نوام چامسکی: ما نمیتوانیم درحالی که سیاستهای و جنگ افروزی اشتباه خودمان در سراسر مشهوداست، چین را تهدیدی علیه بشریت بدانیم و از طرفی چین را نمی توان نادیده گرفت.
فرارو- چامسکی معتقد است: بحرانهایی که ما با آن مواجه هستیم بدون مرز هستند: گرمایش سیاره زمین، بیماریهای همه گیر و خطر جنگ هستهای که همگی باید در سطح بین المللی با اجماع کشورهای برطرف شوند.آیا میتوانیم به سمت همکاری حرکت کنیم یا باید به سمت تحریک یکدیگر گام برداریم مانند توافق زیردریایی هسته ای؟ من گمان میکنم ما باید به سمت همکاری و یک حسابرسی دقیق و صادقانه درباره به اصطلاح "تهدید چین" حرکت کنیم.
بخشی از پاسخهای "نوام چامسکی" زبان شناس و متفکر چپگرا در گفتگو با "یاشا مونک" پژوهشگر علوم سیاسی و دانشیار در دانشگاه جان هاپکینز را در ادامه بخوانید:
من و شما در مورد سرکوب خشن در چین یا در مورد فساد و سرکوب "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه در آن کشور نمیتوانیم کاری انجام دهیم. ما تنها میتوانیم ابراز تاسف کنیم و بگوییم این رویدادها منفی هستند. ما نمیتوانیم کار زیادی در مورد آن چه در در آن دو کشور (چین و روسیه) رخ میدهند انجام دهیم. ما میتوانیم کارهای زیادی را در مورد جامعه خود (ایالات متحده امریکا) انجام دهیم. جامعه ما در معرض یک فروپاشی جدی قرار دارد.
این تنها نظر من نیست میتوانید نظر هوشیارترین و محترمترین مفسران جهان را بخوانید. روزنامه "فایننشال تایمز" لندن نشریه تجاری پیشرو در جهان را در نظر گیرید. "مارتین وولف" ستون نویس اصلی آن که فردی مورد احترام و هوشیار است و معمولا اغراق نمیکند یادداشتهایی را نوشته که نشان دهنده نگرانی عمیق او در مورد چگونگی حرکت امریکا به سوی خودکامگی خشونت باری است.
نظام دموکراتیک در حال فروپاشی است. این یک واقعیت کاملا شناخته شده است و ما میتوانیم کارهای زیادی در مورد آن انجام دهیم. پس بیایید نگران این موضوع باشیم. تا آنجا که به سیاست خارجی مربوط میشود مواردی وجود دارند که باید در نظر داشت. با توجه به این که چین یک قدرت در حال رشد است باید از خود بپرسیم مفهوم "تهدید چین" چیست که ما برای آن مقابله با آن بسیج میشویم؟ تشخیص آن چندان آسان نیست. نخست وزیر سابق استرالیا میگوید ما در "چنگال اژدها" (چین) قرار داریم. یک دولتمرد برجسته بین المللی اخیرا مقالهای در مطبوعات استرالیا نوشت و از او پرسید "تهدید چین دقیقا چیست"؟ و پاسخ نویسنده این بود:"موجودیت و وجود چین". وجود چین یک تهدید است.
آن چه ما از آن تحت عنوان "تهدید چین" یاد میکنیم در مرزهای چین است نه در کارائیب و مرزهای کالیفرنیا. ما میگوییم چین در مرزهای خود مانند هنگ کنگ کارهایی را انجام میدهد که ما آن را دوست نداریم و نباید دوست داشته باشیم. آیا این تهدیدی از جانب چین است؟ چین یک پایگاه نظامی در خارج از کشور در جیبوتی دارد. ایالات متحده، اما دارای ۸۰۰ پایگاه نظامی است که بسیاری از این پایگاهها در سواحل چین بوده و قادر به شلیک موشکهای مجهز به کلاهک هستهای علیه چین هستند.
ما به تازگی تصمیم گرفته ایم زیردریاییهای هستهای را به استرالیا اعزام کنیم. اقدامات این چنینی است که چین را وادار میسازند تا نیروی نظامی خود را به شدت تقویت کند و با این تهدید بزرگ مقابله نماید. دوم آن که باید بدانیم که یا چین و ایالات متحده امریکا در سالهای آینده با یکدیگر همکاری خواهند کرد یا در غیر این صورت همگی ما محکوم به فنا هستیم. به همین سادگی. بحرانهایی که ما با آن مواجه هستیم بدون مرز هستند: گرمایش سیاره زمین، بیماریهای همه گیر و خطر جنگ هستهای که همگی باید در سطح بین المللی با اجماع کشورهای برطرف شوند. آیا میتوانیم به سمت همکاری حرکت کنیم یا باید به سمت تحریک یکدیگر گام برداریم مانند توافق زیردریایی هسته ای؟ من گمان میکنم ما باید به سمت همکاری و یک حسابرسی دقیق و صادقانه درباره به اصطلاح "تهدید چین" حرکت کنیم.
چرا چندین دهه است که کوبا را شکنجه میکنیم؟ آیا تهدیدی از سوی کوبا وجود دارد؟ چرا کارزارهای تروریستی بزرگ را در کوبا سازماندهی کرده ایم یا تحریمهایی را علیه آن کشور وضع کرده ایم که جهان با آن مخالف است؟ به آخرین رای گیری در سازمان ملل نگاه کنید: ۱۸۴ رای مخالف در مقابل ۲ رای موافق که یکی امریکا بود و دیگری اسرائیل که یکی از مشتریان اصلی امریکاست. یکی از محاسن امریکا آن است که جامعهای بسیار آزاد و باز دارد. بنابراین، ما به اسناد داخلی دسترسی داریم و اگر بخواهیم میتوانیم دلایل این سیاست را درک کنیم. میتوانیم به دولتهای "جانسون" و "کندی" بازگردیم و ببینیم آنان چه کردند.
آن چه آنان میگفتند این است که مشکل کوبای کاسترو سرپیچی موفقیت آمیز آن کشور از سیاستهای امریکا از زمان دکترین مونرو بوده که برای امریکا حق تسلط بر نیمکره را قائل شده بود. از این دیدگاه، کوبا سرپیچی موفقیت آمیزی داشته و بنابراین، ما باید مردم کوبا را شکنجه کرده، اقتصاد آنان را نابود کنیم و کل جهان را تحقیر کنیم و به دلیل قدرت امریکا جهان را مجبور به رعایت تحریمهای وضع شده از سوی واشنگتن سازیم.
اروپا و آسیا با نظر ما مخالف هستند، اما ما آنان را مجبور به رعایت و پیروی از تحریمها میکنیم در غیر این صورت آنان را از سیستم مالی بین المللی اخراج میکنیم. آیا واقعا این کشوری است که ما امریکاییها میخواهیم داشته باشیم؟ بار دیگر در مورد "تهدید چین" از خود بپرسید. اگر چین شروع به تقلید از رفتار امریکا کند و چینیها نوع رفتار ما با کوبا را با تایوان انجام دهند باید نگران شویم. این در حالی است که چین چنین کاری نکرده است. این ما هستیم که در سرتاسر دنیا این کار را انجام میدهیم.
ما کوبا را شکنجه میکنیم و به متحد سعودی خود تسلیحات و اطلاعات ارائه میدهیم تا بدترین بحران انسانی را در جهان در یمن ایجاد کند. این ما هستیم که ۲ میلیون نفر که نیمی از آنان کودک هستند را در غزه زندانی و محاصره کرده ایم در شرایطی که کودکان در آنجا به دلیل فقدان آب آشامیدنی سالم مسموم میشوند. این کاری است که ما انجام میدهیم. البته در مورد اقدامات چین در شین جیانگ این اقدامت وحشتناک و به شدت سرکوبگرانه هستند. البته نمیدانم به بدی کاری هستند که ما در غزه انجام میدهیم یا خیر احتمالا در آن حد بد نیستند، اما مطمئنا اقداماتی بد و منفی هستند.
یک میلیون نفر را در اردوگاههای بازآموزی در چین قرار داده شده اند و شواهد نشان دهنده نقض جدی حقوق بشر در قبال آنان هستند. با این وجود، این کار را با جنایات ما (امریکا) در سرتاسر جهان مقایسه کنید ما این کار را نه با یک میلیون بلکه با دو میلیون نفر در غزه انجام میدهیم. تسلیحات و حمایت دیپلماتیک ما امریکاییها از اسرائیل باعث نابودی سیستم فاضلاب و برق غزه شده و مردم آن منطقه را قتل عام میکند. از بسیاری جهات، مسئله شین جیانگ متفاوت از غزه است. ما نمیتوانیم در مورد کاری که دولت چین در شین جیانگ انجام میدهد اقدامی کنیم.
ما میتوانیم بیشتر بر روی وضعیت خود تاثیرگذار باشیم. درست است، نباید در مورد جنایت دیگران سکوت کرد، اما باید پرسید چرا عدهای میخواهند دائما به جنایات دیگر اشاره کند و به میزان بسیار کم تری به جنایات امریکا توجه داشته باشند؟ توجه به جنایات ارتکابی خودمان فایده زیادی دارد. بله، ما باید نگران جنایات دیگران باشیم، اما نه در حدی که نسبت به جنایات خود بی توجهی کنیم. در عوض، ما باید از این اصل اخلاقی پیروی کنیم که بیشتر در مورد آن چه خود میتوانیم بر روی آن تاثیرگذار باشیم نگران شویم.