سید محسن طباطبایی مزدآبادی دبیر کل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران در اعتماد نوشت: کلانشهر تهران حدود ۳ هزار هکتار بافت فرسوده دارد که در شرایط بحرانی میتوانند عمق فاجعه را بهشدت افزایش دهند، بافت فرسوده، آلودگی هوا، زلزله، سیل، فرونشست، فقر شهری و اقتصاد غیررسمی از جمله مخاطرات طبیعی و انسانسازی است که زندگی در شهر را تهدید میکند.
در مطالعات و بررسیهای صورتگرفته تهران سالی ۳۰ تا ۳۷ سانتیمتر فرونشست دارد که با نرمهای جهانی قابل مقایسه نیست، فرونشست زمین در تهران ۹۰ برابر حد بحران اتحادیه اروپاست.
هر روز یک میلیمتر از زمین تهران نشست میکند که با ۳۶ سانتیمتر نشست سالانه بین کشورهای جهان رکورددار است. این مساله ناشی از عدم توجه به ابعاد محیط زیستی توسعه است، چرا که در درازمدت و براساس برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی و همچنین عدم مدیریت برای انتقال آبهای جاری به زیر زمین شاهد بروز یک بحران هستیم.
گرچه حجم و اندازه آثار تخریبی فرونشستهای تهران قابل مقایسه با بحرانهایی مثل سیل، زلزله و ... نیست، اما با توجه به تراکم جمعیت شهری در تهران و به ویژه مناطق مرکزی و جنوبی این امکان وجود دارد که در آینده فرونشستها تبدیل به اصلیترین مخاطره محیطی پایتخت شود. امروز در سطح جهان چالش تغییر اقلیم و ردپای اکولوژیکی شهرها بر محیط زیست یک موضوع کاملا جدی است و میتوان گفت که فرونشستها در تهران به دلیل بی توجهی به شرایط زیست محیطی پایتخت است.
در بررسیهای صورتگرفته محدوده آزادگان، شهرک مصطفی خمینی متوسط نرخ فرونشست سال ۹۵ (۷ سانتیمتر) سال ۹۸ (۱۳ سانتیمتر) و در سال ۹۹ (۲۰ سانتیمتر) بوده است که با این حساب از سال ۹۵ تا ۹۹ فرونشستها در این منطقه افزایش ۳ برابری داشته است. آمار فرونشستها در منطقه دو دانگه نیز بسیار بالاست.
فرونشست یک پدیده خزنده و آرام است که در بزرگراهها، سیستم راهآهن، مترو و جادههای برونشهری و شریانهای حیاتی یک پدیده بسیار خطرناک به شمار میآید. با اینکه محدودیتهای خاصی در مناطق مستعد فرونشست اعمال شده، اما این محدودیتها کافی نیست. همکاری بین بخشی بین شهرداری، دانشگاه و نهادهای مرتبط در راستای پیشگیری از این فرونشستها امری بسیار ضروری است و به نظر میرسد در مدیریت شهری آینده یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن پرداخته شود، مساله فرونشستها در پایتخت است.
دلایل متعددی در چرایی بروز این مخاطرات طبیعی در تهران مورد اشاره قرار گرفته است، اما اغلب کارشناسان معتقدند که مساله اصلی را باید در دو مقوله «سستی خاک تهران» و همچنین «دستکاری در شبکه هیدرولوژی آب» جستوجو کرد. در مناطق شمالی تهران عدم تناسب جنس خاک با ساخت و سازها اصلیترین دلیل فرونشستهاست که حتی برخی معماران را نیز به جد دچار مشکل کرده و در جنوب شهر عمده فرونشستها به دلیل انحلال تشکیلات زیرسطحی سیالات است.
بر همین اساس به نظر میرسد که در صدور پروانههای ساختمانی توسط شهرداریها باید دقت بیشتری صورت بگیرد و مناطقی که مستعد فرونشست هستند، محدود شوند و اجازه ساختوساز در این مناطق صادر نشود. باید در نظر داشته باشیم شبکه هیدرولوژی آب تهران به دلیل ساختوسازهای گسترده دچار تغییرات شده است.
سطح تهرانی که سالها با قنوات زندگی کرده امروز در برابر نفوذ آب مقاوم شده و همین عامل باعث شده تا سفرههای زیرزمینی تبدیل به حفرههای مکنده تهدیدزا شوند، به تبع زنده کردن این سازههای آبی میتواند تا حدودی خطرها را کاهش دهد. ضمن آنکه شبکه آبرسانی در تهران نیز دچار فرسودگی شده و باید چارهای اندیشید چراکه این فرسودگی و نشت آب میتواند در کنار سستی خاک و حفرههای خالی قنوات شدت وقوع بحرانها را تشدید کند.
تهران از جمله کاندیداهای اصلی زلزله در منطقه است و این یک واقعیت غیرقابل انکار است و در صورت بروز بحران زلزله فرونشستها میتوانند شدت و حدت خسارتهای وارد شده را دو چندان کنند؛ لذا مرور تجارب جهانی نیز این نکته را برای ما یادآوری میکند که تغییر اقلیم، چالشهای فعلی شهرها را تشدید خواهد کرد.
عمدتا این چالشها فقیران شهری را که مجبورند در مسیر سیلابها و مکانهای مستعد لغزش و فرونشست زمین زندگی کنند، بیشتر تحتتاثیر قرار میدهد. آنها بیشترین خسارت ناشی از تغییر اقلیم را متحمل خواهند شد و چنانچه روند تغییر اقلیم بدین صورت افزایشی باشد این تاثیرات به مراتب شدیدتر خواهد شد.
با این تعابیر میتوان گفت تهران و دیگر شهرهای ایران در مسیر توسعه خود باید ابعاد زیستمحیطی را بیش از گذشته مورد توجه قرار دهند چرا که بیتوجهی به این ابعاد عملا روند توسعه شهر را مختل و هزینه سنگینی را بر شهر و شهرنشینان متحمل میکند.