«نشستن»، عبارتی که معنای «ساکنبودن» و «اقامتکردن» میدهد، اما همین نشستن حاشیههای کمی هم نداشته است؛ از نشستن نمایندگان مجلس روی زمین گرفته تا نشستنهای آزاردهنده در تاکسی و مترو. اما تا به امروز حاشیهسازترین نشستن مربوط به عیسی کلانتری - رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست - است.
شاید اولین بار نشستن آیتالله سیدمحمود طالقانی روی زمین باعث تعجب همگان شده باشد. او خواستار تشکیل مجلس در مسجد بود و با استناد به مجلس مسلمانان در صدر اسلام که به شکل دایره روی زمین نشسته و مجلس آنها صدر و ذیل نداشت تا جایی که واردین و نمایندگان قبایل و کشورهای خارجی، رسول خدا را، چون هیچگونه امتیازی در جایگاه و لباس از دیگران نداشت نمیشناختند، خود نیز در جلسه افتتاحیه مجلس خبرگان (۲۸ مرداد ۱۳۵۸) هنگامی که با کمی تاخیر وارد مجلس شد در میان تعجب حاضرین به جای نشستن روی صندلیهای مجلس، روی زمین نشست و چند نفر از نمایندگان نیز به نشانه احترام با ترک صندلیهایشان کنار او نشستند.
این احتمال وجود دارد که از آن به بعد نشستن نمایندگان مجلس هم روی زمین مُد باشد. این رفتار نمایندگان مجلس بارها سوژه عکاسان خبری شد و حاشیههایی به همراه داشت.
یکی دیگر از نشستنهای حاشیهساز مربوط به حسین فریدون است که با عنوان «مدل عجیب نشستن برادر رئیس جمهور» در رسانهها بازتاب پیدا کرد. او زمانی که برادرش حسن روحانی - رئیس جمهوری سابق - در یک جلسه رسمی در حال سخنرانی بود، در حالی که پاهایش را روی میز دراز کرده بود در ردیف اول نشست. بعد از حاشیههای به وجود آمده عنوان شد این طرز نشستن مربوط به آسیبدیدگی پای او بوده و حتی هنگام راهرفتن مجبور شده از عصا استفاده کند.
انداختن پای ذوالقدر - نماینده سابق مردم میناب در مجلس شورای اسلامی - روی میز و در صحن مجلس هم یکی از نشستنهای حاشیهساز شد. او در جواب انتقادها به طرز نشستنش گفت: «آن عکس، من نبودم، چون یادم نمیآید در این شرایط در مجلس نشسته باشم.»
ذوالقدر در پاسخ به اینکه در عکس کاملا مشخص است که خود شما حضور دارید، جواب داد: «من چندین سال سابقه حضور در مجلس دارم و چنین کاری نمیکنم. البته شاید صحن علنی نبوده و، چون پاهایم را جراحی کردهام، در این حالت نشسته باشم، اما مطمئنم جلوی نمایندگان اینگونه ننشستهام.»
دیدار اردوغان - رئیس جمهور ترکیه با اسحاق جهانگیری - معاون اول سابق رئیسجمهوری پیشین در حاشیه کنفرانس سیاست بیطرفی همکاری بینالمللی جهت صلح، امنیت و توسعه که در ترکمنستان برگزار شد هم حاشیههای بسیاری به همراه داشت. جای خالی پرچم ایران در این جلسه، نحوه نشستن اردوغان و تفاوت صندلیهای مسئولان دو کشور از جمله انتقادهای مطرحشده در این زمینه بود.
اما معروفترین طرز نشستن مربوط به عیسی کلانتری میشود که در برخورد با خبرنگاران حادثهدیده اتوبوس ارومیه که منجر به کشتهشدن دو خبرنگار شد، با پاهای باز نشست و این رفتار او با انتقادهای بسیاری روبرو شد. کلانتری به واکنشها اینطور جواب داد: «نحوه نشستن من چطور بوده؟ نحوه نشستن همیشگی من همینطور است. چه عذرخواهی؟ برای چه؟ چه اتفاقی افتاده که عذرخواهی کنیم؟».
این موضوع در حال فراموشی بود که چندی قبل عکسی از نحوه نشستن عزتالله ضرغامی و سعید محمد در جلسهای که با هم داشتند، بار دیگر نحوه نشستن کلانتری را زنده کرد.
کارشناسان امر معتقدند نشستن و بسیاری از رفتار افرادی که مسئول یا سیاستمدارند یک نوع زبان است؛ زبانی که ناشی از رفتار بدن آنان میشود. به همین دلیل هم زبان بدن یا تن به مجموعهای از رفتارهای غیرکلامی و فیزیکی گفته میشود که فرد در آن بدون صحبتکردن قادر به انتقال پیام و برقراری ارتباط با دیگران است. زبان بدن یا Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیرکلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی دارد و افرادی که با این زبان آشنایند میتوانند متوجه بسیاری از حالات درونی طرف مقابل با توجه به رفتار بیرونیاش شوند.
حتی بسیاری از تحلیلگران با توجه به رفتار سیاستمداران در عکسها و ویدئوهای خبری، مقصودشان را تحلیل میکنند.
با توجه به اینکه زبان بدن پیامدهای مهمی میتواند به همراه داشته باشد، اما متاسفانه به مسئولان کشور ما در این زمینه آموزشهای لازم داده نمیشود.
بهمن حسینپور - مسئول سابق تشریفات نهاد ریاست جمهوری و رئیس سابق تشریفات در وزارت خارجه - قبلا درباره این موضوع گفته بود: «متاسفانه در کشور ما هیچ دوره آموزشی از جمله زبان انگلیسی یا حتی زبان بدن برای وزرا، سفرا، نمایندگان مجلس و حتی روسای جمهوری برگزار نمیشود در حالی که این موضوع یک اصل مهم است.»
دکتر حمید شکری خانقاه - جامعهشناس و روانشناس ارتباطات - با بیان اینکه چند نکته را نباید درباره مسئولان فراموش کرد، میگوید: «اغلب مسئولان ما اصول و فنون آدابدانی مدیریتی، آشنایی با حرکات و زبان بدن، شیوههای ارتباطات کلامی و غیرکلامی و در یک کلام سواد ارتباطی ندارند. نمیدانند چه چیزی را کی و کجا و چگونه بگویند و چه چیزی را چه موقع نگویند؛ مثل استاندار آذربایجان غربی که در حادثه اتوبوس خبرنگاران گفت حادثه اتفاق میافتد و این رخداد هم یک حادثه بوده است.
جمله او درست است، اما به جای آنکه در این شرایط خاص و بحرانی داغداران را آرام کند، با بیان این جمله بیروح و فاقد بار احساسی، بیشتر باعث عصبانیت افکار عمومی شد. هر جمله درستی را نمیتوان در هر جایی بیان کرد.
بهتر بود به عنوان یک مسئول که بخشی از وظایف او کنترل، سازماندهی و ساماندهی است در مرحله اول اعلام کند که دستور رسیدگی برای شناسایی مقصران اصلی این سانحه را خواهد داد و حتما نتیجه آن را به جامعه خبری گزارش میکند. اما نکته جالب این است که در این حادثه هیچکس خودش را مقصر ندانست و کسی هم تا کنون عذرخواهی نکرده است.»
این جامعهشناس البته یکی از دلایل نحوه نشستن عیسی کلانتری مقابل خبرنگاران را مربوط به آناتومی خاص، حالت فیزیولوژی و بزرگی بدن این فرد میداند که مجبور شده پاهایش را باز کند و معتقد است در گام اول نمیتوان ایراد چندانی به آن گرفت.
البته این مدرس دانشگاه زاوایای دیگری هم برای این موضوع در نظر میگیرد: «انتظار میرفت وقتی مدیری برای ابراز همدردی با خبرنگاران آسیبدیده به محل اقامت آنان میرود آداب اولیه ارتباطات فردی و گروهی را مراعات کند مثلا لباس مشکی به تن داشته باشد. در واقع آداب معاشرت را از رنگ پیراهنش شروع میکرد، زیرا ما هم وقتی میخواهیم در یک مراسم عزا شرکت کنیم اول از همه همدردیمان را با رنگ لباس ابراز میکنیم.
اما با نگاهی عمیقتر میتوان طرز نشستن آقای کلانتری با پاهای باز و تکیه به پشت صندلی را دال بر بیخیالی و اندکی بیاعتنایی به موضوع ارزیابی کرد. حالت او مصداق فردی بود که از موضع قدرت نشسته و برای نظارت و سرکشی آمده است و خود را هم مسئول اتفاقی که رخ داده نمیداند؛ همان طور که در مصاحبهاش هم اعلام کرد خودش را مقصر این اتفاق نمیداند.»
شکری خانقاه ادامه میدهد: «البته باید بپذیریم که حادثه در هر زمانی اتفاق میافتد، اما برای راضیکردن افکار عمومی نباید جملاتی که مسئولان امر در این زمینه استفاده کردند، به کار میبردند. انتظار میرود مسئولان در شرایط سخت به جای عادیسازی شرایط از نوع بیتوجهی یا کمتوجهی به رخداد، به دنبال آرامکردن یا متقاعدسازی افکار عمومی باشند. این دست از جملات را میتوان در زمان دیگری هم به زبان آورد، اما در روز بحران نباید گفت «اتفاق است دیگر، میافتد. والا هیچ قصوری نبوده». دیدیم که رسانههای بیگانه هم از این جمله مرتب استفاده کردند. این رفتار نشان میدهد مسئول مربوطه سواد ارتباطی و سواد عاطفی ندارد.
منظور از سواد عاطفی، مهرورزی، قدردانیکردن، ابراز تاسفکردن و منظور از سواد ارتباطی چه حرفی را در چه زمانی به زبان بیاوریم، چه صحبتی را چگونه و کی مطرح کنیم و چه زمانی مطرح نکنیم، است. در کشور ما عنوان سواد رسانهای باب شده، اما از سواد عاطفی و سواد ارتباطی خبری نیست؛ لذا من حس میکنم روابط عمومیها باید دستورالعملهایی در این زمینه داشته باشند و همه چیز را با مسئول مربوطه چک کنند.»
او همچنین نشستن کلانتری مقابل جنس مخالف را غیرمودبانه و آن را به معنای بیاعتنایی مدیریتی و قدرتمندی تحلیل میکند.
شکری خانقاه معتقد است: «باید رسانهها مطالبهگر باشند و روابط عمومیها قوی شوند. مسئولان ما باید سواد ارتباطی، سواد عاطفی و سواد رسانهایشان را بالا ببرند و در این زمینه آموزش ببینند. کمتر مدیری را میبینم که در کلاسهای سواد ارتباطی شرکت کند و زبان بدن را یاد بگیرد. تمامی نمایندگان مجلس و مدیران ارشد در کشور ما باید آموزش مهارتهای ارتباطی را قبل از کسب قدرت بگذرانند.
یکی از ضعفهای نظامهای مدیریتی ما این است که مدیران ما به محض اینکه پست خود را دریافت میکنند خودشان را بینیاز از هر گونه آموزشی میبینند. یکی از آفتهای مدیریتی ما این است که مدیران ما خود را همه چیزدان میدانند. مدیران باید آداب تشریفات مدیریتی یاد بگیرند که کار چندان سختی نیست و حتی دوستان ما کتابی تحت همین عنوان منتشر کردهاند. مسئولان ما باید آداب مصاحبه را یاد بگیرند و متخصصان ارتباطات را در کنار خود داشته باشند.»