تهاجم بلامانع روسیه به اوکراین اساسا واقعیت ژئوپولیتیک دوران ما را در دوره پسا جنگ تغییر خواهد داد.
فرارو- فرانسیس فوکویاما؛ در اینجا یک تهدید واقعی و فوری وجود دارد و آن این که روسیه به اوکراین حمله خواهد کرد اقدامی وقیحانه از سوی روسیه با هدف توسعه طلبی ارضی که هدف آن خنثی کردن تلاش اوکراین برای تبدیل شدن به یک لیبرال دموکراسی است. برای دومین بار در سال اخیر، کرملین نیروهای خود را این بار در سطوحی بسیار بیشتر از بهار گذشته در مرزهای اوکراین مستقر کرده است.
در اوایل سال جاری، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه مقالهای طولانی را با عنوان «درباره وحدت تاریخ روسها و اوکراینی ها» منتشر کرد و توضیح داد که چگونه اوکراین از نظر او یک کشور مستقل نیست بلکه بخشی جدایی ناپذیر از روسیه است. او آشکارا ادغام مجدد اوکراین (و هم چنین بلاروس) را بخشی از بازگرداندن روسیه به چیزی میداند که به وضعیت قدرت بزرگ پیشیناش نزدیک میشود و میراثی که شخصا مایل است آن را به آیندگان انتقال دهد.
به گفته پوتین، روسیه نماینده ایدهای است که حول محور قدرت متمرکز و فرهنگ سنتی ساخته شده و از جهان در برابر آلودگی لیبرالیسم غربی محافظت میکند. اوکراین در دو نوبت در انقلاب نارنجی در سال ۲۰۰۴ میلادی و انقلاب «کرامت» در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ میلادی به دنبال پیوستن به اروپا و غرب بوده است و وجود آن کشور به عنوان یک لیبرال دموکراسی اسلاوی روایت پوتین از تاریخ را تضعیف میکند.
به همین دلیل، اوکراین اهمیت دارد. معتقدان به لیبرال دموکراسی معتقدند که حقوق فردی که توسط حاکمیت قانون مورد حمایت قرار میگیرد تنها یک امر غربی نیست بلکه موضوعی است که به طرز گستردهای مدنظر انسانها در سراسر جهان است. مردم اسلاو به اندازه هر ملت دیگری سزاوار این هستند که بتوانند آینده خود را چه به عنوان فرد و چه به عنوان ملت تعیین کنند.
جوامع لیبرال میتوانند فرهنگ سنتی خود را تا آنجا که میخواهند حفظ کنند و همزمان میتوانند به شهروندان خود اجازه دهند که از حقوق اولیه سیاسی و مدنی برخوردار شوند. علاوه بر این، جهان از سال ۱۹۴۵ میلادی توسط هنجاری اداره میشود که توسعه طلبی ارضی از طریق اهرم نظامی را ممنوع میسازد هنجاری که روسیه برای نخستین بار با تصرف کریمه در سال ۲۰۱۴ میلادی آن را نقض کرد.
اگر پوتین اوکراین را تصرف کند این موضوع الگو و سابقهای برای دیگر قدرتها ایجاد خواهد کرد. مهمترین تهدید دیگر در حوزه تسخیر نظامی تمایل چین برای الحاق مجدد تایوان است و پکن به وضوح واکنش غرب به تجاوز اوکراین را از نزدیک تماشا خواهد کرد.
در دهههای پس از فروپاشی دیوار برلین ما در جهانی عاری از درگیری بین قدرتهای بزرگ زندگی میکردیم. برای نخبگان ما سخت است که سر خود را به روی واقعیت بچرخانند و ببینند که زمان در حال تغییر است و تهدیدات نظامی آشکارا بار دیگر روی میز قرار دارند. پس از سال ۱۹۹۱ میلادی، ناتو کمتر به عنوان یک اتحاد نظامی ساخته شده براساس اصل پنجم آن و بیشتر به عنوان یک سازمان سیاسی که عضویت در آن به معنای همسویی با غرب و دموکراسی بوده قلمداد شده است.
عضویت در ناتو برای کشورهایی مانند گرجستان و اوکراین ویژگی سحرانگیزی داشت جایی که پیوستن به آن باشگاه بدون در نظر گرفتن زمان، مسافت و میزان تدارکات نظامی به طور جادویی حفاظت از آنان را به همراه خواهد داشت. اعتقاد به جادویی بودن عضویت در ناتو گرجستان را تشویق کرد تا در سال ۲۰۰۸ میلادی وارد ریسک با جدایی طلبان در آبخازیا و اوستیای جنوبی شود که سپس بهانهای به مسکو برای مداخله در آن سرزمینهای جدا شده را داد.
تنها پس از تصرف کریمه توسط مسکو بود که ناتو بیدار شدن از خواب را آغاز کرد و این واقعیت را مشاهده کرد که برخی از اعضای تازهتر آن اتحاد به خصوص کشورهای حوزه بالتیک واقعا نمیتوانند در برابر تهاجم روسیه از خود دفاع کنند. عضویت گرجستان و اوکراین حتی کمتر قابل قبول بود با توجه به آن که نیروهای روس پیشتر در قلمروی آنان حضور داشتند و ناتو از آن کشورها بسیار دور بود.
اگر اصل پنجم جدی گرفته شود عضویت اوکراین به معنای مشارکت فوری ناتو در جنگ جاری است. به این دلیل و دلایل دیگر، اوکراین و گرجستان درخواستهای خود را برای پذیرش در برنامه اقدام عضویت در ناتو در دهه گذشته ارائه داده و مورد بررسی قرار دادند.
با این وجود، هیچ کس در ناتو مایل نبوده به صراحت اعلام کند که عضویت نهایی برای هیچ یک از کشورها رخ نخواهد داد و امید کمی را زنده نگه داشته است. این موضوع فرصتی را برای مسکو فراهم کرده تا افزایش نیروی فعلی و مداخله احتمالی آتی در اوکراین را پیرامون تهدید گسترش ناتو توجیه کند. اتهام این که ناتو میخواهد نیروهای خود را در اوکراین مستقر سازد.
حال چگونه میتوانیم از اوکراین دفاع کنیم؟ عضویت در ناتو هرگز واقع بینانه نبوده است. با این وجود، به جز آن کارهای زیادی وجود دارند که ناتو میتواند انجام دهد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا بیانیهای قوی در حمایت از اوکراین ارائه کرد و به روسیه درباره «هزینههای سنگین» در صورت حمله اوکراین هشدار داد. احتمالا تحریمهای اقتصادی بیشتری وجود دارند که کشورهای غربی میتوانند علیه روسیه اعمال کنند.
با این وجود، در نهایت یک حمله نظامی گستاخانه باید با اهرم نظامی مورد مقابله قرار گیرد. امریکا چندین سال است که به اوکراین تجهیزات ارائه میدهد (همان کمکهای نظامیای که ترامپ رئیس جمهوری امریکا تهدید کرد در صورتی که «ولودیمیر زلنسکی» به کارزار انتخاب مجدد او کمک نکند مانع ارسال آن به اوکراین خواهد شد) این کمک باید بیسر و صدا گسترش یابد و توسط سایر اعضای ناتو مورد حمایت قرار گیرد.
ترکیه در سالیان اخیر عضو قابل اعتمادی در ناتو نبوده است با این وجود، نه تنها پهپادها بلکه فناوری ساخت پهپادها را نیز به اوکراین عرضه میکند. این قابلیت در صورت افزایش مقیاس میتواند کاملا بازی را تغییر دهد. اقدامات غیر متعارف مختلفی وجود دارند که میتوانند باعث افزایش هزینه حمله و اشغالگری روسیه اعمال شوند و در گزارش اخیر موسسه «رند» به آن اشاره شده است.
متاسفانه تهاجم روسیه به اوکراین تنها تهدید نظامی آشکاری علیه اوکراین نیست بلکه دوستان دموکراتیک دیگر ما نیز با آن مواجه هستند. «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین کاملا روشن ساخته که قصد دارد تایوان را مجددا در چین ادغام کند و به طور پیوسته در حال ایجاد نیروی نظامی برای اقدام در این زمینه در آینده است.
اخیرا نخبگان تجاری و سیاست خارجی این اقدام را جدی گرفتهاند و درباره احتمال آن در حال گمانه زنی هستند. با این وجود، تاکنون هیچ بحث واقعیای در مورد این که یک جنگ در شرق آسیا چگونه میتواند باشد و سناریوهای مختلف ناشی چه خواهد بود تاکنون مطرح نشده است.
هم چنین، ما باید به تشدید تنش در اروپا در پی حمله روسیه علیه اوکراین فکر کنیم. رویدادی به این بزرگی پیامدهایی در سراسر منطقه خواهد داشت و آسیبپذیری را در امتداد مرزهای روسیه آشکار خواهد ساخت. این دیگر دنیایی نیست که ما بخواهیم در آن زندگی کنیم، اما متاسفانه دنیایی است که با ظهور این قدرت اقتدارگرای خاص بر ما تحمیل شده است. اگر روسیه بتواند به اوکراین حمله کرده و دموکراسی آن را تضعیف کند سیاست جهانی در همه جا تغییر خواهد کرد و روند افول امریکا را به شدت تقویت خواهد کرد.
منبع: امریکن پرپس
ترجمه: فرارو