عباس عبدی؛ در اتفاقات افغانستان شاهد پدیده عجیب و باور نکردنی تبرئه و تطهیر طالبان هستیم. از اینرو تحلیل کنیم که چرا با چنین پدیدهای مواجه شدهایم؟ ماجرا این است که ایران گفتگوهای غیرآشکار و مفصلی با طالبان داشته است. به ویژه از هنگامی که روشن شد امریکاییها در حال گفتگو با طالبان هستند تا مقدمات بیرون رفتن خود را از افغانستان فراهم کنند.
این سیاست ایران برای حفظ منافع کشور و منطقه قابل دفاع و درست بود و هست. ولی هیچ کس علاقه یا جرات آشکار کردن خبر این مذاکرات را نداشت. حدود ۱۸ ماه پیش و پس از آغاز ۲۰ ماه گفتگوهای دوحه؛ میان امریکا و طالبان توافقاتی صورت گرفت.
زلمای خلیلزاد نماینده امریکا این توافق را با طالبان امضا کرد. بر این اساس ۵ هزار زندانی طالبان از زندانهای دولت افغانستان آزاد شدند و گفتگوهای بینالافغانی نیز آغاز شد. ۶ ماه بعد، پمپئو وزیر خارجه امریکا بهطور رسمی جلسه مشترک با طالبان و نمایندگان دولت افغانستان را افتتاح کرد، چند ماه بعد او مستقیما با نمایندگان طالبان دیدار کرد و تصاویر آن هم بدون نگرانی منتشر شد.
ولی هنوز کسی در ایران جرات نداشت که چنین کاری را به صورت رسمی و آشکار انجام دهد هر چند در این فاصله نمایندگان طالبان به ایران میآمدند و اخبار آن نیز بعضا منتشر میشد و با آقای ظریف هم دیدار داشتند ولی هیچ تصویری منتشر نمیشد. تا اینکه در اواسط بهمن سال گذشته تصویری از استقبال ظریف از ملا عبدالغنی برادر و هیات همراهش منتشر شد که مثل توپ صدا کرد.
این کار آن قدر زشت تلقی شد که ظریف تاکنون چند بار متذکر شده است که قرار نبود تصویری منتشر شود و این را یک اقدام غیراخلاقی معرفی میکند که عدهای آگاهانه آن را علیه او انجام دادند.
وی حتی در فیلم ۵ دقیقهای خداحافظی روزهای گذشته خود نیز دوباره به این شیطنت و تخریب اشاره کرد. چرا امریکاییها به راحتی فیلم و تصویر دیدارهای خود با طالبان را منتشر میکنند در حالی که با یکدیگر در حال جنگ هستند، ولی ایرانیها از انتشار فیلم مذاکرات پرهیز دارند و آن را مایه آبروریزی میدانند؟ پاسخ به این پرسش نشان میدهد که چرا در حال حاضر اصولگرایان حاکم میکوشند تا طالبان را تطهیر و تبرئه کنند؟ تطهیر یا تبرئهای که مطلقا درست و منطقی نیست.
چرا این کار با شدت تمام و حتی به قیمت از دست دادن متحدان ایران در افغانستان و شیعیان در حال اجراست؟ علت این رفتار تصور نادرستی است که از فلسفه گفتگوهای دیپلماتیک وجود دارد.
گویی که ایران فقط با کسانی گفتگو و همکاری آشکار میکند که از تعاریف ناپسند این دولت مبرا باشند و علت پرهیز از گفتگو با امریکا را نیز همین میدانند. اینکه امریکا ابتدا باید آدم شود تا با آن گفتگو کنیم. به همین علت نیز گفتگو با طالبان را محرمانه و غیرآشکار انجام میدهند. اگر آشکار شد، مثل تصویر منتشر شده ظریف، باید او را محکوم کرد که چرا با شیطان گفتگو کرده است و اگر قرار شد که از این سیاست دفاع شود، باید ابتدا طالبان را تطهیر و تبرئه کرد، سپس گفتگو با آنان مجاز و مشروع دانسته خواهد شد.
گویی که داستان قند و نجاست آن تکرار شده است که با فرو بردن قند داخل چای آن را پاک میکردند، سپس میخوردند! (فارغ از میزان صحت این داستان) در حالی که باید گفت، گفتگو و حتی تعامل با هر نیروی سیاسی و واقعی حتی اگر مثل طالبان باشند ایرادی ندارد، بلکه ضروری است. اتفاقا گفتگو با آنان ضروریتر است و برای این کار هیچ نیازی به تطهیر یا تبرئه آنان نیست. حتی اگر طالبان هیچ تغییری نکرده باشد، میتوان برحسب ضرورت سیاسی با آنان گفتگو کرد و عکس انداخت و دست داد.
چرا جناح حاکم بر این رفتار نادرست و غیرواقعی تاکید دارد؟ برای آنکه اگر بپذیرند مذاکره سیاسی، مستقل از ماهیت طرف مقابل قابل انجام است، در این صورت باید در سیاست عدم مذاکره با امریکا یا موارد مشابه نیز تجدیدنظر کنند. بنابراین برای آنکه منطق سیاست منع گفتگو با امریکا همچنان برقرار بماند، مجبور هستند که برخلاف واقعیتهای موجود اقدام به تطهیر و تبرئه طالبان کنند.
اقدامی که اثبات نادرستی آن به زمان زیادی نیاز ندارد، هر چند تاکنون هم بخش مهمی از این ادعاها درباره طالبان رد شده است. طالبان قطعا تغییر کرده است ولی تغییرات آن با دادههای موجود ریشهای نیست. تفاوت طالبان امروز با طالبان بیست سال پیش، بیشتر از تفاوت امریکای بایدن و امریکای ترامپ نیست.
منع: روزنامه اعتماد