کاش بسیاری از مدیران و مسئولان ما، آدمهایی که همه چیز دارند و خیلی کارها از دستشان برمیآید، هم شبیه حسن رفتار میکردند؛ یعنی شادی مردم برایشان همینقدر مهم بود و روی این مساله تعصب داشتند. باور کنید در این صورت این مملکت گلستان میشد. امتحانش سخت نیست؛ یک قدم به سمت این مردم بیایید، ببینید آنها چطور شما را روی چشمشان خواهند گذاشت.
مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان در حالی به پایان رسید که بدون تردید شیرینترین خاطره این تورنمنت برای مردم ایران، پیروزی حسن یزدانی برابر دیوید تیلور بود. بسیاری از هواداران ورزش در ایران درست از همان روزی که یزدانی در المپیک توکیو به خاطر یک لحظه غفلت برابر تیلور شکست خورد، منتظر چنین لحظهای بودند؛ زمانی برای انتقام. این مجال بالاخره در مسابقات جهانی فراهم شد. بعد از آن که قرعهکشی نشان داد یزدانی و تیلور تا فینال به هم نمیخورند، موضوع جالبتر هم شد. حالا انتقام معنای بیشتری پیدا میکرد؛ طلا در برابر طلا. نهایتا هم حسن آقای یزدانی با ارائه یک کشتی هوشمندانه و تماشایی موفق به شکست تیلور شد تا بعد از سه بار باختن به کشتیگیر آمریکایی، این بار مرهمی بر زخمهای پیشین گذاشته باشد. واکنش یزدانی به این پیروزی، نمایی از احساسات آن لحظه اغلب مردم ایران بود؛ جایی که او بلند فریاد کشید و بعد با خاطری آسوده نقش بر زمین شد. آن زمان انگار خیال یک ملت راحت شده بود.
ورزش برد و باخت دارد. کامیابی و ناکامی دارد. هم این طرف سکهاش را زیاد دیدهایم و هم آن طرفش را. طبیعی است که با موفقیت ورزشکاران و نمایندگانمان شاد شدهایم و با شکست آنها، غم و اندوه را تجربه کردهایم. با این همه در وجود حسن یزدانی انگار عنصری هست که این خوشی و ناخوشی را تشدید میکند. وقتی او میبازد انگار همه باختهایم و وقتی پیروز میشود، انگار همه پیروز شدهایم. عصر آن پنجشنبه کذایی که حسن در توکیو زمین خورد، حال خیلیها در ایران گرفته بود. شامگاه این یکشنبه، اما وقتی او در اسلو انتقامش را گرفت، همان مردم نفسی به راحتی کشیدند؛ انگار که باری از روی دوششان برداشته شده باشد. در کوچه و خیابان اگر گوش تیز میکردی، راحت میشنیدی که رهگذران دارند اسم یزدانی را میآورند و از دلاوری او سخن میگویند. چقدر آدم باید سعادتمند باشد که به چنین نقطهای برسد...
واقعا راز محبوبیت این پسر ۲۶ ساله جویباری چیست؟ معمای بزرگی در کار نیست. او با ادب است، آزاده است، افتاده است و از همه مهمتر این که مردم کشورش برایش مهم هستند. یزدانی وقتی در توکیو به تیلور باخت، حسرت از کف رفتن طلای المپیک را نمیخورد. او بیشتر ناراحت مردمی بود که اوقاتشان تلخ شده است. هم اطرافیان حسن در ژاپن این را از زبان او شنیدند و هم در رفتارش این موضوع مشخص بود. حالا هم که یزدانی طلای مسابقات جهانی را گرفته، به خاطر این مدال و نشان نیست که شوق دارد، بلکه از خندیدن هموطنانش سر شور آمده است. خود یزدانی این موضوع را گفت و بعد هم در پیامی نوشت. به نظر میرسد راست میگوید؛ بینمایش و ادا و اطوار.