با پیروزی غافلگیرکننده حزب سوسیال دموکراتیک در آلمان، امیدها برای حزب سوسیالیست فرانسه که با چهار درصد حمایت افکار عمومی در وضعیت بسیار سختی در آستانه انتخابات سال آینده قرار دارد، دوباره زنده شده است.
به گزارش اعتماد به نقل از نیویورکتایمز، همزمان با پیروزی اولاف شولتز و حزب سوسیالدموکراتیک آلمان با فاصله نزدیک و در پی بازگشت حزب کارگر نروژ به قدرت در پی انتخابات اخیر، به نظر میرسد که بعد از مدتها شکست، بار دیگر ستاره بخت احزاب چپگرای میانه و سوسیالدموکراتها در اروپا، روشن شده است.
اگر اولاف شولتز بتواند در پی مذاکرات ائتلاف، یک دولت ائتلافی تشکیل دهد و به صدراعظم بعدی آلمان بدل شود، آنگاه دولت چپگرای او در کنار چپهای میانه در اسپانیا، پرتغال و کشورهای اسکاندیناوی یعنی سوئد، دانمارک و فنلاند، به اضافه نروژ که در اتحادیه اروپا نیست، یک بلوک قدرتمند از کشورهایی با دولت چپ میانه در اروپا تشکیل میدهند.
اما این وضعیت همه اروپا را دربر نمیگیرد. بهار سال آینده قرار است انتخابات ریاستجمهوری در فرانسه برگزار شود. به نوشته نیویورکتایمز، تحلیلگران معتقدند که بخت برگشتن ورق در فرانسه و رسیدن سوسیالدموکراتها به قدرت و بازگشت اروپا به مرکز سوسیال دموکراسی در جهان، بسیار ناچیز است. اما در فرانسه مقامهای حزب سوسیالیست به سرعت بر موج پیروزی همتایانشان در آلمان سوار شدهاند و بر طبل تغییر وضعیت در سراسر اروپا میکوبند.
اولیویر فائور، رهبر حزب سوسیالیست فرانسه، در حساب کاربریاش در شبکه اجتماعی توییتر مینویسد: «هرگز فرض نکنید که از قبل بازندهاید.» ان هیدالگو، نامزد ریاستجمهوری حزب سوسیالیست در فرانسه هم تاکید میکند که پیروزی شولتز در آلمان، «بهرغم تمام فشارها و بدبینیها» اتفاق افتاده است.
نیویورکتایمز مینویسد، اما برای حزبی که تا همین چند سال پیش قدرت مسلط در فرانسه بود و امروز تمام محبوبیتش را از دست رفته میبیند، چیزی بیشتر از چند اظهارنظر در مورد پیروزی سوسیالدموکراتها در آلمان لازم است. ان هیدالگو ۶۲ ساله که برای دومین دوره متوالی شهردار پاریس شده است، بعد از ماهها گمانهزنی در مورد نامزدی اش برای ریاستجمهوری عاقبت دو هفته پیش برای انتخابات ریاستجمهوری بهار آینده اعلام نامزدی کرد.
اما این اعلام نامزدی، بر خلاف انتظار نه تنها باعث جهش قابل توجه در محبوبیت حزب سوسیالیست نشد، بلکه محبوبیت او به عنوان شهردار پاریس را هم در نظرسنجیها پایین آورد. در حال حاضر محبوبیت او در نظرسنجیها بسیار پایینتر از امانوئل مکرون و مارین لوپن است که انتظار میرود در انتخابات پیش رو در مرحله دوم باهم رقابت کنند.
اما نظرسنجیها نشان میدهد که این نامزد چپ میانه حتی به جایگاه سوم هم نمیرسد و یک تازهوارد به نام اریک زمور، نویسنده و ستاره تلویزیونی با عقاید راست افراطی، در جایگاه سوم نظرسنجیها قرار گرفته است.
نظرسنجیها نشان میدهد که خانم هیدالگو، بعد از ژان لوک ملانشون، نامزد چپگرای افراطی و همتا با یانیک یودات، نامزد حزب سبز، در جایگاه پنجم ایستاده است.
سقوط حزب سوسیالیست در این جایگاه درست یک دهه بعد از آن رخ میدهد که در آغاز به کار فرانسوا اولاند، رییسجمهور پیشین، این حزب نه تنها کاخ الیزه را زیر سیطره خود داشت بلکه در هر دو مجلس فرانسه اکثریت داشت و اکثر شهرها و تقریبا تمامی مناطق فرانسه زیرنظر نمایندگان این حزب اداره میشد. پاسکال دلویت، استاد علوم سیاسی در دانشگاه آزاد بروکسل به نیویورکتایمز میگوید: «۹ سال پیش این حزب تمام کارتهای بازی را در اختیار داشت، اما امروز تقریبا هیچچیز ندارد.»
در یکی از نمادینترین نشانهها از سقوط حزب سوسیالیست، اخیرا این حزب مجبور شده است تا دفتر مرکزی خود در یکی از شلوغترین مناطق پاریس را بفروشد و به منطقهای در حومه شهر برود، ساختمانی که اکثر اعضای حزب حتی یک بار هم به آن سر نزدهاند.
آلن برگونیو، یک مورخ فرانسوی که در خصوص تاریخ این حزب تخصص دارد، میگوید نه تنها سوسیالیستها در صندوق آرا عقب افتادهاند، بلکه به نظر میرسد حتی توانایی خود را در ارایه ایدههای جدید در دوران معاصر که شرایط سیاسی به سرعت در حال تحول است از دست دادهاند.
برگونیو میگوید: «آنها عملا هیچ تاثیری بر مباحث سیاسی جاری در جامعه ندارند و افکار عمومی به شکل کامل به جناح راست تمایل پیدا کرده است. اگر فرض کنیم که اظهارنظر در مورد مرگ سوسیالدموکراسی زودهنگام باشد، باز هم اظهارنظر در مورد اینکه شاهد تولد دوباره این تفکر هستیم هم اغراقگویی است.»
به نوشته نیویورکتایمز هفت ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری در فرانسه، مسائل اصلی مورد نظر جناح راست، مانند مهاجرت، جرم و جنایت و هویت ملی، سر تیتر مباحث جاری در جامعه سیاسی هستند. امانوئل مکرون که سال ۲۰۱۷ به عنوان نامزد میانهرو در انتخابات نامزد شدهبود، حالا بیش از گذشته به سمت راست متمایل شده است تا بتواند سهم بیشتری از آرا را به نام خود بزند.
تمرکز بر مسائل مورد علاقه جناح راست، مانند مهاجرت و امنیت در طول هفتههای اخیر با ظهور اریک زمور در عرصه انتخابات جان تازهای گرفته است. زمزمهها در مورد نامزدی اریک زمور هفتههاست که آغاز شده است. او درست شبیه به دونالد ترامپ به عنوان یک تازهوارد خارج از گود سیاست با عقاید عوامگرایانه، این روزها در تور معرفی کتابش در سراسر فرانسه است. این تور معرفی کتاب از نظر بسیاری از ناظران در واقع آغاز کارزار انتخاباتی او است که حالا جایگاه او را در نظرسنجیها به نفر سوم رسانده است و با تنها ۳ درصد رای کمتر نسبت به مارین لوپن، در نظرسنجیهای ۱۳ درصد آرای احتمالی را در اختیار دارد.
به نوشته نیویورکتایمز، فرانسه نشانهای اغراقشده، اما گویا و صریح از چالشهایی است که در مقابل احزاب چپ میانه در سراسر اروپا قرار گرفته است. در دورانی که سوسیالدموکراتها در سراسر اروپا حامیانشان را از دست داده بودند، حزب سوسیالیست فرانسه نیز با تاسیس جبهه میانهروی «جمهوری به پیش» توسط امانوئل مکرون، بهشدت آسیب دید.
حتی برخی سیاستمداران حزب سوسیالیست هم در تاسیس این جبهه به مکرون پیوستند که در دوران فرانسوا اولاند، وزارت اقتصاد را بر عهده گرفته بود. مکرون در تاسیس کابینهاش از راستهای میانهرو که کمتر از چپها به حاشیه رانده شده بودند استفاده کرد تا چتر حزب و کابینهاش را گستردهتر کند.
احزاب سوسیالدموکرات در اروپا برای دههها به آرای سندیکاهای کارگران صنعتی و شاغلان حرفهها و اصناف در شهرها تکیه میکردند که خواستار عدالت اجتماعی و اقتصاد مبتنی بر برابری بودند. اما دوران ریاستجمهوری فرانسوا اولاند و سیاستهای او در حمایت از کسبوکارهای بزرگ، بسیاری از حامیان جناح چپ را ناامید کرد و با احساس خیانت تنها گذاشت.
سوسیالیستهای فرانسه مانند بسیاری دیگر از همتایانشان در دیگر نقاط جهان نتوانستند از حامیان و رایدهندگان خود در برابر آسیبهای جهانیشدن حمایت کنند. آن برگونیو میگوید که هر چند سوسیالیستهای فرانسوی به اصل خویش برگشتهاند و با شعارهای سنتی و تکیه بر تعهد بر سیاستهای دوستدار محیط زیست وارد میدان شدهاند، رویکرد آنها به جامعه استخوانبندی محکمی ندارد.
پاسکال دلویت میگوید در فرانسه نیز مانند بسیاری از نقاط جهان، حامیان و رایدهندگان به احزاب چپ «رایدهندگان وفادار و در حال مسنشدنی هستند که برای تمام عمرشان به این گروهها رای دادهاند.»
در آلمان و دیگر نقاط اروپا، موفقیت سوسیال دموکراتها بیشتر با بازیهای سیاسی رخ داد نه با ارایه ایدههای نوین و چشمانداز تازه سوسیالدموکراتیک. ارنست استتر، یکی از اعضای حزب سوسیالدموکراتیک آلمان و دبیر کل پیشین مرکز مطالعات پیشرو اروپایی که یک مرکز مادر برای اندیشکدههای سوسیالدموکراتیک قاره اروپاست، میگوید که پیروزی هفته پیش حزب سوسیالدموکراتیک بیش از هر چیز یک پیروزی استراتژیک توسط اولاف شولتز بود.
استتر میگوید: «شولتز در مقام معاون صدراعظم و وزیر دارایی از طریق ارایه اندکی بیشتر در برنامههای اجتماعی دولت و اندکی بیشتر در حوزه محیط زیست توانست استمرار را به هم بزند، در حالی که در حوزه روابط بینالملل اروپایی استمرار را حفظ کرد.»
دانیل کوهن بندیت، سیاستمدار آلمانی- فرانسوی و عضو پیشین پارلمان اروپا از حزب سبزها معتقد است: «پیروزی اولاف شولتز، در واقع پیروزی جناح میانهروی حزب سوسیال دموکراتیک آلمان بود، نه پیروزی چپها.» کوهن بندیت معتقد است که در اسپانیا، پرتغال و کشورهای اسکاندیناوی هم سوسیالدموکراتها در پاسخ به نیازهای بومی و محلی توانستهاند رای حامیانشان را جمع کنند و نه به عنوان نماینده نگاه سوسیالدموکراسی جهانی. او میگوید: «برای مثال در دانمارک، سیاستهای مهاجرتی حزب سوسیالدموکرات مشابه جناح راست بسیاری از حزبهای میانهروی اروپایی است.»
در سوئد، فنلاند، دانمارک و به تازگی در نروژ بعد از سالهای قدرت احزاب جناح راست، سوسیالدموکراتها تازه توانستهاند قدرت را در اختیار بگیرند، اما اینبار قدرت آنها نسبت به گذشته بسیار کمتر است.
در نروژ، حزب کارگر به رهبری یوناس گار استوئر، در انتخابات پارلمانی ماه گذشته میلادی توانست حزب اول پارلمان شود، اما تعداد کرسیهایش فقط اندکی از یکچهارم کل کرسیها بیشتر بود که در تاریخ حزب یکی از ناکامترین نتایج انتخاباتی محسوب میشود. بعد از آنکه تلاشها برای تشکیل یک ائتلاف چپ میانه شکست خورد، پیشبینیها این است که آقای استوئر مجبور به تشکیل دولت اقلیت شود.
کوهن بندیت میگوید: «هنوز تعریف دقیقی از جایگاه سوسیالدموکراسی در جهان امروز وجود ندارد.» حتی رهبر حزب کارگر نروژ هم که به تازگی توانسته است قدرت را از راستها پس بگیرد میگوید که نسبت به احیای گسترده سوسیالدموکراسی خوشبین نیست. او در طول یک دهه گذشته شخصا با شعار «چپ بعدی» برای احیای این تفکر تلاش کرده است.
با این حال او همچنان معتقد است که پیروزی هفته گذشته حزب سوسیالدموکرات در آلمان، یک امیدواری برای سوسیالدموکراتهای اروپایی است. او میگوید: «اگر شولتز موفق به تشکیل دولت به عنوان صدراعظم سوسیالدموکرات شود، آنگاه شاهد ایجاد یک نیروی محرک در قلب اروپا خواهیم بود که میتواند به سوسیالیستهای فرانسه در طول دوران کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری بهار آینده انرژی بدهد. باید همچنان خوشبین باشیم.»