امیر عبداالهیان بیشتر به عنوانی دیپلماتی شناخته میشود که دارای تسلط بر مسائل منطقهای و غرب آسیا است و به نظر میرسد با توجه به ترکیب سیاسی مجلس و نزدیکی گفتمانی امیر عبداللهیان به آنها، برای کسب رای اعتماد از نمایندگان راه چندان سختی در پیش رو ندارد.
حسین امیرعبداللهیان از دپیلماتهای شناخته شده وزارت امور خارجه است که همان طور که پیشبینی میشد از سوی سید ابراهیم رئیسی به عنوان وزیر خارجه پیشنهادی دولت سیزدهم جهت کسب رای اعتماد نمایندگان به مجلس شورای اسلامی معرفی شد.
به گزارش ایسنا، حسین امیرعبداللهیان در صورت کسب رای اعتماد از مجلس در حالی به عنوان جانشین محمد جواد ظریف بر مسند ریاست دستگاه دیپلماسی کشور قرار خواهد گرفت که دارای سابقه همکاری مشترک با این دیپلمات عالی رتبه نیز است؛ چنان که او به مدت سه سال به عنوان معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه به صورت نزدیک با ظریف همکاری کرد و مذاکره کننده ارشد ایران در مسائل و بحرانهای منطقهای از جمله بحران سوریه بود.
در خرداد ۱۳۹۵ حسین جابری انصاری در حکمی از سوی محمد جواد ظریف به عنوان جانشین حسین امیر عبداللهیان به سمت معاون عربی و آفریقایی منصوب شد و امیر عبداللهیان از ظریف حکم مشاور گرفت.
در آن مقطع قرار بود حسین امیر عبداللهیان به عنوان سفیر جدید ایران در عمان عازم مسقط شود، ولی چند هفته قبل از اعزام، این دیپلمات ارشد به وزیر خارجه اطلاع داد که در حال حاضر به دلیل برخی از مسائل، امکان انجام این ماموریت را ندارد و چند ماه بعد با پیشنهاد ظریف و تایید حسن روحانی، «محمد رضا نوری شاهرودی» به عنوان سفیر جدید ایران راهی مسقط شد.
پس از اعلام انصراف امیرعبداللهیان از ماموریت مسقط و فعالیت کوتاه وی به عنوان مشاور وزیر خارجه، در مراد ۱۳۹۵، وی از سوی علی لاریحانی، رییس وقت مجلس شورای اسلامی به عنوان دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی و مدیرکل امور بینالملل مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در دوره مجلس یازدهم نیز با حکم محمد باقر قالیباف، رییس مجلس همچنان در این سمت ادامه مسئولیت داد، او همچنین دبیرکل دبیرخانه دائمی کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین و مدیر مسئول فصلنامه گفتمان راهبردی فلسطین نیز است.
حسین امیرعبداللهیان در سال ۱۳۴۳ در دامغان به دنیا آمده است، دارای مدرک کارشناسی روابط دیپلماتیک از دانشکده وزارت امور خارجه (۱۳۷۰)، کارشناسی ارشد روابط بینالملل از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (۱۳۷۵) و دکترای روابط بینالملل از دانشگاه تهران است.
امیر عبداالهیان بیشتر به عنوانی دیپلماتی شناخته میشود که دارای تسلط بر مسائل منطقهای و غرب آسیا است و به نظر میرسد با توجه به ترکیب سیاسی مجلس شورای اسلامی و نزدیکی گفتمانی امیر عبداللهیان به آنها، برای کسب رای اعتماد از نمایندگان مجلس راه چندان سختی در پیش رو ندارد.
او در زمانی که رئیس ستاد ویژه عراق وزارت امور خارجه بود در مذاکرات سه جانبه ایران، آمریکا و عراق برای تامین امنیت در این کشور همسایه حضور داشت.
دستیار ویژه رئیس مجلس و مدیرکل امور بینالملل مجلس شورای اسلامی از ۳ مرداد ۱۳۹۵ تاکنون
مشاور وزیر امور خارجه (۱۳۹۵)
معاون عربی و آفریقایی، وزارت امورخارجه ۱۳۹۰ – ۱۳۹۵
مدیرکل خلیج فارس و خاورمیانه وزارت امورخارجه (۱۳۸۹)
سفیر جمهوری اسلامی ایران در منامه بحرین۱۳۸۶ – ۱۳۸۹
رئیس ستاد ویژه عراق وزارت امور خارجه ۱۳۸۶ - ۱۳۸۴
معاون نماینده ویژه وزیر خارجه در امور عراق ۱۳۸۴.۱۳۸۲
معاون مدیرکل خلیج فارس از سال ۱۳۸۶-۱۳۸۱
کارشناس و معاون سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد از سال ۱۳۸۰ - ۱۳۷۶
جدیدترین کتاب امیر عبداللهیان که در سال گذشته منتشر شده و طی روزهای اخیر به چاپ ششم رسیده کتاب «صبح شام، روایتی از بحران سوریه» است که شامل خاطرات این دیپلمات ارشد ایرانی در مورد تحولات سوریه و دیدارها و رایزنیهای او با مقامات مختلف جهان در مورد این بحران بزرگ منطقهای است.
دیگر کتابها و انتشارات او به شرح زیر است:
«استراتژی مهار دوگانه آمریکا»
«دموکراسی متعارض ایالات متحده آمریکا در عراق جدید»
«ناکارآمدی طرح خاورمیانه بزرگ در خیزش بیداری اسلامی»
درج مقالات علمی در مجله «سیاست خارجی» چاپ وزارت امورخارجه
درج مقالات علمی – تحقیقی در مجله «علمی» دانشگاه تهران و. .
امیر عبدالهیان در بخشی از کتاب «صبح شام روایتی از بحران سوریه» که به خاطرات وی در ارتباط با بحران سوریه و سیاستهای جمهوری اسلامی آن در ارتباط با آن باز میگردد، نوشته است: فروردین سال ۱۳۹۰ پس از سه سال فعالیت به عنوان سفیر ایران در بحرین به تهران برگشتم و به مدیر کلی خلیج فارس و خاورمیانه وزارت خارجه منصوب شدم. چند ماه قبل، اختلافی بین آقای احمدی نژاد رئیس جمهور وقت و آقای متکی وزیر خارجه وقت پیش آمد.
به تدریج دامنه اختلافات افزایش یافت و در نتیجه آقای متکی در زمانی نامناسب و در اثنای مذاکره رسمی با مقامات عالی رتبه کشور سنگال و در حالی که خارج از کشور حضور داشت از سوی آقای احمدی نژاد کنار گذاشته شد و آقای صالحی هدایت دستگاه دیپلماسی را بر عهده گرفت.
در همان چند هفته اول که آقای صالحی وزیر خارجه شد وقایع و جریانات بیسابقهای که به بیداری اسلامی شهرت یافت در کشورهای تونس و مصر آغاز شد و به سرعت جایگاه نخست را در تمام رسانههای دنیا به خود اختصاص دادند. به این ترتیب آقای صالحی با منطقهای کاملا گرفتار بحران مواجه شد و میشود گفت در آن روزها بیش از ۷۰ درصد وقت ایشان صرف بررسی، مطالعه و تحلیل این تحولات، سفرهای خارجی و رایزنی با مقامات کشورها و شرکت در جلسات میشد.
همه این وقایع در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا به اضافه حوزه خلیج فارس رخ میداد. طبیعتا اداره کل ما مسئولیت این حوزه را بر عهده داشت.
بعد از چند ماه بنا به خواست و تصمیم آقای دکتر صالحی مسئولیت معاونت وزیر امور خارجه در کشورهای عربی و آفریقایی را بر عهده گرفتم. در اوج بحرانهایی که این منطقه پرآشوب، دنیا را در بر گرفته بود حدود پنج سال و نیم معاون وزیر امور خارجه بودم که دو سال و نیم از این دوران همزمان با زمان وزارت آقای صالحی بود و سه سال با وزارت آقای ظریف همزمان شد.
زمانی که آقای حسن روحانی رئیس جمهور شد و دولت ایشان شکل گرفت و آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد نظر تیم سیاست خارجه دولت جدید این بود که من به عنوان سفیر، مأمور سفارتخانهای شوم یا همچنان کار در آن بخش از وزارت خارجه را در سمت معاون عربی و آفریقایی ادامه دهم. منطقه همچنان ملتهب و دستخوش تحولات جدی بود.
آقای ظریف به شدت مشغول مذاکرات پیچیده هستهای شده بود و روی حوزه اروپا و غرب تمرکز داشت. به این ترتیب در دوره آقای دکتر ظریف برای سه سال در حوزهای که مسئولیت آن به من، مدیران و کارشناسان خوب و کارآزمودهام سپرده شد انجام وظیفه کردم. البته هماهنگیهای لازم را هم با دستگاه ذیربط نظام و وزارت خارجه داشتم.
امیرعبدالهیان در بخش دیگری از صحبتهای خود در کتاب «صبح شام» مینویسد: شاید یکی از پرتنشترین مسائل سیاست خارجه ایران که در دوره معاونت بنده و چند ماه قبل از جابه جایی پیش آمد مسئله روابط با عربستان سعودی آن هم بعد از حادثه اعدام شیخ نمر روحانی شیعه و عدالت خواه عربستانی بود.
بلافاصله بعد از آن هم سلسله اتفاقاتی رخ داد، به کنسولگری عربستان در مشهد و سفارت آنها در تهران عدهای معترض، تعرضی داشتند که به بهانه آن حادثه، در پی تصمیم عربستان که آن زمان از نتایج مذاکرات هستهای ناراحت بود و سعی در ایجاد تنش علیه ایران داشت رابطه تهران و ریاض قطع شد.
قبل از تصمیم عربستان به قطع رابطه دیپلماتیک با تهران، من رفت و آمدهایی به عربستان داشتم و ملاقات و گفتگوهای فراوانی با وزرای خارجه عربستان سعودالفیصل و عادل الجبیر در مورد مناسبات دوجانبه و تحولات منطقه انجام دادم.
او همچنین در بخش دیگری از این کتاب در ارتباط با موضوع حمله به عربستان میگوید: آن شب من در تماسهای مستمر با سردار ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور و حسین صادقی سفیر وقت کشورمان در ریاض برای مدیریت اوضاع خیلی تلاش کردم. بعد از ظهر همان روز هم در جلسه شورای معاونین وزارت خارجه که به ریاست دکتر ظریف تشکیل شد بر ضرورت امر تأکید و حتی طی نامه رسمی از طریق اداره کل تشریفات وزارت خارجه از پلیس دیپلماتیک خواستیم که به وظایف خود عمل کند.
متأسفانه برای لحظاتی کنترل از دست پلیس خارج شد و خساراتی به ساختمان سفارت در تهران وارد شد. البته هیچ یک از دیپلماتهای سعودی در تهران و مشهد آسیب ندیدند، ولی ریاض رفتار عجولانه و در تراز خصمانه از خود بروز داد آن هم در شرایطی که حدود ۹ هزار حاجی به ۴۶۰ حاجی ایرانی در فاجعه منا و بر اثر بیتدبیری سعودیها کشته و شهید شده بودند و تهران صبورانه عمل کرده بود.
او همچنین در بخشی دیگر از این کتاب نوشته است: زمانی که مسئولیت حوزه خاورمیانه و خلیج فارس به عنوان مدیر کل در وزارت خارجه را بر عهده گرفتم با چند بحران یا پرونده ریشه دار در حوزه کاری خودم مواجه بودم. موضوع اول مسئله فلسطین بود. پرونده فلسطین یکی از پروندههای مهمی است که همیشه در نظام و وزارت خارجه مورد توجه بوده است.
مسئله دوم مربوط به تحولات عراق و تحرکات تروریستی در آن کشور بود که کماکان بیثباتی در عراق را تداوم میبخشید در حالی که این دو مسئله و چالش اصلی در حوزه کاری ما در خاورمیانه وجود داشت در سال ۱۳۸۹ با حرکتی در تونس مواجه شدیم که منجر به یک قیام سراسری شد.
اتفاقاتی که در سال ۱۳۸۹ رخ داد یک شوک جدی هم به منطقه وارد کرد و هم به حاکمیتهای خاندانی، سلطنتی و روسای جمهور مادام العمر. این اتفاقات با دستاوردهایی هم همراه بود. در تونس حکومت کاملا بسته و امنیتی بن علی سقوط کرد و در مصر نیز حسنی مبارک ساقط شد.