bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۱۴۲۸۶
فرید زکریا

امیدی تازه برای نجات زمین

امیدی تازه برای نجات زمین

بایدن قول داده که دولت اش رویکرد "رقابت شدید" با چین را دنبال خواهد کرد. او بسیاری از سیاست‌های "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری پیشین امریکا در قبال پکن در زمینه تجارت، فناوری و مسئله تایوان را پذیرفته است. ادامه هر یک از این رویکرد‌ها ممکن است مزایای تاکتیکی برای امریکا داشته باشد، اما همان طور که "فریدمن" اشاره می‌کند با استراتژی تمرکز بر ترمیم و بازسازی نظام بین المللی در تضاد خواهد بود

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ - ۲۲ آبان ۱۴۰۰

امیدی تازه برای نجات زمینفرارو- فرید زکریا*؛ توافق مشترک بین ایالات متحده امریکا و چین در مورد تقویت "اقدام آب و هوایی" به درستی به عنوان یک گام رو به جلو قلمداد می‌شد، اما در حال حاضر یک گام بسیار کوچک است. آن اهداف مشخصی که در توافق نامه ۲۰۱۴ میلادی توسط دولت اوباما پیش از معاهده پاریس مورد مذاکره قرار گرفته بود عملی نشد. با این وجود، پیشنهاد از سرگیری گفت و گوی جدی میان دو اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین تولید کنندگان گاز‌های گلخانه‌ای (امریکا و چین) نشان می‌دهد که چرا بسیاری از کشور‌ها احساس می‌کنند این بیانیه انرژی تازه‌ای به اقدامات اقلیمی می‌بخشد. شرایط فعلی حاصل سال‌ها روابط تیره و تار بین واشنگتن و پکن است و معضل اصلی سیاست خارجی امریکا در آینده را برجسته می‌سازد. آیا باید روی حل بزرگترین و چالش برانگیزترین مشکلات جهانی متمرکز شد یا باید روی رقابت با چین تمرکز کنیم؟

همان گونه که "یوری فریدمن" در نشریه "آتلانتیک" به درستی اشاره کرده بایدن در مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر در مورد "حقیقت اساسی قرن بیست و یکم" صحبت کرد "امنیت، رفاه ما و آزادی‌ها مان به یکدیگر مرتبط هستند" و اعلام کرد که "ما باید به گونه‌ای با یکدیگر همکاری کنیم که پیش از آن هرگز تجربه اش را نداشته ایم". زمانی که به چالش‌های آینده فکر می‌کنیم مانند بیماری‌های همه گیر، جنگ سایبری و امنیت سایبری و مسائل آب و هوایی دشوار بتوان فهمید که بدون همکاری بین آمریکا و چین چگونه می‌توان بر این مشکلات فائق آمد.

با این وجود، بایدن قول داده که دولت اش رویکرد "رقابت شدید" با چین را دنبال خواهد کرد. او بسیاری از سیاست‌های "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری پیشین امریکا در قبال پکن در زمینه تجارت، فناوری و مسئله تایوان را پذیرفته است. ادامه هر یک از این رویکرد‌ها ممکن است مزایای تاکتیکی برای امریکا داشته باشد، اما همان طور که "فریدمن" اشاره می‌کند با استراتژی تمرکز بر ترمیم و بازسازی نظام بین المللی در تضاد خواهد بود. واقعیت آن است که ترمیم و بازسازی نظام بین المللی تنها راه مقابله با چالش‌های مشترک رو به رشدی است که کشور‌ها نمی‌توانند به صورت جداگانه آن را حل کنند.

برای دولت ترامپ هیچ تنشی بین این دو رویکرد وجود نداشت چرا که اساسا به نظم بین المللی لیبرال و مبتنی بر قوانین و قواعد باور نداشت. برای ترامپ نظام تجارت باز، اتحاد‌های امریکا و حتی تمرکز بر حقوق بشر همگی فریب و کلاهبرداری‌هایی بودند که به سایر کشور‌ها اجازه می‌دادند از ایالات متحده سوء استفاده کنند. او مشتاقانه رویکرد بسیار متفاوتی را اتخاذ کرد که در آن واشنگتن به شدت به دنبال تامین منافع خود بود و اغلب در این مسیر قوانین را زیر پا می‌گذاشت و به هنجار‌ها بی اعتنایی می‌کرد.

پوپولیست‌های دست راستی از ترامپ گرفته تا ولادیمیر پوتین در روسیه، ویکتور اوربان در مجارستان و رجب طیب اردوغان در ترکیه همگی بر این نکته تاکید دارند که نهادها، قوانین و ارزش‌های بین المللی بر توانایی آنان برای عمل کردن به صورت دلخواه محدودیت اعمال می‌کنند. به نظر می‌رسد همه آنان دنیای ملی گرایی و نظام حمایت از تولید داخلی را به تجارت باز و آزاد ترجیح می‌دهند. اگر این موضوع به معنای از بین رفتن جهانی شدن، نظام تجارت باز، اتحادیه اروپا و حتی ناتو باشد برای آنان خیلی بهتر خواهد بود.

با این وجود، بایدن از سنت سیاست خارجی ایالات متحده برخاسته که نظم باز و مبتنی بر قوانین را ایجاد کرده است. "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی دولت بایدن هفته گذشته در مصاحبه با من در "سی ان ان" هدف سیاست امریکا در قبال چین را به وضوح بیان کرد این که محیط بین المللی به گونه‌ای شکل داده شود که برای منافع و ارزش‌های امریکا، متحدان و شرکای آن که به دموکراسی باور دارند مطلوب‌تر باشد. ایجاد یک نظام اقتصادی بین المللی باز، منصفانه، آزاد و جایی که ارزش‌ها و هنجار‌های اساسی ذکر شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر در نهاد‌های بین المللی مورد احترام قرار گیرند.

آیا می‌توان این اهداف را به طور همزمان دنبال کرد؟ در سال ۲۰۱۹ میلادی، سالیوان و "کورت کمپبل" که اکنون دستیار ارشد او در امور هند و اقیانوس آرام است مقاله‌ای را به طور مشترک در نشریه "فارین افیرز" نوشتند و در آن تلاش کردند استدلال کنند که کلید پیدا کردن راه حل برقراری تعادل و توازن بین همکاری و رقابت است.

این مقاله ممکن است کلید راهبرد بایدن برای چین باشد: لزوم اتخاذ سیاستی دقیق و سنجیده در حوزه‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی از سوی امریکا. با این وجود، با نگاهی به محیط قطبی شده واشنگتن، تصور آن که کاخ سفید بتواند به شیوه‌ای ظریف و پیچیده در مورد موضوعی که از نظر سیاسی به اندازه چین جنجالی شده حرکت کند دشوار خواهد بود.

سالیوان و کمپبل در آن مقاله قیاس ساده وضعیت فعلی با جنگ سرد را رد می‌کنند، اما به درستی استدلال می‌کنند که می‌توان از آن منازعه طولانی درس گرفت. آنان بر اهمیت حیاتی بازسازی قدرت امریکا در داخل از طریق سرمایه گذاری‌های بزرگ در عرصه علم، فناوری و زیرساخت‌های دولتی همانند کاری که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ میلادی انجام شد تاکید می‌کنند. آنان در مورد اهمیت متحدان صحبت می‌کنند.

به نظر من درس اصلی جنگ سرد آن است که آن چه به ایالات متحده اجازه داد تا در نهایت در جنگ سرد پیروز شود سرنگونی برخی از دولت‌های طرفدار مسکو در آفریقا و امریکای لاتین، مداخله نظامی امریکا در ویتنام و یا طرفداری امریکا از دیکتاتوری‌های دست راستی در امریکای مرکزی نبود. در آن زمان یک نظام بین المللی باز که صلح، رفاه و آزادی را تضمین می‌کرد در حال ساخته شدن بود و به همه کسانی که در آن مشارکت داشتند اجازه می‌داد تا شکوفا شوند. اگر دستاورد مرکزی سیاست خارجی امریکا در قبال چین قربانی کسب امتیاز تاکتیکی موقت در برابر پکن شود یک اشتباه و یک تراژدی تاریخی خواهد بود.

*مجری، نظریه پرداز و تحلیلگر امریکایی در شبکه خبری "سی ان ان"
منبع: واشنگتن پست
ترجمه: فرارو

bato-adv
bato-adv
bato-adv