ایده کارآفرینی در اروپا زمانی مضحک به نظر میرسید؛ چراکه تمام کارآفرینان در آمریکا مستقر بودند. اکنون ریسکپذیرانی که میخواهند روی گوگل بعدی سرمایهگذاری کنند، به سراغ استارتآپهای اروپایی رفتهاند. کارآفرینان اروپایی، احتمالا امروزه به جای سیلیکونولی، در خانه مشغول به کارند. حالا اروپا ۶۵ شهر منحصربهفرد برای استارتآپها دارد.
به گزارش دنیایاقتصاد به نقل از اکونومیست، پس از یک خواب زمستانی، اروپا در حال جنب وجوش و بیدارشدن است. ایده کارآفرینی در اروپا، زمانی مضحک بهنظر میرسید؛ چراکه تمام کارآفرینان در آمریکا مستقر بودند و رشد و پیشرفت در سایر نقاط جهان غیرممکن بهنظر میرسید، اما در قرن هفدهم، اشتیاق شرکت هندشرقی هلند برای سرمایه گذاری به حدی رسید که خواستار بهوجودآمدن بازار سهام عمومی شدند.
پس از آن در آغاز قرن بیستم، شرکتهای بزرگ اروپایی مانند لورئال - پردرآمدترین امپراتوری زیبایی امروز- و کمپانی مرسک دانمارک - بزرگترین خط کشتیرانی کانتینری- تاسیس شدند. اکثر شرکتهای تخصصی کوچک و متوسط آلمان که بیش از نیمی از کارگران این کشور در آنها مشغول بهکار بودند، در همان زمان تشکیل شدند.
نشریه اکونومیست در تحلیلی تاکید کرده که امروزه نیز نمیتوان جذابیت اروپا برای سرمایه گذاران را انکار کرد. اروپا، قارهای که در اثر دو جنگجهانی از هم فروپاشید، با وجود رشد بالایی که در نیمهدوم قرن بیستم داشت، کسب وکارهای بسیار کمی را راهاندازی کرد. این قاره هرگز نتوانست اشتیاق خود برای ایجاد کسب وکار با رشد بالا را به واقعیت بدل کند. در سه دهه گذشته، آمریکا چهار شرکت غول آسای گوگل، آمازون، تسلا و فیسبوک -که اکنون بهنام متا شناخته میشود- را ایجاد کرد که ارزش هر کدام از آنها به بالای یکتریلیون دلار میرسد. در همین حال، ارزش هیچیک از شرکتهای نوپای اروپایی فراتر از ۱۰۰میلیارد دلار نرفته است.
اسکایپ که یکی از قهرمانان دهه ۲۰۰۰ بود، در سال ۲۰۱۱ به قیمت ۵/ ۸میلیارد دلار توسط مایکروسافت خریداری شد. اسپاتیفای امروزه تنها ۴۸میلیارد دلار ارزش دارد. شرکت SAP، یکی از شرکتهای بزرگ فناوری اروپا که سه سال قبل از مایکروسافت تاسیس شد، امروزه ارزشی کمتر از یکپانزدهم مایکروسافت دارد. با این وجود، شرایط همواره ثابت نیست.
ریسک پذیرانی که میخواهند روی گوگل بعدی سرمایه گذاری کنند، بهسراغ استارتآپهای اروپایی رفته اند. اتفاق دیگری نیز رخ داده است؛ کارآفرینان اروپایی که زمانی برای راه اندازی یک کسب وکار به آمریکا پناه میبردند، احتمالا امروزه بهجای سیلیکون ولی، در خانه مشغول بهکارند.
مسیری که سرمایهها در حال طی کردن هستند، نشان از تغییر و تحولاتی در جهان تکنولوژی میدهد. ۱۰سال پیش، شرکتهای اروپایی کمتر از یکدهم کل سرمایههای ریسک پذیر (vc) انجامشده در سطح جهان را در اختیار داشتند، این در حالی است که سهم اروپا از تولید ناخالص داخلی جهانی کمی بیش از یکچهارم بود.
کمپانی تحلیل دیتای دیلروم استدلال میکند که در سالجاری، حجم معاملات در بسیاری از مناطق بهویژه در اروپا افزایش یافته و اکنون قارهسبز حدود ۱۸درصد از بودجه جهانی VC را جذب کرده است. این بودجه در بالاترین حد خود قرار دارد و ارزش استارتآپهای اروپایی را افزایش داده است. این قاره اکنون دارای ۶۵ شهر منحصربه فرد یا شهرهایی است که یک استارتآپ خصوصی به ارزش بیش از یکمیلیارد دلار در دل خود جای داده اند که این میزان بیشتر از سایر نقاطجهان است.
با این حال، پیش از این نیز کمبود بودجه دلیل اصلی عدمسرمایه گذاری در اروپا نبوده؛ چراکه شرایط صندوقهای سرمایه گذاری در اروپا در دو دهه گذشته بدتر از شرایط ایالاتمتحده نبوده است؛ با این حال سرمایه گذاران آمریکایی به اروپا به چشم مکانی برای سپریکردن تعطیلات خانوادگی نگاه میکنند، نه بستری برای راهاندازی یک کسب وکار. امروز، اما شرایط در حال تغییر است و شرکتهای بزرگ آمریکایی راه خود را بهسوی اروپا کج کرده اند.
سکویا، یک شرکت آمریکایی - که از اولین حامیان اپل، گوگل، واتساپ و یوتیوب بود- سال گذشته اعلام کرد که اولین دفتر اروپایی خود را در لندن افتتاح و شروع به جذب شرکای محلی خواهد کرد. سرمایه گذاران ریسک پذیر، اکنون نسلی از استارتآپها را تعقیب میکنند که از مسیری که پیشینیان خود راهانداخته اند، درس گرفته اند.
مایکل موریتز از شرکت سکویا بر این باور است که «اگرچه شرکتهایی مانند اسکایپ و اسپاتیفای ممکن است به گرد همتایان آمریکایی خود نرسیده باشند، اما نشان دادند که میتوان شرکتی با تکنولوژی موفق را در اروپا راه اندازی کرد و آن را بهسرعت ارتقا داد.
در نتیجه فکر بدی نیست که اگر جوان و باهوش هستید، دانشگاه را ترک کنید و به یک شرکت فناوری بپیوندید، یا ترک تحصیل کنید و یا یک راه دیگر را پیدا کنید.» ترکیبی از مجریان باتجربه، بانفوذ و بااستعداد باعث رشد گروهی از شرکتهای اروپایی شدند که پس از بحران مالی تاسیس شدند و درحالتوسعه تسلط خود بر بازار هستند؛ اسپاتیفای در پخش موسیقی، کلارنا در خرید اعتباری و یوآی پت در فرآیندهای اتوماسیونی پیشرو هستند که تمام آنها نیز شرکتهای اروپایی هستند.
بازدهی در دنیای فناوری بهطور نامتناسب به سمت شرکتها در جریان است و این امر اروپا را به مقصدی جذاب برای سرمایه گذاران جهانی بدل میکند. باید تاکید کرد که توسعه بسیار فراتر از رونق چند شرکت بزرگ است. خاویر نیل، یک میلیاردر فرانسوی، بنیانگذار و سرمایه گذار حوزه تکنولوژی بر این باور است که «استمرار تاسیس شرکتها در اروپا» نقش کلیدی دارد. این بدان معناست که «کارآفرینان بیشتر، استعدادهای بیشتر، سرمایههای بیشتر، سبب ساز موفقیتهای بیشتر نیز خواهد شد.»
همچنین اروپاییهایی که برای استارتآپها کار میکنند، این امکان را دارند که مالک آن کسب وکار شوند. تحلیل اخیر Index Ventures از ۳۵۰استارتآپ اروپایی نشان میدهد که بهطور متوسط ۱۵ تا ۱۷درصد از شرکتها متعلق به کارمندان هستند. این رقم در مقایسه با پنج سال پیش ۱۰درصد افزایش یافته است، اگرچه هنوز کمتر از رقم قابلمقایسه ۲۰ تا ۲۳درصد برای استارتآپهای آمریکایی است.
از سوی دیگر، ترندها و جریانات تکنولوژی باعث کاهش هزینهها شده و به بنیانگذاران بالقوه این امکان را میدهد که به جای کالیفرنیا، شرکتهای خود را در اروپا راه اندازی کنند. راه اندازی یک تجارت اینترنتی قبلا شامل خرید سرور بانکها و فضای ذخیره آنها میشد.
ظهور محاسبات ابری به این معنی است که شرکتها میتوانند ساختار پردازش را از ابرهای بزرگ مانند خدمات وبآمازون اجاره کنند و دفاتر کوچکتری را در اختیار بگیرند. شیوع کووید نیز مدیران را مجبور کرده است که برگزاری جلسات و انجام معاملات روی بستر Zoom را بپذیرند که خود باعث کاهش اهمیت نزدیکی جغرافیایی میشود.
دو سوال بزرگ همچنان بر سر رنسانس کارآفرینی در اروپا وجود دارد. اولین سوال، در مورد میزان سرریز سرمایههایی است که از زمان شروع همه گیری به بازارها وارد شده است. از آن زمان، چهار بانک مرکزی بزرگ جهان مجموعا بیش از ۹تریلیون دلار پول نقد را وارد سیستم مالی جهانی کرده اند که باعث کاهش بازده اوراق قرضه شده است. این امر سرمایه گذاران را بهدنبال بازدهی بیشتر، وارد طبقه داراییهای پرخطرتر کرده است.
با عقب نشینی بانکهای مرکزی، شرایط پیشین تضعیفشده است و سرمایه گذاریهای پرریسک اروپا را در معرض خطر قرار میدهد. سوال دیگر این است که آیا این رونق و توسعه منجر به ایجاد غولهای فناوری آمریکایی به سبک خود در اروپا میشود یا مجموعهای از شرکتهای متوسط را خلق میکنند که توسط خریداران بزرگتر و احتمالا غیراروپایی تصاحب میشوند. این پرسش به نوبه خود تعیین میکند که آیا لحظه کارآفرینی قاره اروپا بهصورت لحظهای شعله ور شده یا چیزی بزرگتر در انتظار آن است.