کلمب با ۳ کشتی و ۹۰ همراه و آذوقه کافی برای یک سال به دل اقیانوس اطلس زد و فصل تازهای از تاریخ، موسوم به عصر استعمار امریکا را آغاز کرد. سفر سختی بود، اما سرانجام به خشکی رسید و قاره تازهای را «کشف» کرد که میلیونها نفر، از هزاران سال پیش نسل پشت نسل در آن زندگی میکردند.
مرتضی میرحسینی؛ سال ۱۴۵۱ در چنین روزی در جنوا، بندری در شمال غربی ایتالیا متولد شد. پدرش فروشنده پشم و پارچه بود و او پس از چند سال شاگردی برای پدر، در رویای دریانوردی و ماجراجویی خانه را ترک کرد و به آب زد. از نوجوانی در کشتیهای تجاری کار کرد و حتی نوشتهاند در یکی از سفرها به مقصد لیسبون (پرتغال) کشتیای که بر آن سوار بود - در حمله دزدان دریایی - شکست و غرق شد.
بیشتر سرنشینان کشتی در دریا غرق شدند، اما او شناکنان و به کمک شکستهپارههای کشتی خودش را به ساحل رساند و زنده ماند. در همان سالهای جوانی در حرفه دریانوردی کارآزموده شد و به عنوان ناخدا، چند کشتی تجاری را در مسیر پرتغال به انگلیس هدایت کرد. اما این زندگی نسبتا آرام و آسوده راضیاش نمیکرد.
او به عبور از اقیانوس اطلس، به رسیدن به آن سوی ایسلند میاندیشید و مصمم بود از غرب به آسیا برسد و دو قاره را از مسیر دریایی مستقیم به هم پیوند بزند. پیشنهادش را به دربارهای پرتغال و انگلیس و فرانسه ارایه کرد و از آنان پول و کشتی خواست. مشاوران این حکومتها و جغرافیدانان سرشناس زمانه، محاسبات کلمب را نادرست و اجراییشدن نقشههای او را ناممکن دیدند و از اینرو نه در انگلیس و فرانسه، و نه حتی در پرتغال کسی با پیشنهاد او همراه نشد.
اما در اسپانیا، فردیناند و ایزابل - بیاعتنا به نظر درباریانشان - فکر کلمب را اگر نه عملی که جالب دیدند و قراردادی با او امضا کردند. هدفشان گشودن مسیر تجاری مستقیم با آسیا، کسب ثروت (و قدرت) و نیز گسترش مسیحیت به گوشه و کنار جهان بود و در رویای کلمب، نقاط مشترکی با اهداف خودشان میدیدند.
کلمب با ۳ کشتی و ۹۰ همراه و آذوقه کافی برای یک سال به دل اقیانوس اطلس زد و فصل تازهای از تاریخ، موسوم به عصر استعمار امریکا را آغاز کرد. سفر سختی بود، اما سرانجام به خشکی رسید و قاره تازهای را «کشف» کرد که میلیونها نفر، از هزاران سال پیش نسل پشت نسل در آن زندگی میکردند. او حتی نخستین اروپایی نبود که به امریکا میرسید و قبل از او بریندان قدیس ایرلندی (با گروهی از سِلتها) و نیز لیف اریکسون وایکینگ و همسفرانش قدم به خشکیهای آن سوی اطلس گذاشته بودند.
جالب اینکه کلمب حتی بعد از عبور از اقیانوس، درست نمیدانست چه کرده و فکر میکرد به گوشهای از آسیا، به ساحلی از سواحل هند رسیده است. بعدتر سه بار دیگر مسیر بین دو قاره را طی کرد و در هر سفر ماجرا و جنایتهای تازهای را رقم زد (اوون مککورمک در مقالهای برای سایت آیریشسنتر مینویسد که کلمب مسوول مرگ حداقل ۳ میلیون نفر از بومیان قاره امریکاست. رقمی که شاید اغراقآمیز باشد، اما قطعا رگههایی از واقعیت را در خود دارد). اما او یکی از مشهورترین چهرههای تاریخ جهان است.
ویل دورانت در جلد ششم تاریخ تمدن درباره چرایی این شهرت مینویسد: «اکتشافات دریایی که... کریستف کلمب آن را به اوج رسانید... بزرگترین انقلاب بازرگانی تاریخ را پس از اختراع هواپیما به وجود آورد. باز شدن دریاهای غربی و جنوبی به روی دریانوردی و تجارت، به دوران مرکزیت مدیترانه در تاریخ تمدن جهان پایان داد و دوران اقیانوس اطلس را رقم زد.» طلا و نقره را از معادن امریکا استخراج کردند و به اروپا بردند و این قاره را ثروتمند کردند. ثروتی که زمینه برتری بعدی آنان را مهیا ساخت. همچنین کشت گیاهان و سبزیهای جدید، از سیبزمینی گرفته تا گوجه و ذرت را از بومیان امریکا آموختند و کشاورزی را در اروپا رونق دادند.