رأی بالایی از مجلس گرفته و دیگر صبحانه خود را نه با چهرهها، بلکه با معاونان و مشاورانش در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی میخورد. عزتالله ضرغامی که بعد از رفتن از صداوسیما اسب خود را برای رسیدن به صندلی ریاست در پاستور زین کرده بود، حالا به یک وزارتخانه کمحاشیه و آرام رضایت داده است. به اصولگرایان نزدیک است؛ اما خود را از آنان نمیداند، عاشق چگوارا است، مهندسی خوانده، در سپاه بوده و روزی هم در اشغال سفارت آمریکا در تهران دست داشته است.
شرق در ادامه نوشت: از همان دهه ۷۰ نیز فعالیتهای فرهنگی خود را گسترش داد؛ دو سال معاون وزیر ارشاد بود و از سال ۷۴ تا ۷۶ که دور به دست دومخردادیها افتاد، معاونت امور سینمایی این وزارتخانه را برعهده داشت.
سال ۷۹ علی لاریجانی او را به صداوسیما برد و معاونت امور مجلس و استانها را به او داد تا اینکه دوره لاریجانی در سال ۸۳ تمام شد و ضرغامی ریاست این سازمان عریض و طویل را برعهده گرفت. علی لاریجانی در روز خداحافظی خود با لحنی که مثل همیشه مشخص نبود جدی است یا در حال شوخیکردن است، اینگونه گفت: «عزت زیاد» و رفت.
۱۰ سال حضور ضرغامی در صداوسیما او را به چهره شناختهشده تری بدل کرد. او سال اول دوره ریاست خود را با دولت سیدمحمد خاتمی گذراند و هشت سال را با احمدینژاد سر کرد. مناظرههای انتخاباتی سال ۸۸ و آن ۲۰ دقیقه معروفی که نصیب محمود احمدینژاد شد، در دوره ضرغامی اتفاق افتاد؛ اما او درگفتوگویی گفته بود که در سه سال آخر با احمدینژاد درگیر بوده است: «به آرشیوهای خودتان مراجعه کنید. ببینید چه چیزهایی است که فراموش میشود و بعد ضرغامی متهم میشود به سرویسدادن ویژه به احمدینژاد.
روزنامه اعتماد ملی عکس من و آقای احمدینژاد را منتشر کرده بود. من گفته بودم وقتی گوشت کیلویی شش هزار تومان است، نمیتوانیم بگوییم چهار هزار تومان است که آقای احمدینژاد میگفت بیایید محل ما، بخرید چهار هزار تومان. یادم است عکس من و احمدینژاد را کنار هم میگذاشتند و دعوای ما را بزرگ میکردند. آقای احمدینژاد به رهبری شکایت کرد و نهایتا رهبری دستور دادند که دفتر ایشان مسئله را حل کند».
ضرغامی یک سال را نیز با دولت حسن روحانی طی کرد؛ اما روابط این دو از همان روزهای اول شکراب بود. در همان سال اول ریاستجمهوری روحانی، او به تلویزیون آمد تا گزارش عملکر صدروزه خود را به مردم ارائه دهد که شرطگذاریهای ضرغامی و روحانی کار را به جایی رساند که درنهایت این برنامه با تأخیر پخش شد.
این دو، بار دیگر نیز در جلسه شورای عالی فضای مجازی با هم به اختلاف خوردند. ضرغامی ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «او یک چیزی گفت و ما یک چیزی گفتیم. بعد دعوا شد. بعد ایشان از جلسه بیرون رفتند. البته اول به من گفتند؛ اما وقتی دیدند من بیرونبرو نیستم، جلسه را ترک کردند. بگذریم. الان با هم دوست شدهایم.
سابقا در دعواهایی که در محلهها اتفاق میافتاد، یک بزرگتر دست دو طرف را میگرفت و میگفت «صلوات». در آن جلسه هم کسی نبود که بگوید صلوات. اگر رهبری به بیانی نمیگفتند صلوات، یا رئیسجمهوری به جلسات نمیآمد یا من نمیآمدم».
ضرغامی در این سالها بیشتر در همان شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور داشت و با صبحانهها و عصرانههایی که با چهرههای سیاسی و اجتماعی میخورد، خود را همچنان در اخبار نگه داشت. او همچنین تلاش کرد خود را خارج از جریان اصولگرا و اصلاحطلب معرفی کند.
ضرغامی گفته بود: «اصلا من اصولگرا نیستم. اشکال بزرگ ما این است که یک پوست خربزه از ابتدا زیر پای ما انداخته اند که موضع میخواهی بگیری؛ یا اصلاحطلبی یا اصولگرا. من تقسیمبندیهای خودم را دارم. من در سیاست آدمها را به مرد و نامرد تقسیم کردم. تا دلتان بخواهد در اصولگرایان آدم نامرد داریم. یک تقسیمبندی من پرکاری و کمکاری است».
ضرغامی در حالی آرامآرام خود را برای انتخابات امسال آماده میکرد که منصور حقیقتپور، مشاور علی لاریجانی، درباره او به طعنه گفته بود: «دولت قهوهخانه نیست که با صبحانهخوردن بشود مشکلات کشور را حل کرد!».
ضرغامی میتوانست در انتخابات سال ۹۶ نیز کاندیدا باشد؛ اما رأی کافی را از فهرست نامزدهای جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) نیاورد و در بیانیهای اعلام کرد: «با انگیزه اصلاح مدیریت کلان کشور و پاسخ به مطالبات شرافتمندانه مردم و حل مشکلات آنان، دعوت جبهه مردمی انقلاب، برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ را پذیرفتم و پایبندی به عقل و تصمیم جمعی آنان را لازمه موفقیت میدانم».
او برای انتخابات سال ۱۴۰۰، اما با آمادگی آمد. او سال پیش گفته بود: «آنچه به من مربوط میشود، اگر نگوییم سرباز نظام، خودم را یک بازیگر یا بازیکن روی نیمکت نظام میدانم که اگر روزی لازم باشد، به داخل زمین بروم و بازی کنم. طبیعتا خودم را آماده و مهیای این کار میکنم؛ والا روی نیمکت اگر با کتوشلوار بنشینیم و هیچ تمرینی هم نکرده باشیم که فایده ندارد».
ضرغامی با نزدیکشدن به پایان دولت دوازدهم عزم خود را برای رسیدن به پاستور جذب کرد. او که با شعار «زدن زیر میز» در انتخابات ثبتنام کرده بود، از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد؛ اما هیچ اعتراضی نکرد و در سکوت ماند تا اینکه ابراهیم رئیسی نامش را بهعنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در فهرست وزرای خود نوشت. حضور او در چنین وزارتخانهای برای همه عجیب بود.
او که با رسانههای دنیای جدید آشنا است و از توییتر نیز استفاده میکند، تأکید خود در این وزارتخانه را بر ایجاد و حمایت از استارتآپها و اپلیکیشنهای قوی در فضای مجازی در سطح بینالمللی گذاشت و با ۲۶۲ رأی، یکی از وزرایی شد که بیشترین رأی را از مجلس گرفته است. رئیسی نیز برای او سنگ تمام گذاشت و گفت حساب ویژهای بر روی این وزارتخانه باز کرده است.
عزتالله ضرغامی حالا پشت میز وزارت نشسته و برای آن برنامهریزی میکند؛ هرچند کرونا و وضع اقتصادی مردم، حسابی کاسبی او را کساد کرده است؛ اما آیا او شعار «زیر میز زدن» خود را فراموش خواهد کرد؟ اینگونه به نظر نمیرسد.
گویا ضرغامی خود نیز به این نتیجه رسیده که فعلا در دنیای سیاست، شعار «زیر میز زدن» او حداقل تا پایان دولت چهارساله یا هشتساله ابراهیم رئیسی، کارایی ندارد؛ پس بههمیندلیل آن را خرج وزارتخانهاش کرده است.
او ۱۰ روز پیش گفته بود: «روی کمک بخش خصوصی در مشورتدهی و اجرای طرحهای مهم حساب کردهام و به یاری خدا و به کمک اصناف زیر میز موانع و مشکلات میزنیم». محمدعلی ابطحی از فعالان اصلاحطلب و از همکاران سابق ضرغامی نیز تلاش کرده با ارائه چند پیشنهاد به وزیر جدید کمک کند.
او در اینستاگرام خود در مطلبی با عنوان «هدیهای از جنس نقد به وزیر رئیسی!» نوشت: «باور کنید توریست برای فساد ایران را انتخاب نمیکند. خیلی جاهای دنیا برای مفاسد آمادهاند. البته برای اینکه به زور راهی بهشت شوند، هم به ایران نمیآیند. کسانی که به مملکت ما میآیند، به هوای اماکن تاریخی و مذهبی و به عشق طبیعت فوقالعاده آن میآیند. آنها میآیند دوری در ایران بزنند و بروند. امربهمعروف کردنشان واجب نیست».
ضرغامی بهتازگی پشت میز جدیدش نشسته است و در سکوت به فعالیت مشغول است، باید دید آیا او میتواند در این وزارتخانه نوپا مانند صداوسیما در چشم باشد یا به «پشت میز نشینی» به جای «زیر میز زدن» بسنده خواهد کرد.