امیر آقاکوچک، استاد تمام دانشگاه کالیفرنیا گفت: به هر طرفی که نگاه کنید متوجه وجود یک سری مشکلات اساسی و پایهای میشوید، اوضاع بد هست و قطعا بدتر میشود، واقعا تصویر شرایط منابع آب و محیط زیست کشور ترسناک است.
ورشگستگی آبی ایران، بحرانی است که سالها متخصصان از پیامدهای وحشتناک آن در کشور هشدار میدهند؛ هشدارهایی که جدی گرفته نشدهاند و حالا این روزها تصاویر زندگی بدون آب در مناطق مختلف ایران دیده میشود.
خبر آنلاین در ادامه نوشت: حتی در چند ماه گذشته نتیجه این بحران با ایجاد نارضایتی مردم در مناطق مختلف مثل خوزستان دیده شد و این روند تا چند روز پیش با اعتراض کشاورزان اصفهانی ادامه پیدا کرد.
برای حل مسئله، روز سهشنبه سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که ۸ نفر از مسئولان آبفای خوزستان بازداشت شدهاند. به گفته «او سوءاستفادههایی در خصوص قراردادهای شرکت آبفا صورت گرفته است. از جمله این پروژهها پروژه احداث تصفیه خانه برای شهرهای آبادان و خرمشهر و ماهشهر و شادگان و بندر امام است که ۴۶ میلیون دلار اعتبار برای آن اختصاص داده شده و قرار بوده است که ظرف ۳ سال این تصفیه خانهها توسط پیمانکاران به بهرهبرداری برسد، ولی علیرغم اختصاص تمام هزینههای این پروژه، متأسفانه بعد از ۶ سال هنوز این پروژهها به اتمام نرسیده است.»
اما به گفته متخصصان چنین اقداماتی به تنهایی نمیتوانند راهکار بهبود وضعیت «خشکسالی انسانساخت»، ایران باشند.
امیر آقاکوچک، استاد تمام دانشگاه کالیفرنیا در ارواین که در سالهای گذشته مطالعات مختلفی درباره ابعاد بحران آب در ایران انجام داده است میگوید: «نهادهای ما کلا ضعیف هستند و یک سیستم آزاد و مستقل برای بررسی و رسیدگی نداریم. تقریبا در همه کشورهای موفق دنیا سازمانهای مردم نهاد کاملا مستقل وجود دارند که به کار نمایندهها و ارگانها نظارت میکنند و اگر نتایج کار این افراد یا موسسات اثرات مخربی برای محیطزیست داشته باشد این افراد را به دادگاه میبرند.»
مشروح گفتوگو با آقاکوچک را اینجا بخوانید:
منشا اصلی مشکل آب ایران دقیقا چیست که حتی امسال این حد نارضایتی در مناطق مختلف ایجاد کرده است؟
به نظر من مشکل فراتر از خشکسالی و کمبود موقت آب و این حرفها است. مشکل ساختار حاکمیت آب و محیطزیست در ایران است. تصمیماتی که در این ساختار گرفته میشود براساس توسعه همگام با طبیعت نیست و خیلی از تصمیمات آب و محیطزیستی در کشور، تصمیماتی سیاسی هستند که ما را به سمتی سوق داده است تا به «ورشکستگی آبی کامل» برسیم.
ما الان در کشور خشکسالیهایی کاملا انسانمحور میبینیم، اینها به دلیل فعالیت انسانی رخ داده است. فعالیتهای انسانی شامل اقداماتی مثل انتقال آب از سرشاخهها به مناطق بیابانی برای توسعه کشاورزی است. این کار در زاگرس از جمله سرشاخههای رودهای خوزستان رخ داده است. همینطور توسعه پاییندست خیلی از سدها به دلیل اشتغالزایی بوده است تا به سرعت شغلهایی ایجاد بشود و توسعهای شکل بگیرد.
منظورتان از «ورشکستگی آبی کامل» چیست؟
ورشکستگی آبی را در چندین مقاله توضیح دادیم، وقتی مصرف آب بیش از حد موجودی باشد و مجبور شویم از ذخیرههایمان استفاده کنیم میگوییم که به ورشکستگی آبی رسیدهایم. ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا پسانداز مصرف شده دوباره ایجاد شود. پسانداز در اینجا آبزیرزمینی که در همه مناطق ایران به شکل قابل توجهی کم شده است.
دو مقاله اخیر نشان داده اند که مقدار زیادی آب زیرزمینی از دست دادیم که جبران نشده است و جبران کردن آن سالیان سال طول میکشد، برای این کار میزان مصرف آب، مشاغل و کاربریها باید تغییر کنند. زمان زیادی بسیار بسیار زیادی طول میکشد تا از این ورشکستگی خارج شویم.
ما دیگر به جایی رسیدیم که نه تنها در حال مصرف همه منابع آب کشور هستیم بلکه به ذخیرههای چند هزار ساله کشور هم دست بردهایم.
مثلا در خوزستان این نوع توسعه چه اشکالی داشته است که باعث شده به «ورشکستگی آبی کامل» برسیم؟
اینکارها را به بدون نظر گرفتن ظرفیت منابعمان و این که کجا ممکن است سرمایهگذاری سود بهتری ارائه بدهد انجام دادیم. خوزستان میتوانست صنعت توریست خودش را توسعه بدهد، اما به خاطر قوانین ایدئولوژیک که صنعت گردشگری را محدود میکند در این سالها در این استان سرمایهگذاری زیادی در بخش کشاورزی شده که هم درآمد کمتری دارد و هم منابع طبیعی زیادی مصرف میکند. در دیگر مناطق هم وضعیت این طور است، ما خیلی از صنایع را نمیتوانیم توسعه بدهیم.
اینها در واقع مشکلاتی سیاسی-اقتصادی هستند که نتیجه آن به شکل کمآبی در خوزستان، خشکی دریاچه ارومیه، زایندهرود و ... نمود پیدا میکند.
همیشه از خوزستان به عنوان یکی از استانهای پرآب کشور یاد میشد، با این وجود اصلا نباید در خوزستان کشاورزی صورت میگرفت؟
اتفاقا کشاورزی برای استانی مثل خوزستان کار منطقی است، خوزستان هم خاک حاصلخیزی دارد و هم رسوباتی که توسط رودخانهها پخش میشود منجر به تقویت این خاک میشود.
پس مسئله کجاست؟
برداشت آب از سرشاخهها و انتقال آن به جاهای دیگر بدون در نظر گرفتن عوارض زیستمحیطی این کار به مرور زمان چنین مشکلاتی را به وجود میآورد. شنیدم در خیلی از سمینارها و جلسات مسئولان، فردی میگوید که سرانه آب در خوزستان بیشتر از اصفهان است و آب باید منتقل شود.
این کار بدون در نظر گرفتن تبعات دراز مدت این قضیه انجام میدهند، باور نمیکنید که من چند بار این نوع منطق را در جلسات مختلف و سمینارها شنیدم. خیلی راحت فکر میکنند که، چون آب در منطقهای بیشتر است پس اجازه دارند آن را منتقل کنند.
این منطق چه مشکلی دارد؟
حتما به دلایل اقلیمی و محیطزیستی آب در منطقهای خاص وجود دارد و محیطزیست این منطقه براساس همین سیستم رشد و گسترش پیدا کرده است و دستکاری در آن باعث به هم ریختن سیستم میشود. مثالهایی زیادی حتی در کشورهای پیشرفته وجود دارد که دخالتهایی در طبیعت صورت گرفت و بعد هم اثرات آن دیده شد و آنها هزینه زیادی برای جبران خسارت کردند.
مثلا برای شهر لسآنجلس از دریاچهای آب را انتقال دادند و بعد به مرور آن دریاچه خشک شد و گردوخاک ایجاد شد. الان سالی حدود یک میلیارد دلار برای درست کردن این اتفاقات هزینه میکنند. بله این اتفاقات قبلا چه در ایران و چه کشورهای دیگر رخ داده است، اما ما درس نمیگیریم و هنوز خبرهای شروع پروژههای انتقال آب را میشنویم.
به جز در بخش انتقال آب خود نوع کشاورزی در کشور ما چقدر به این مشکل دامن میزند؟
کشاورزی یک کلمه است، اما داخل آن یک صنعت عظیم وجود دارد، محصولات ارزش مختلفی دارند، برخی را میتوان کاشت و برخی دیگر را وارد کرد. این برنامهریزیها میتوانند تاثیرگذار باشد. گاهی میشنوم که مسئله به کوچک بودن زمینها و نبود تکنولوژی تقلیل داده میشود.
در کشوری موفق مثل هلند اتفاقا زمینهای کشاورزی بسیار کوچک است و اصلا این بحثها مطرح نیست.
در هر سیستمی میتوان تا حد ممکن به راندمان خوب حرکت کرد، این کار نیاز به برنامهریزی دارد. عمیقا باید فکر کنیم که چه محصولی کاشته شود و روی چه محصولی کاشته نشود.
مثلا در خوزستان نیشکر یک صنعت بسیار آببر است که قیمت جهانی قابل توجهی ندارد، کاشت این محصول تصمیم کیست؟ چرا باید تا این حد منابعمان را خرج نیشکر کنیم و به محیطزیست آسیب برسانیم؟ این تصمیمات در سطوح عالی گرفته میشود و متاسفانه تبعات آن را نسلهای بعدی میدهند.
گروهی در ایران به بحث سدسازی در ایران اشاره میکنند، واقعا با نحوه مدیریت سدها در ایران وضعیت منابع آبی کشور بدون سد بهتر نبود؟
پاسخ به این سوال ساده نیست و به آمار اولیه و دقیقی نیاز است. تا حدی سد مانند همه کشورها لازم است. سوال اینجاست که ما به اندازه کافی سد ساختتیم یا تعداد سدها در کشور بیش از حد است؟ به نظر میرسد که بیش از حد سد در کشور ساخته شده است، البته من مطالعه موردی روی سدهای کشور انجام ندادم تا بتوانم بگویم ساخت کدام سدها در خوزستان مشکل داشته است.
البته این مشکل تنها مربوط به خوزستان نیست و در خیلی مناطق دیگر ایران هم بیش از حد سد ساخته شده است.
برخی میگویند مقصر این سدسازی بیش از حد مافیای سدسازی در کشور است، واقعا چنین چیزی وجود دارد؟
به هر حال شرکتهای بزرگی هستند که از اجرای هر پروژهای سود میبرند؛ فرقی نمیکند این پروژه سدسازی یا انتقال آب باشد. همان اوایل برای احیای دریاچه ارومیه برخی شرکتها پیشنهاد اجرای طرح انتقال آب دادند. معلوم است که اگر شما کوهی را بشکافید چند هزار میلیارد پول جابهجا میشوند.
نهادها و شرکتهایی هستند که از اجرای بسیاری از پروژههای سازهای سود میکنند، این موضوع در کشورهای دیگر هم وجود دارد و اتفاقا این مسئله خیلی عجیب نیست. سیاستگذاری باید تا حدی قوی باشد که نگذارد شرکتها از شرایط استفاده کنند و بدون در نظر گرفتن مباحث زیستمحیطی پروژههایشان را کلید میزنند.
چه فرقی بین سیاستگذاری در ایران و کشورهای دیگر وجود دارد که نمیتوان جلوی این نوع پروژههای ضدمحیطزیستی را گرفت؟
نهادهای ما کلا ضعیف هستند و یک سیستم آزاد و مستقل برای بررسی و رسیدگی نداریم. تقریبا در همه کشورهای موفق دنیا سازمانهای مردم نهاد کاملا مستقل وجود دارند که به کار نمایندهها و ارگانها نظارت میکنند و اگر نتایج کار این افراد یا موسسات اثرات مخربی برای محیطزیست داشته باشد این افراد را به دادگاه میبرند.
اما ما نمیتوانیم در شرایط کنونی سازمانهای مردم نهاد داشته باشیم. ما باید رسانههای آزاد و مستقلی داشته باشیم که هیچ نهادی نترسند به مطالبه گری کمک کنند. سازمانهای مردم نهاد نیز باید خیالشان نسبت به مسائل قضایی راحت باشد. بحث آب فقط یک موضوع کارشناسی و تخصصی علمی نیست، و در آن سیاست و اقتصاد نقش مهمی دارند. بزرگترین موانع کشور برای حل مسئله آب بحث «آزادی» و «اقتصاد» است و هر دو با هم درگیر هستند. بدون یک اقتصاد آزاد و رقابتی مشکل آب ما حل نخواهد شد.
فرض کنیم هیچکدام از این مسائل حل نشوند، این بحرانی که امسال به خوزستان آمد چقدر میتواند گسترش پیدا کند؟
به نظر من همین حالا هم این بحران کل کشور را گرفته است، فقط با یک سری اقدامات کوتاهمدت مشکلات را عقب انداختهایم. رسما در یک سراشیبی هستیم، در همین چند سال گذشته سیستانوبلوچستان، خوزستان و هر قسمتی از کشور با سیلها و خشکسالیهای شدید روبرو شده است.
به هر طرفی که نگاه کنید متوجه وجود یک سری مشکلات اساسی و پایهای میشوید، اوضاع بد هست و قطعا بدتر میشود، واقعا تصویر شرایط منابع آب و محیط زیست کشور ترسناک است.