محمد مهاجری؛ رییسجمهور در ۱۰۰ روزگی دولتش در برابر یک تصمیم سخت دیگر قرار گرفته است: حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و پذیرفتن ارز تکنرخی. اکثریت بزرگی از اقتصاددانان با آن موافقند. چه طرفداران اقتصاد بازار و چه اقتصادیون نهادگرا. گروه اول از روز نخست هم با ارز چندنرخی به خصوص از نوع ۴۲۰۰ تومانیاش مخالف بودهاند و گروه دوم که بنا به ملاحظه فساد و سودجویی با آن سر ستیز دارند.
تک و توک اقتصاددانهایی هم هستند که حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را به معنای انفجار تورم میدانند و از پیامدهای اقتصادیاش بیمناکند. برخی سیاسیون هم نگرانیهای دیگری دارند. گویا رییسجمهور استدلال کسانی را که بر حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی رای دادهاند، پسندیده و همان را در لایحهای به مجلس فرستاده است. مجلس شورای اسلامی پریروز نه به دوفوریتش رای داد، نه به یک فوریتش.
پیام این رای مشخص بود: بازگرداندن توپ حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی به زمین دولت. رییسی پیش از این میتوانست قضیه را در نشست سران سه قوه تمام کند و کارش به منت مجلس نرسد، اما چنین نکرد. اینکه نگران بود سران قوا هم حاضر به همراهی نشوند یا دلیل دیگری داشت در درجه دوم اهمیت قرار دارد. درجه اول اهمیت این است که رییسی از هزینه عواقب حذف ارز ترجیحی شدیدا نگران است و نمیخواهد به تنهایی هزینهاش را بپردازد.
روحانی با همه انتقادهایی که در مدیریت افزایش قیمت بنزین به او وارد است، یک تصمیم سخت گرفت. اگر او قیمت بنزین را لیتری ۲۰۰۰ تومان افزایش نداده بود، الان دولت رییسی باید روزانه ۲۰۰ میلیارد تومان (۱۰۰ میلیون لیتر مصرف روزانه ضرب در ۲۰۰۰ تومان افزایش قیمت هرلیتر) بیشتر سوبسید میداد و این یعنی بار سنگین هزینه ۶۰۰۰ میلیارد تومانی در ماه. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی قطعا آثار اقتصادیاش از افزایش قیمت بنزین توسط روحانی بالاتر است و به نظر میرسد به همین دلیل رییسی نمیخواهد بیگدار به آب بزند و شاهد تورم افسارگسیختهای باشد که بر دهکهای پایین جامعه تحمیل میشود.
به علاوه رییسجمهور میداند ناهماهنگی تیم اقتصادی دولتش (همانگونه که در دولت قبل هم زحمتآفرین بود) پاشنه آشیل است. با این همه رییسی اگر «مرگ یکبار، شیون یکبار» را بپذیرد و چنین تصمیم بزرگی بگیرد، متهورترین رییس دولت بعد از انقلاب خواهد بود و این اقدام را در کارنامهاش ثبت خواهد کرد. همراه بودن مجلس و نهادهای حاکمیتی با رییسی حتما به او قوت قلب خواهد داد که در مواجهه با این ریسک بزرگ کم نیاورد، اما نقش مشاورانی که ممکن است هر لحظه نقاشی پوپولیسم را در برابر دیدگان او بگیرند و به ریاست دولت چهاردهم هم امیدوارش کنند، میتواند پوست خربزهای برای لغزیدن و شبیه شدن به روسای دولتهای قبلی باشد.