مقابله با ورزشکاران اسرائیلی خط قرمز نظام است؛ این مورد بر کسی پوشیده نیست، ولی آیا جارزدنش در مجلس، آنهم پشت تریبون ازسوی یک مقام رسمی که دست بر قضا قرار است رئیس کل ورزش ایران شود، جایز است؟ شاید آنهایی که تعلیق ورزش و آماتورکردن ورزشکاران ایرانی برایشان چندان اهمیتی نداشته باشد، این مورد را بپسندند
حمید سجادی، قهرمان سابق دوی ماراتن و استقامت ایران، بالاخره به چیزی رسید که مدتها در سر میپروراند و وزیر ورزش شد. او اولین فرد ورزشی تاریخ سیاست ایران است که بهعنوان وزیر ورزش انتخاب میشود. البته عمر این وزارتخانه چندان زیاد نیست، ولی باوجوداین، غالب انتقاداتی (فارغ از درست یا نادرستبودنش) که از این وزارتخانه میشد، مربوط به این بود که چرا یک چهره ورزشی نباید بهعنوان وزیر ورزش انتخاب شود و فعالیت کند. او بعد از محمد عباسی، محمود گودرزی و مسعود سلطانیفر، چهارمین وزیر ورزش ایران محسوب میشود.
حمید سجادی چهرهای شناختهشده بین ورزشیهاست؛ تعدادی از رکوردهایی که او در طول دوران حرفهایاش بر جا گذاشته هنوز دستنخورده است؛ همین مورد خود گواهی بر متفاوتبودن او در بین ورزشکاران ایرانی است. البته سجادی فقط به دویدن اکتفا نکرده و دستی هم بر علم و دانش دارد. همانطورکه درس و دانشگاه را هم محدودیتی ندانسته و مدتهاست در قالب تشکلهای مختلف، مشغول فعالیتهای سیاسی هم هست. بههرروی او توانست خیلی میلیمتری از مجلس رأی اعتماد بگیرد و بهعنوان وزیر ورزش دولت رئیسی خودش را معرفی کند. از زمانی هم که بهعنوان وزیر انتخاب شده تقریبا یکجا بند نشده است؛ ترجیحش این بوده که بیشتر در کنار ورزشکاران باشد تا پشت میز بنشیند.
اینها همه بخشی از موضوعاتی است که حمید سجادی را در همین روزهای نخست وزارتش متمایز کرده است. بااینحال تصویری که فعلا از وزیر ورزش ایران در رسانههای جهانی درحال مخابرهشدن است کمی تا قسمتی خطرناک است! او این روزها بیش از آنکه بهعنوان چهرهای ورزشی مورد نقد و بررسی قرار بگیرد، به دلیل صحبتهایش علیه اسرائیل در مجلس، زیر ذرهبین رسانههای خارجی رفته است. سجادی در جلسه بررسی صلاحیتش بهعنوان وزیر پیشنهادی ورزش در مجلس، با صدای بلندی تقابل ورزشکاران ایران با ورزشکاران اسرائیلی را مورد نکوهش قرار داد و با نامبردن از کشور مغولستان، اشارهای به پناهندگی سعید ملایی کرد.
داستان سعید ملایی و مهاجرتش از ایران و سپس اقدام بحثبرانگیزش بعد از مدال نقره المپیک، موضوعی تکراری است و مخاطبان ورزش در جریان جزئیات آن اتفاق هستند، ولی مطرحکردن این مورد ازسوی وزیر ورزش جدید و «کودککش» خطابکردن اسرائیلیها حالا باعث بهراهافتادن جریانی تازه در رسانههای خارجی علیه ورزش ایران شده است.
آنها با بازتابدادن صحبتهای وزیر جدید دولت رئیسی از آن بهعنوان دیدگاه آشکار مسئولان ورزش ایرانی نسبت به رقابت با اسرائیلیها یاد کرده و عنوان کردهاند با طرح چنین موضوعات علنیای دیگر برکسی پوشیده نیست که ورزشکاران ایرانی با «فشار» و «توصیه» مسئولان ردهبالای ورزش ایران، از رقابت با اسرائیلیها سرباز میزنند. این مورد درست همان چیزی است که ورزش ایران را مدتها تهدید میکند. همین حالا فدراسیون بینالمللی جودو، جودوی ایران را دقیقا به دلیل همین ادعا با محرومیت سنگینی مواجه کرده است. مسئولان فدراسیون جهانی جودو با بیان اینکه ورزشکاران ایرانی از سوی مسئولان بلندپایه ورزش ایران تحت فشار هستند تا از رقابت با رقبای اسرائیلی بپرهیزند، رأی به محرومیت سنگین جودو ایران دادهاند.
البته که فقط جودو به تنهایی زیر تیغ تحریم نیست و چندین فدراسیون دیگر از جمله شطرنج و فدراسیون کشتی هم اخطارهای شدیدی در این زمینه ازسوی فدراسیونهای جهانی مربوطه دریافت کردهاند. همه این تهدیدها در شرایطی رخ داده که مسئولان ورزش ایران در دیدار با مسئولان کمیتههای آسیایی و بینالمللی ورزش و همچنین با حضور در دادگاه عالی ورزش، روی این نکته تأکید کردهاند که عدم مبارزه با اسرائیلیها یک خواست مردمی است و ورزشکاران هم از بدنه مردم جدا نیستند. سخن چندسال اخیر مسئولان ورزش ایران این بوده که ورزشکاران ایرانی به خواست خودشان با اسرائیلیها روبهرو نمیشوند و توصیه و فشاری در کار نیست. اگرچه این سخن تابهحال درمورد چندین تهدید جواب داده، ولی با دادگاهیشدن پرونده فدراسیون جودوی ایران و شهادت ورزشکاران پناهنده ایرانی علیه مسئولان وقت ورزش ایران، این مورد هم تا حدودی رنگ باخته است.
حالا که نه دیگر مصدومیتهای عمدی و نه «باید ببازیها» جواب نمیدهد، بهتر است برای جلوگیری از خطر احتمالی تعلیق و محرومیت کلی ورزش ایران، در بیان اعتقادات مصلحتاندیشی بیشتری شود یا با صدای آهستهتری بیان شوند تا حساسیت فدراسیونهای جهانی برانگیخته نشود.
حمید سجادی بهعنوان وزیر ورزش دولت رئیسی حتما بهخوبی از جنجالی که ماده ۱۱ طرح قانون مقابله با اسرائیل به راه انداخت آگاهی دارد. همان طرحی که مقابله با رقبای اسرائیلی برای ورزشکاران ایرانی را تبدیل به قانون میکرد. آن موضوع آنقدر در رسانههای مختلف دنیا بازتاب داده شد که شایعه تعلیق کل ورزش ایران به گوش رسید. این شایعه آنقدر قوی بود که مجلس مجبور به حذف ماده ۱۱ طرح قانون مقابله با اسرائیل شد.
مقابله با ورزشکاران اسرائیلی خط قرمز نظام است؛ این مورد بر کسی پوشیده نیست، ولی آیا جارزدنش در مجلس، آنهم پشت تریبون ازسوی یک مقام رسمی که دست بر قضا قرار است رئیس کل ورزش ایران شود، جایز است؟ شاید آنهایی که تعلیق ورزش و آماتورکردن ورزشکاران ایرانی برایشان چندان اهمیتی نداشته باشد، این مورد را بپسندند، ولی بعید است که ذهنیت حمید سجادی چنین باشد. او بیش از هر شخص دیگری در بدنه دولت میداند ورزشکاران برای رسیدن به سطح حرفهای و آمادهشدن در تورنمنتهای جهانی و البته بازیهای المپیک چه سختیای میکشند. اتفاقا خودش یکی از همان زجرکشیدههای ورزش حرفهای است و بعید است کوچکترین علاقهای به بحرانیکردن ورزش ایران داشته باشد یا بخواهد خطر تعلیق بر سر رشتههای ورزشی سایه بیفکند.
حمید سجادی مثل بسیاری دیگری از چهرههای سیاسی ایران میتواند اعتقاداتش نسبت به موضوع مبارزه با ورزشکاران اسرائیلی را بیان کند، ولی دیگر باید بیشتر مصلحت به خرج دهد و این اعتقادات را بهعنوان مسئول اصلی ورزش ایران پشت میکروفن جار نزند؛ مگر اینکه مشکلی با بلند بیانکردن نظراتش در این مورد نداشته باشد.