bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۰۴۶۶۰
"خاویر سولانا" مسوول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا بررسی کرد

سه درسِ اساسی از ۲۰ سال ناکامی در افغانستان

سه درسِ اساسی از ۲۰ سال ناکامی در افغانستان

«بحران و فاجعه اخیر در افغانستان، آنچه را که بسیاری از ناظران و تحلیلگران برای مدت‌ها در مورد آن شک و تردید داشتند به طور کامل عیان و آشکار کرد: بخش قابل توجهی از سیاست خارجی آمریکا از زمان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، فاجعه بار و نادرست بوده و با ناکامی مواجه شده است. اکنون باید به اشتباهات گذشته فکر کرد و یک راهبرد جدید جهت اِعمال قدرت و نفوذ در یک جهان چندقطبی ارائه کرد».

تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۲۲ شهريور ۱۴۰۰
فرارو- "خاویر سولانا" مسوول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا و همچنین وزیر خارجه سابق اسپانیا در گزارشی برای پایگاه خبری "پراجکت سیندیکیت"، سه درس اساسی را که آمریکا و غرب بایستی از فاجعه جنگ ۲۰ ساله در افغانستان، در سالگرد حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر فراگیرند، مورد اشاره قرار داده است.
 
به گزارش فرارو، خاویر سولانا در این رابطه می‌نویسد: «بیست سال قبل، حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، جهان را عمیقا شوکه کرد. در آن زمان این شعار که "ما همه آمریکایی هستیم"، در اقصی نقاط جهان و برای همدردی با مردم آمریکا به شعاری رایج تبدیل شد. پس از این حملات بود که توهمِ آسیب ناپذیری غرب پس از دوران جنگ سرد، به نحو قبال توجهی عیان شد و ثابت شد که این ایده توهمی بیش نبوده است. در پی حادثه ۱۱ سپتامبر بود که مشخص شد "جهانی شدن" که موجب سلطه اقتصادی غرب در دهه ۱۹۹۰ شده بود، جنبه‌های تاریکی نیز دارد.
 
دو دهه پس از این حملات، بسیار دشوار است که در مورد پیامد‌های آن‌ها برای غرب و کل جهان گزافه گویی و اغراق کنیم. در چهارچوب این حملات، یک بازیگر غیردولتی با اقدامی خشن و تروریستی، دستورکار محوری و اساسی بین‌المللی را به نحو قابل ملاحظه‌ای تغییر داد. در نتیجه حادثه ۱۱ سپتامبر بود که دیدیم ایده جهانِ تک قطبی به رهبری آمریکا به پایان خود نزدیک شد و واشنگتن سیاست خارجی خود را بر پایه ایده "جنگِ جهانی علیه ترور/War on Terror" تغییر داد.
 
در گذر زمان، چندان عجیب نبود که حمله آمریکا به افغانستان در پی حملات ۱۱ سپتامبر، با حمایت‌های گسترده بین‌المللی همراه شد. واشنگتن نمی‌توانست حملات ۱۱ سپتامبر را بی جواب بگذارد. این طالبان بود که عملا شرایط و بهشتی مساعد را برای گروه القاعده ایجاد کرده بود. گروهی که طراحی، سازماندهی، و انجام حملات ۱۱ سپتامبر را به طور کامل عملیاتی و اجرا کرد.
 
با این همه جنگ افغانستان همواره و در همه زمان‌ها به عنوان یک ناکامی و شکست بزرگ برای آمریکا در نظر گرفته می‌شود. هزینه‌های بالای این جنگ و در نقطه مقابل دستاورد‌های بسیار کمِ آن، یک پرسش اساسی را برجسته می‌کند: چرا این جنگ آغاز شد؟ در طول ۲۰ سال جنگ افغانستان، بیش از ۴۸ هزار غیرنظامی افغان، حداقل ۶۶ هزار نظامی افغان، و ۳۵۰۰ سرباز ناتو جان خود را از دست دادند. آمریکا بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرد تا به قول خود بتواند نهاد‌ها و ساختار‌های حکمروایی را در افغانستان ایجاد کند با این حال شاهد بودیم که تمامی این زیرساخت‌ها در چند هفته سقوط کردند و طالبان به راحتی و بار دیگر توانست قدرت در افغانستان را قبضه کند.
 
استقرار مجدد طالبان در قدرت تاییدی بر این مساله است که جنگ جهانی آمریکا علیه ترور، ایده‌ای کاملا غلط و اشتباه بوده است. افغان‌ها (مخصوصا زنان و دختران افغان) بار دیگر در مواجهه با زندگی زیر سایه حکومتِ یک نظام سیاسی افراط‌گرا، رها شده و تنها گذاشته شده اند. برای غرب، وظیفه و ماموریت فعلی این است که درس‌هایش در افغانستان را مرور کند و آن‌ها را در ادامه راه، سرلوحه خود قرار دهد.
 
درس اولی که می‌توان از فاجعه افغانستان گرفت این است که استفاده از نیروی نظامی خارجی، راهکاری عاقلانه جهت پیشبرد دستورکار "تغییر رژیم" به صورت موثر و با دوام نیست. غرب کاملا در ساختِ یک دولتِ مدرن، دموکرات و قوی که بتواند به نحو قابل ملاحظه‌ای با تهدید طالبان برخورد کند، شکست خورد. در این چهارچوب، آمریکا عملا در تله‌ای مشابه گرفتار شد که پس از حمله غیرقانونی سال ۲۰۰۳ به عراق نیز با آن رو‌به‌رو شد. تنها مدت زمان کمی پس از حمله آمریکا به افغانستان، عراق شاهد اوج گیری فعالیت‌های تروریستی بود امری که در نوع خود زمینه را برای ظهور گروه "داعش" هموار ساخت. به نحو مشابهی این مساله را در لیبی نیز شاهد بودیم جایی که اقدام ناتو در سرنگون کردنِ "معمر‌قذافی" رهبر لیبی، این کشور را غرق در آشوب و ناامنی و جنگ داخلی کرد.
 
به طور کلی باید گفت اساسا ایده "ملت‌سازی" از بالا به پایین (ملت‌سازیِ دستوری)، ایده‌ای اشتباه و از پایه محکوم به شکست است. این مدل اینگونه تصور می‌کند که حضور نظامی در یک کشور و سرازیر کردن منابع به آن، به نحو اجتناب‌ناپذیری موجب ایجاد امنیت، توسعه، و حکمروایی دموکراتیک می‌شود. این در حالی است که ملت سازی نیازمندِ حمایت‌های مردمی است و تنها توسط منتخبان محلی که از سوی مردم مشروع تلقی می‌شوند، امکان موفقیت پیدا می‌کند.

این عنصر به نحو قابل توجهی در افغانستان غائب بود. آمریکا در افغانستان با تکیه بر جنگ سالارانی نظیر "عبدالرشید دوستم" که اقدامات نادرست زیادی را در خاک افغانستان انجام داده بودند و در جریان بحران اخیر افغانستان نیز فرار کردند، عملا بخش قابل توجهی از ملت افغانستان را به خود بی اعتماد کرد.
 
از چشم اندازی کلی‌تر، این ایده که نهاد‌های موجود در یک کشور را به راحتی می‌توان با نهاد‌هایی جدید جایگزین کرد هم تا حد زیادی نادرست بودنِ خود را نشان داده است. اغلب دولت‌ها در فرایندی تدریجی و از طریق همکاری و مصالحه در یک دوره زمانی و نه توسط عوامل و نیرو‌های خارجی تشکیل شده اند. از این رو، اقناع ملت ها، در مقایسه با زور و اجبار و تقلید‌های سطحی در بحث ملت و دولت سازی، نتایج به مراتب بهتری را ایجاد خواهد کرد.
 
درس دومی که از ۲۰ سال ناکامی و جنگ در افغانستان می‌توان گرفت این است که دولت‌سازی باید با راهبرد‌های منطقه‌ای همراه شود. رویکرد‌هایی که بازیگران کلیدی منطقه را نادیده می‌گیرند واقع‌بینانه نیستند (مخصوصا در جهان چند قطبی فعلی). دولت‌های غربی با توجهِ صرف به دولت سازی و بی‌توجهی به دیگر عوامل موثر، عملا نتوانستند توازن قدرتِ در حال تغییر در منطقه و جهان را به خوبی درک کند.
 
چین می‌توانست در روند تحولات افغانستان بازیگری موثر باشد با این حال از همان ابتدا از معادله افغانستان دور نگه داشته شد. بدون تردید چین می‌توانست سرمایه گذاری‌های قابل توجهی را در خاک افغانستان انجام دهد و این کشور را به جلو هدایت کند. با این همه، چنین نشد و این فرصت به نحو نادرستی به هدر رفت و مردم افغانستان نیز نتوانستند از مزایای توسعه در کشورشان برخوردار شوند.
 
به نحو مشابهی، همکاری بیشتر و حضور فعال‌تر روسیه در افغانستان نیز می‌توانست کریدور‌های شمالی افغانستان را به محل‌هایی که می‌توانستند رونق و رفاه را برای افغانستان به ارمغان آورند تبدیل شوند. با این حال چنین نشد و همچنان افغانستان تا حد زیادی برای مراودات و تامین نیاز‌های خود به کریدور‌های جنوبیِ در مرز پاکستان نیازمند است. امری که عملا به پاکستان اهرم قابل توجهی را در عرصه معادلت افغانستان داده است. اضافه بر این، آمریکا از طریق بازیگرانی نظیر عربستان که سرمایه گذاری‌های قابل توجهی در پاکستان انجام داده‌اند و شرکایی نزدیک برای واشنگتن هستند می‌توانست به دولت پاکستان اِعمال فشار کند که به نحو موثرتر و مثبت‌تری در روند معادلات افغانستان کنشگری کند. با این حال این فرصت هم از دست رفت.
 
در نهایت آخرین درسی که می‌توان از فاجعه افغانستان گرفت مرتبط با اروپا است. درسی که به اروپا یادآوری می‌کند که باید توانمندی‌های خود را در هماهنگی با منافع راهبردی‌اش توسعه دهد. اروپا با توجه به تغییر توازن قدرت و همچنین کریدور‌های قدرت جهان باید در تکیه خود به قدرت و توانمندی‌های بین‌المللی آمریکا، تا حد زیادی تجدید نظر کند.
 
روند خارج سازی نیرو‌های آمریکایی و متحدان آن از افغانستان توسط هواپیما‌های آمریکایی، به خوبی نشان می‌دهد که دقیقا چه چیزی در خطر است. بدون هواپیما‌های نظامی آمریکایی، متحدان آمریکا نمی‌توانستند نیرو‌ها و پرسنل خود را از افغانستان خارج کنند. در شرایط فعلی نیز که چشم انداز مهاجرت قابل توجهِ مردم افغانستان به کشور‌هایی اروپایی تا حد زیادی به واقعیت نزدیک شده، امکان دارد اروپا خیلی زود به این نتیجه برسد که نباید با تکیه بر توانمندی‌های کشوری نظیر آمریکا وارد صحنه جنگ در افغانستان می‌شد.
 
اگرچه جهان ظرف ۲۰ سال گذشته تا حد زیادی تغییر کرده است، مساله "تروریسم بین المللی" همچنان با راهکاری جدی و عینی مخاطب قرار نگرفته است. با این همه یک چیز کاملا روشن و واضح است: جنگ‌های بی پایان، قابلِ دوام نیستند مخصوصا برای آن‌هایی که باید آن‌ها را تحمل کنند. ما همه پس از وقوع حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر، آمریکایی بودیم، با این حال، فراموش کردیم که باید افغان نیز باشیم».
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
ناکامی ؟؟؟ از نظر 20:30 فقط میتونه ناکامی باشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
با سلام
برای من جای سوال است که آمریکا ۲۰ سوال در افغانستان هزینه داد و کشته داد اما هرگز عقبه طالبان را هدف قرار نداد. هرگز پاکستان را بخاطر حمایت از طالبان تحریم جدی نکرد و بواسطه صلح بی معنی که برای خروج با طالبان بدون حضور دولت افغانستان بست در زمان قدرت گیری طالبان راه های مواصلاتی وپشتیبانی طالبان را بمباران نکرد . چرا؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
درس اول: طالبان آدم بشو نیست
درس دوم: ملت افغانستان بی عرضه است
درس سوم: دولت ها فقط به دنبال منافع خود هستند و انسانیت و حقوق بشر و برادری و برابری بهانه است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
معامله ای برای ارام رفتن امریکا از منطقه با حفظ منافع بطور نامحسوس
البته چین و روسیه هم منافعش را می برد
ایران هم بازار افغانستان را از دست می دهد و خط گاز ترکمنستان به هند و پاکستان می رسد و اتصال به ابهای گرم دریای عمان برای شمالی ها هموار می شود
شاید گاز و سنگ های قیمتی و لیتوم افغانستان به همسایه چینی هم منافع سرشاری داشته باشد
یک افغانستانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
کوتاه و مختصر میگویم.اگر در طول این 20 سال یک رییس جمهور غیر پشتون مثلا همین عبدالله عبدالله یا احمد مسعود در راس قدرت بودند تا حال طالبان تروریست پشتون ریشه کن و تار و مار شده بودند. خیانت های حامد کرزی و اشرف غنی فراموش ناشدنی هست. باور کنید طالبان هیچ نبود این تروریست ها در 20 سال نتوانستند حتی نزدیک شهر های مزارشریف یا پنجشیر یا بامیان شوند چگونه سر 2 ماه کل افغانستان را گرفتند؟ پشتون ها هرگز اجازه ندادند تا طالبان بطور کامل نابود شود.20 سال ریاست جمهوری و ارتش دست پشتون ها بود.فرارو چاپ کن
انتشار یافته: ۱۵
فرزین
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
جالبه که در بازیگران منطقه ای اسمی از ایران هم برده نشده. کشوری که ریشه های مشترک و عمیق فرهنگی و زبانی با افغانستان داره و در کنار زدن طالبان هم نقش ایفا کرده.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
واقعا متاسف می شوم هنگامی که می بینم و یا می خوانم چطور اندیشمندان و فرهیختگان و روزنامه نگاران ما تا این حد در شعار زدگی و پوپولیسم غوطه ورند، در دنیایی واقعی هیچ کس نیست که نداند طالبان و داعش و غیره، سازمانهای ایجاد شده توسط CIA برای عملیات های نیابتی بر ضد دشمنان آمریکا هستند، آمریکا به تحویل افغانستان به طالبان در سال 2021 همان کاری را کرد که انگلستان در سال 1946 با تحویل فلسطین به یهودی های تندرو، یک منطقه مهم استراتژک بین سه دشمن اصلی آمریکا و غرب، یعنی ایران، روسیه و چین را با امکانات و سلاح های پیشرفته کامل در اختیار تندرو ترین تروریست های جهان قرار داده، حالا یکی از وحشی ترین گرورهای ضد انسانی در ددنیا با حمایت مالی و لجستیکی غرب هم مرز ایران روسیه و چین است، آنهم بگونه ای که غرب به سرکردگی آمریکا ژست مظلوم نمایان و مثلا مخالفت را هم گرفته است..... منتظر روزهای سیاهی در ایران و چین روسیه باشید، سین کیانگ در چین، سیستان در ایران و چچن در روسیه شاهد رودهای از خون خواهند بود اگر طالبان بماند....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
این تحیلی میتونه درست باشه اما چرا این سوال را نمیپرسید از خودتان که افغانستان یک تبادل سیاسی با روسیه و چین بود برای فروش اسلحه بیشتر.اینکه بگیم امریکا فقط بد است و بقیه خوب خودش مصداق دقیق شعار زدگیست
محمد فقیه نوری
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
تا حدودی درسته نه کامل این اتفاقات بیشتر به نفع چین هست
ناشناس
Austria
۱۲:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
حرفای مفت خاویر سولانا!
طالبان رو الکی گنده اش کردن. این موجودات متعفن و عقب مانده بدون حمایت بیدریغ تسلیحاتی و مالی و اطلاعاتی پاکستان و قطر و ایران و ... و فراهم کردن لانه های امن برایشان هیچ شانسی برای پیروزی نداشتند. بعنوان مقایسه داعش هم کپی طالبان است ولی هیچ حامی مشخصی ندارد و نهایت کارهایش به چند ترور کور خلاصه میشود. دستان پاکستان و یکی دو کشور دیگر را قطع کنید خواهید دید آرامش به منطقه باز میگردد.
محمد فقیه نوری
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
احسنت
درد افغانستان
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
چند نکته درباره این مقاله :
1)خاویر سولانا یک آدم بی طرف و منصف نیست و از قماش همون روشنفکرهای چپ زده اروپایی و مفت خوری است که از صبح تا شب تو کافه ها و کتابخونه ها و دانشگاه ها برای عوام فریبی و مظلوم نمایی و رد گم کردن بر علیه آمریکا فحش می دن ولی خودشون گرین کارت آمریکایی دارن و البته تو بهترین مناطق خوش آب و هوای آمریکا هم خونه و زندگی دارن.همین آدم ها مردم افغانستان رو با نظرات و تزهای مزخرف شون بدبخت کردند.
2)مشکل غرب و به خصوص اتحادیه اروپا اینه که هیچ استراتژی حتی کوتاه مدتی برای حل بحران های ریشه دار تو خاورمیانه ندارن و سیاستمداران دلال صفت اونا فقط دنبال جوش دادن معامله های شیرین با کشورهای خاورمیانه هستن و واقعا براشون سرنوشت مردم این کشورها مهم نیست و هیچ مسئولیت پذیری درباره دغدغه ها و رفاه مردم این منطقه ندارن.جالبه که تو این وسط رهبران اروپایی با وقاحت هر چه تمام تر از ایران و پاکستان می خوان به پناهندگان افغانی سرویس مجانی بدن!..یکی نیست از اینا بپرسه پس شما خودتون این وسط چیکاره هستین؟واقعا مسئولیت شما درباره افغانستان چیه؟..الان 44 کشور تو اتحادیه اروپا هستند که نصف بیشترشون ثروتمند و صنعتی هستند پس چرا اونا به مردم و آوارگان افغانی کمک مالی و جنسی تمی کنند؟چرا خانم مرکل و آقای مکرون از کیسه خلیفه می بخشن و انتظار دارن ایران و پاکستان جور میلیون ها پناهنده افغانی رو بکشن؟چرا این دولت های ثروتمند اروپایی با اون بودجه های عظیمی که دارن به فکر کمک فوری به مردم افغانستان نیستند؟چرا همین روشنفکران چپ زده اروپا مثل خاویر سولانا و جوزب بورل و موگرینی و امثالهم هیچ پیشنهاد جدی و فوری درباره کمک های مالی به آوارگان و مردم بی پناه افغانستان ارائه نمی دن و چرا هیچ بودجه سنگین و معنا داری رو تو شورای اروپا برای کمک به مردم مظلوم افغانستان تصویب نمی کنند؟البته منظور کمک های ناچیز و گدامنشانه چند میلیون یورویی اروپایی ها درباره افغانستان نیست بلکه در این مورد خاص به کمک های دستکم بالای 10 میلیارد یورو یا بیشتر از طرف دولت های اروپایی نیاز هست.
3)رهبران چپ زده اروپایی خیلی سنگ حقوق بشر رو به سینه می زنند و ظاهرا از حقوق اقلیت ها و حتی میمون ها و گوریل ها و گورخرهای آفریقایی هم دفاع می کنند ولی به خاورمیانه که می رسن همه چیز رو به آینده ای مبهم محول می کنند و خودشون رو به اون راه می زنن و اصلا گرسنگی و فقر و درد و رنج مردم این منطقه براشون کوچکترین اهمیتی نداره.اگر این آدم های چپ زده و چپ گرا اروپایی ذره ای صداقت داشتن یک راه حل درست و عملی برای حل بحران های این منطقه ارائه می دادن و به جای شعارهای پوچ به دولت های خوشون فشار وارد می کردن نه اینکه همه چیز رو به امان خدا ول بکنن و فقط به فکر پر کردن جیب های گشاد خودشون باشن.اگر واقعا سیاستمداران و احزاب و جامعه مدنی اروپا ذره ای صداقتی تو وجودشن هست باید همین الان و همین لحظه و همین ثانیه سیل کمک های نقدی و مالی خودشون رو راهی خاک افغانستان و کشورهایی مثل ایران و پاکستان که مأمن میلیونی پناهنده های افغانستانی هستن بکنند نه اینکه یه مشت مقاله پوچ و چرند تو روزنامه ها بنویسن که به درد هیچ کس نمی خوره جز عمه مکرمه خودشان!
محمد فقیه نوری
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
درسته حرف حق
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
پس چرا ژاپن ، کره جنوبی .... توانستن بعد از اشغال کشورشان توسط امریکا با استفاده امکانت امریکا و غرب پیشرفت نمایند ولی افغان ها نتوانستند مگر طالبان را سازمان سیا بوجود نیاورده سپردن حکومت افغانستان بدون شلیک کردن حتی یک گلوله از سوی ارتش 200000 هزاری نفر افغانستان حکایت این دارد این نقشه حساب شده طراحی و اجرا شده هدفش ایجاد بحران در مرزهای شرقی ایران عزیز است دور شدن امریکا از مرزهای ایران اسیب پذیری ارتش امریکا را کمتر می کند و همچنین باعث عقب ماندگی مردم افغانستان از پیشرفت و توسعه خواهد بود
محمد فقیه نوری
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۲
موافقم
bato-adv
bato-adv
bato-adv