جنگ دوم قره باغ چه درسهایی برای همسایگان روسیه داشت؟ تیرگی روابط ایران و ترکیه با غرب ادامه خواهد یافت و این موضوع به نفع روسیه در حوزه قفقاز و مسئله قره باغ خواهد بود. تا زمانی که حاکمیت کشورهای همسایه روسیه به نفع امریکا و چین تغییر نکند تغییر موازنه قوا بین این کشورها برای روسیه اهمیتی اساسی نخواهد داشت...
فرارو- اندیشکده روسی "باشگاه والدائی" نزدیک به "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه در مقالهای به درسهای جنگ سال گذشته قره باغ برای همسایگان روسیه پرداخته است.
به گزارش فرارو، این اندیشکده روسی مینویسد:"در صورتی که همسایگان روسیه در نتیجه تعامل با یکدیگر حاکمیت شان را به نحوی که به نفع امریکا یا چین باشد از دست ندهند هرگونه تغییری در موازنه قوا بین این کشورها برای مسکو اهمیتی اساسی نخواهد داشت. یک سال پیش، در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی، به دلیل مداخله نیروهای حافظ صلح روسی، جنگ دوم قره باغ به پایان رسید. قربانیان جنگ شامل هزاران پرسنل نظامی و افراد غیر نظامی از جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ساکنان جمهوری برسمیت شناخته نشده ناگورنو - قره باغ بودند.
رئیس جمهوری روسیه همواره اشاره کرده که درگیری بین کشورهایی که نزدیک به روسیه هستند امری مخرب است و از این کشورها خواسته تا خویشتن داری خود را حفظ کنند. روسیه تلاش کرده از موضع گیری به نفع هر یک از طرفین درگیر خودداری ورزد و در نهایت نه تنها به دنبال دستیابی به توقف خصومتها بوده بلکه موقعیت خود را در منطقه قفقاز جنوبی به طور قابل توجهی تقویت کرده است.
روسیه از نظر ظرفیتهای خود در سراسر قفقاز یک قدرت مسلط است. با توجه به ملاحظات امنیتی روسیه باید درک کرد که چگونه و چرا آن کشور در یک سال اخیر چنین رفتاری داشته و در آینده در رابطه با قفقاز یا مناطق نزدیک به مرزهای خود چه تصمیمهایی را میتواند اتخاذ کند.
نخست آن که برای روسیه این موضوع اهمیت دارد که همسایگان اش کشورهایی مستقل هستند یا پایگاه سرزمینی برای کشورهای دیگری که ممکن است نیات شان با اهداف مسکو در تضاد باشد. نکته دوم برای روسیه وضعیت بین کشورهایی است که همسایگی ژئوپولیتیک مشترک دارند و به دلایل تاریخی با روسیه در ارتباط هستند و در مورد آنان ملاحظات اخلاقی نیز وجود دارد و صرفا نمیتوان روابط را در چارچوب منافع مورد بررسی قرار داد. سوم آن که مانند هر ابر قدرت هستهای دیگری روسیه با رویکردی آرام به روند تغییر موازنه قدرت بین سایر دولتها نگاه میکند.
درگیری مسلحانه سال گذشته در قفقاز جنوبی باعث تغییر قابل توجهی در ملاحظات سیاست خارجی روسیه در مورد کشورهای شرکت کننده در آن درگیری نشد. برخلاف درگیری مسلحانه در شرق اوکراین و کودتای پیشین در کی یف، زمانی که دولت اوکراین واقعا حاکمیت خود را از دست داد، ارمنستان و جمهوری آذربایجان توانایی تصمیم گیری نسبتا مستقل در سیاست خارجی خود را حفظ کرده اند. البته همکاری بین باکو و آنکارا تقویت شده و اکنون مقامهای آذربایجانی مجبور هستند با دقت نظر بیش تری به منافع شرکای ترک خود توجه کنند.
با این وجود، پس از جنگ دوم قره باغ، جمهوری آذربایجان به پایگاهی برای استقرار احتمالی نیروهای متخاصم با روسیه تبدیل نشد. در مورد ارمنستان، تقویت نفوذ روسیه در آن کشور منجر به از دست رفتن حاکمیت ایروان نشده است. ورود نیروهای حافظ صلح روسیه به قفقاز جنوبی شرایط را برای اقدامات دیپلماتیک فعالتر مسکو در امور منطقه فراهم ساخته است و این موضوع احتمال آن که جمهوری آذربایجان یا ارمنستان تحت تاثیر قدرتهای خارجی با اهداف بالقوه خصمانه در رابطه با منافع و ارزشهای اساسی روسیه قرار گیرند را کاهش میدهد".
این اندیشکده در ادامه مدعی شده است: "زمانی که صحبت از کشورهای همسایه جمهوری آذربایجان و ارمنستان به میان میآید ایران و ترکیه در نتیجه جنگ سال گذشته قره باغ بیش از پیش درگیر مسائل کشورها در فضای پسا شوروی شده اند. در طول یک سال گذشته، ایران و ترکیه در گفتگوهای دیپلماتیک با روسیه در مورد قره باغ نقش داشته اند. آنکارا و تهران به تدریج به فضای پسا شوروی کشیده میشوند جایی که روسیه در آن از نظر نظامی قدرت مسلط است. بخشی از نخبگان روسیه و کارشناسان این کشور در مورد چنین روند و تحولی نگران هستند. با این وجود، اگر توازن کلی قوا بین روسیه و ایران و ترکیه را در نظر گیریم متوجه میشویم که در هر اختلافی همواره حرف آخر را مسکو بیان خواهد کرد!
علاوه بر آن، ایران اکنون دشمن غرب است و در آینده قابل پیش بینی این وضعیت حفظ خواهد شد. ترکیه نیز در دوران ریاست جمهوری اردوغان توانایی آشتی با متحدان غربی خود را در ناتو ندارد. در نتیجه، توسعه رابطه با این کشورها به توانایی روسیه برای ایجاد تعامل دیپلماتیک و قدرت با آنان بستگی دارد. نقش روسیه در حل مناقشه بر سر قره باغ صرفا مبتنی بر محاسبه منافع نبود بلکه انتخابی اخلاقی نیز بوده است. علیرغم آن که ارمنستان متحد رسمی مسکو در چارچوب سازمان پیمان امنیت جمعی محسوب میشود باکو فضای ژئوپولیتیکی مشترکی با روسیه دارد که ویژگی آن وجود پیوند انسانی و فرهنگی است. این ماهیت پیچیده روابط با هر دو کشور اساسا روسیه را مجبور کرد تا مولفه اخلاقی قویای را در تصمیم گیری خود در نظر گیرد. با این وجود، احتمالا در آینده بی طرف ماندن و حفظ فاصله مساوی از ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای مسکو دشوارتر خواهد شد. واقعیت آن است که جایگاه روسیه به عنوان یکی از سه قدرت هستهای جهان از اهمیتی اساسی برخوردار است و امنیت آن کشور نه به موازنه قوای منطقهای بلکه به موازنه قوای جهانی بستگی دارد. در صورتی که همسایگان روسیه در نتیجه تعامل با یکدیگر حاکمیت شان را به نحوی که به نفع امریکا یا چین باشد از دست ندهند هرگونه تغییر در موازنه قوا بین آنان برای مسکو اهمیتی اساسی نخواهد داشت".