در ادامه واکنشها به هجمه علیه آیت الله صافی گلپایگانی به خاطر اظهاراتش مبنی بر اینکه ایران باید با همه کشورها روابط دوستانه داشته باشد، روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران هم از موضوع آیتالله صافی انتقاد کرد و هم از یادداشتهای تند و تیز سایت رجانیوز علیه این مرجع تقلید.
فرارو- در ادامه واکنشها به هجمه علیه آیت الله صافی گلپایگانی به خاطر اظهاراتش مبنی بر اینکه ایران باید با همه کشورها روابط دوستانه داشته باشد، روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران هم از موضوع آیتالله صافی انتقاد کرد و هم از یادداشتهای تند و تیز سایت رجانیوز علیه این مرجع تقلید.
روزنامه جوان نوشت: آیتالله صافی گلپایگانی روز سیام مهرماه در دیدار محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس توصیههایی درباره وضعیت معیشتی در جامعه و نیز روابط خارجی مطرح کرد.
وی درباره روابط خارجی توصیه کرده بود که «باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم و اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است.» ایشان همچنین گفته بود: «امروز یکی از راههای اصلاح امور این است که با حفظ منافع کشور و با عزت، با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد.»
موضع آیتالله گلپایگانی البته با حفظ تمامی احترامات واجب به ایشان، قابل نقد است و میتوان به درستی در نقد آن مطلب نوشت. کما اینکه موضع جدیدی هم نیست و طی هشت سال دولت حسن روحانی، هم نادرستی آن تجربه شد و هم در نقد آن مطالب متعدد نگاشته و بیان شد.
اما پس از این سخنان، سایت رجانیوز دو یادداشت منتشر کرد که در یکی از آنها با عنوان «هشتسال عبرت کافی نیست؟!» تعرضاتی به این مرجعیت شیعه شده که ورای نقد و تحلیل سیاسی است و قدم به وادی توهین میگذارد. در این یادداشت، با اشاره به آنکه نظر این مرجع تقلید، همانی است که حسن روحانی به واسطه آن «عوام ظاهربین و بیتحلیل و سطحینگر را فریفت و از آنها رأی گرفت»، موضع آیتالله صافی گلپایگانی «تقلیدِ سیاسیِ ایشان از نیروهای سکولار» و «بسیار مذموم»، وصف شده است.
در ادامه یادداشت به گونهای تلویحی، آیتالله صافی کسی توصیف شده که به دلیل «ارتباطات محدود» و «محیط بسته»ای که در آن است، با واسطه با «واقعیّت» تماس دارد و این واسطهها، همان «اعضای دفتر» هستند که برای او «مهندسی مواضع» و «طراحی ذهن» میکنند.
تحلیل رجانیوز در جای جای خود کنایه و طعنههای توهین آمیز به آیتالله صافی گلپایگانی دارد. چه آنجا که به عالمیت و راستین بودن ایشان طعنه میزند و تهمت روانه میکند که برای خوشامد دیگری حرف زده: «عالِم راستین و محقّقِ طالبِ نفسالامر، در این اندیشه نیست که سخن و داوریاش، با چه کسی اصطکاک مییابد و منزلت و اعتبار چه جریانی را میخراشد، بلکه دل و جان در گرو «حقیقت» دارد و آن را محافظهکارانه در پای بزرگان، قربانی نمیکند.» و چه آنجا که کنایه دیکتاتوری میزند: «باب نقادی، به دو صورت بسته میشود: یکی با استبداد آشکار و دیگری با قدیسسازی از اشخاص. دوران قرون وسطی و کلیسای کاتولیک و سلطنت پاپها گذشته و نمیتوان نفهمید و نگفت و نخواست.»یا آنجا که میگوید «مردم کوچه و بازار» هم نادرستی این تحلیل را فهمیدهاند، اما «افسوس که یک مرجع تقلید چنین برداشتی ندارد.»