاده بدحال زیاد داشتیم. دولت و وزارت بهداشت باید روی پیشگیری هم بیشتر کار میکردند. همچنین باید ایزوله و تست میکردند که نکردند و متاسفانه مریضی زیاد شد. مثلا باید یک قانون میگذاشتند که فلانجا بسته باشد. از طرفی گردهماییها، مسافرتها و مناسبتها آنطور که باید کنترل نشد. در نتیجه موجهای بعدی رسیدند و حالا هم نگران نوع هندی و آفریقایی این بیماری هستیم.
اگر واکسن ایرانی تزریق شود، جلوی دیگر انواع کرونا را میگیرید؟
واکسن ایرانی را روی نوع انگلیسی امتحان کردهایم که موثر است. اما نوع هندی و آفریقای جنوبی کمی در مقابل واکسنها مقاومتر هستند. کسی که واکسن میزند صددرصد جلوی ابتلا را نمیگیرد. در واقع جلوی دو چیز را میگیرد؛ مرگومیر و بیماری شدید که این خیلی ارزشمند است.
سازمان بهداشت جهانی گفته که دیگر باید با کرونا زندگی کرد و ممکن است هرگز از بین نرود. نگاه شما چیست؟
هنوز از این ویروس خیلی شناخت نداریم. فقط میدانیم قدرت سرایت فوقالعاده بالا و کشندگی نسبتا زیادی دارد و یکدفعه همه کشورهای دنیا را غافلگیر کرد. اروپا و آمریکا اصلا امکانات بیمارستانی نداشتند. ما خوشبختانه با تمام تحریمها، زیرساختها و امکانات خوبی در نظام سلامت داریم.
البته تجهیزاتی مثل ماسک و لباسهای یکبار مصرف، همه جای دنیا کم بود. هنوز نمیدانیم مثل آنفلوآنزا میتوان با واکسن آن را مهار کرد یا خیر. هر روز نظری میدهند. یک روز میگویند ۴۰ تا ۷۰درصد جامعه آن را بگیرند تا ایمن شوند. هنوز نمیدانیم این پاندمی ماندگار است یا مثل سارس با آن همه هیاهو بعد از پنج ماه تمام میشود و اینهم از بین میرود.