انتظار میرود که دولت جدید ایران به ریاست جمهوری "ابراهیم رئیسی"، نقطه تاکید خود را در عرصه سیاست خارجیِ این کشور، از غرب به: "جنوبِ جهانی" (کشورهای در حال توسعه)، کشورهای همسایه ایران و همچنین چین و روسیه، تغییر دهد.
فرارو- پایگاه خبری "آسیاتایمز" در گزارشی، سمت و سوی سیاست خارجی دولت جدید ایران به ریاست جمهوری "ابراهیمرئیسی" را تحلیل کرده و به طور خاص به این مساله اشاره نموده که احتمالا در دوران رئیسی، ایران با تکیه بر ریشههای تاریخی و تمدنی خود، نوع جدیدی از سیاست خارجی را با یک سوگیری مشخص، دنبال خواهد کرد.
آسیاتایمز در این رابطه مینویسد: «ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران، روز پنجشنبه (۱۴ مردادماه)، سوگند ریاست جمهوری خود را ادا کرد و مراسم تحلیف وی نیز برگزار شد. در مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی: "برهم صالح" رئیس جمهور عراق، و دیگر رهبران و وزرای خارجه دولتها به همراهِ نمایندگانی از سازمان ملل متحد، اوپک، اتحادیه اروپا، اتحادیه همکاریهای اقتصادی اوراسیا، و سازمان کنفرانس اسلامی، شرکت داشتند.
به گزارش فرارو، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران، همزمان با روی کار آمدن ابراهیمرئیسی به عنوان رئیس جمهور جدید این کشور، به دلایل گوناگونی، وارد عصر جدیدی شده است. عصری که آیتاللهخامنهای رهبر انقلاب اسلامی ایران، در جریان سخنرانی اخیر، تا حدی به آن اشاره کردند. البته که آیت الله خامنهای پیشتر و در جریان مذاکراتی که ختم به انعقاد توافق "برجام" شد نیز به کرات بر این مساله تاکید داشت که غربیها به وعدهها و تعهدات خود عمل نمیکنند. ایشان در ادامه میگویند که "تجربه تعامل با غرب نشان میدهد که این مساله (تعامل با غرب)، سمی مهلکی برای ما است". آیت الله خامنهای اخیرا نیز در جریان سخنرانی خود تاکید کرد که "برای ما روشن شده که اعتماد به غرب، راهگشا نیست".
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که رویکرد جدید سیاست خارجی ایران در دولت جدید این کشور، تا حد زیادی روشن است: "ایران نقطه تاکیدِ بسیار کمتری را بر کشورهای غربی خواهد گذاشت. در عوض، تهران تلاش زیادی خواهد کرد تا پیوندهای عمیق و گستردهای را با کشورهای جنوبِ جهانی (کشورهای در حال توسعه)، کشورهای همسایه خود و همچنین چین روسیه، تعریف کند".
البته که این بدان معنا نیست که ایرانیها قصد دارند به اروپا در صورتی که آنها تصمیم بگیرند که به توافق برجام بازگرداند، کاملا بی اعتنایی کنند. بدون تردید اگر اروپاییها شروط ایران جهت احیای برجام را بپذیرند، ایران نیز به آنها توجه خواهد کرد. با این حال حداقل تاکنون، هنوز هیچ نشانهای دال بر این مساله، قابل مشاهده نیست.
با این همه باید توجه داشت که مهمترین چالشهای ابراهیم رئیسی، صرفا در حوزه سیاست خارجی قرار ندارند. دولت رئیسی در مورد مسائل داخلی نیز با توجه به اینکه هنوز تحریمهای گستردهای علیه ایران برقرار هستند، با چالشهای فراوانی رو به رو است.
در این راستا، تحلیلگران معتقدند دولت ابراهیم رئیسی در مساله اقتصاد، بیش از همه بر عدالت اجتماعی تاکید دارد و سعی خواهد کرد تا از اقتصاد نئولیبرالیستی فاصله بگیرد. از سویی، دولت رئیسی تا جای ممکن برای آن خواهد بود تا برای محرومان و اقشار آسیب پذیر در جامعه ایران، حریم امنی را ایجاد کند و به آنها خدمترسانی داشته باشد.
بسیاری از ناظران بر این باورند که در دوران ریاست جمهوری "حسن روحانی"، دولت ایران عمده تلاشهای خود را در مورد مساله برجام و لغو تحریمها علیه ایران معطوف کرد. این رویکرد بر خلاف توصیههای مکرر آیت الله خامنهای مبنی بر عدم اعتماد به غرب، در پیش گرفته شد. در نهایت نیز شاهد بودیم که نتیجه این رویکرد، ایجاد بدترین شرایط اقتصادی برای ایران ظرف ۵۰ سال اخیر بود. امری که به طور خاص در دیدار اخیر رهبر جمهوری اسلامی با اعضای دولت حسن روحانی نیز از جانب رهبری ایران مورد اشاره قرار گرفت.
البته که این رویکرد رهبر انقلاب ایران به معنی این نیست که ایشان مخالف با روح دیپلماسی است بلکه بر عکس، به زعم بسیاری ازسیاستگذاران و دیپلماتهای ایرانی، آیت الله خامنهای معتقد به دیپلماسیِ پویا است. حتی در مورد آمریکا نیز ایشان در چند نوبت گفته اند که "اگر آمریکا با ایران، با احترام برخورد کند، تعامل با این کشور هم مشکلی ندارد".
هیچ تردیدی در تهران وجود ندارد که دولت رئیسی نیز همچون دولت حسن روحانی، هدف کارزار "فشار حداکثری" دولت آمریکا و غرب خواهد گرفت و حتی باید با تاکتیکهای جنگ هیبریدی و ترکیبی که از جانب آمریکا و ناتو و همچنین شمار دیگری از کشورها علیه آن مدیریت میشود، مقابله کند. با این همه، باید توجه داشت که همه این مسائل، در عرصه آنچه که در زمینه معادلات جنوب غرب آسیا از اهمیت برخوردار هستند، بی اهمیت تلقی میشوند.
"رِنه گروست" تاریخ نگار فرانسوی در اثر کلاسیک خود به نامِ "امپراطوری صحرانوردان" (۱۹۵۱)، به این نکته میپردازد که چگونه ایران خود را به مدت ۵۰ قرن، مدام تجدید میکند و به نحو شگفت انگیزی شاهد نوعی تداوم تاریخی در این کشور هستیم. وی در این اربطه میگوید که دلیل اصلی این مساله، قدرت و تمدن ایران است. درست به همین دلیل است که ایران در گذر سالها توانسته تمام خارجیهایی را که در قالبهای مختلف با آن تعامل داشته اند را در خود و فرهنگش، جذب کند. چین نیز وضعیتی شبیه به ایران داشته است.
در شرایط کنونی، اینطور به نظر میرسد که ایران قصد دارد رنسانس تاریخی خود را با توجه به برخی پیوندهایی که با منطقه اوراسیا دارد، احیا کند و از این طریق، با آینده جدید و چند قطبی جهان، رو به رو شود. نباید فراموش کرد که کلیتِ تاریخی و تمدنی ایران، همواره نقش مهمی در ثبات و امنیت این کشور داشته است و به طورکلی باید ایران را نَه یک کشور، بلکه کلیتی تاریخی و تمدنی ارزیابی کرد.
در این چهارچوب، قلمروهای فراوانی وجود دارند که از حیث تاریخی و زبان شناسی، با ایران، عمیقا ارتباط دارند: در شرق آناتولی، در آسیای مرکزی و افغانستان، در قفقاز، در غرب پاکستان، به وضوح شاهد این مساله هستیم. در ادامه، به دلیل تعلقات مذهبی ایران به شیعه، مناطقی که در آنها شیعیان و دیگر اقلیتهای قومی زندگی میکنند نیز با ایران ارتباط نزدیکی دارند که از جمله آنها میتوان به عراق، سوریه، لبنان، یمن و خلیجفارس (بحرین و شیعیان عربستانی)، اشاره کرد. در این چهارچوب، به وضوح میتوان مشاهده کرد که انسانها در کشورهای عربِ شیعه نظیر: عراق، لبنان، همچنین کشورهای حاشیه خلیج، و افغانستان، پاکستان، هندوستان و آذربایجان، عمیقا و شدیدا، چشم به ایران دارند.
در این چهارچوب باید گفت که ایران از محوریت قابل توجهی در چهارچوب مذهب شیعه نیز برخوردار است. این رویکرد که به قدرت سیاسی در ایران اجازه میدهد تا نفوذ خود در اوراسیا، از لبنان تا افغانستان و آسیایمرکزی را حفظ کند. اضافه بر این، ایران به طور تاریخی با امپراطوریهای ساکن در چین و روسیه نیز ارتباطات قوی داشته است و با آنها در دوران مختلف و به شیوههای گوناگون تعامل داشته است. همکاریهای عمیق ایران با روسیه و چین در زمان کنونی نیز جدای از اینکه روابط سیاسی میان این کشورها در چهارچوبهای سیاسی بین المللی است، بایستی به مثابه پدیدهای با ریشههای عمیق تاریخی تحلیل شود.
در این راستا به طور خاص میتوان به توافق مشارکت راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین اشاره کرد که در نوع خود سعی دارد تا بار دیگر اعتبار و اهمیت "جاده ابریشم" را که دو ملتِ ایران و چین در قالب آن از اهمیت فراوانی برخوردار بودند را احیا کند. اکنون نیز با آمدن دولت رئیسی، اینطور به نظر میرسد که ایران قصد دارد به ریشههای تاریخی و تمدنی خود در قالبِ روابط خارجی اش بازگردد و با تکیه بر آن ها، عصر جدیدی را تعریف کند».