بعضیها را به صداوسیما راه نمیدهند و متأسفانه همه نمیتوانند در این سازمان کار کنند، همه هر موضوعی را نمیتوانند کار کنند، به قدری خط قرمزها برای برخی اشخاص تعریف شده که آدم سردرگم میشود.
سوسن پرور معتقد است: این روزها کاراکترهای مجموعههای طنز تلویزیون واقعی و ملموس نیستند و همین امر موجب فاصله گرفتن مخاطب از تلویزیون شده، از طرفی خنداندن مخاطب هم در شرایط فعلی دشوار شده است.
سوسن پرور ـ بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ـ در گفتوگویی با ایسنا درباره مسائلی، چون نبود تعدادی از هنرمندان و برنامهسازان باتجربه و محبوب در تلویزیون، تکرار نشدن سریالهای طنز سالهای گذشته، سخت شدن خنداندن مخاطب تلویزیون در شرایط فعلی صحبت کرد و دلیل الی این مشکلات را ضعف در کاراکترسازی قصهها و غیرواقعی بودن شخصیتها دانست.
او درباره اینکه طنزهای این روزهای تلویزیون دیگر مخاطب را نمیخندانند و شاد کردن مخاطبان دشوار شده، به این پرسش که آیا این اتفاق به خاطر ضعف کارهاست یا شرایط زندگی این روند را ایجاد کرده است؟ اینگونه پاسخ داد: ما درباره سریالهایی در گذشته صحبت میکنیم که کاراکتر پردازیها و مشکلات و مسائل قابل لمسی در آنها بود. به عنوان مثال اگر بخواهیم کارهای آقای رضا عطاران را مثال بزنیم یا کارگردانهای دیگر که موفق بودند، در کارهایشان کاراکترهایی داشتند که همه آنها مابه ازای بیرونی داشتند و ما آنها را میشناختیم و انگار در اطرافیانمان آنها را میدیدیم؛ بنابراین شخصیتها کاملا برایمان ملموس بودند. در یک کلام میتوان گفت کاراکترهای سریالهای گذشته، واقعی بودند، اما الان کاراکتر پردازیها خیلی براساس مشکلات واقعی جامعه انجام نمیشود.
این بازیگر ادامه داد: به عنوان مثال آن زمان اگر خانوادهای مشکل ارث و میراث داشت و به خاطر آن دعوا هم میشد، موضوع کاملا ملموسی بود که ممکن بود برای هر کسی اتفاق بیفتد و یا حداقل در اطرافمان اینگونه مشکلات را میدیدیم و در کل برای ذهنمان آشنا بود، اما الان اتفاقاتی در مجموعهها بیان میشود که خیلی ذهن نسبت به آنها آشنایی ندارد؛ یعنی ما نمیتوانیم خیلی با این موضوعات همذاتپنداری کنیم؛ البته نه اینکه داستان سریالهای امروزی را از فضا آوردهاند، خیر، به این دلیل که مساله امروز منِ مخاطب چیزی نیست که نشان داده میشود. ما امروز مخاطبی داریم که کلا حوصله ندارد.
پرور سپس خاطرنشان کرد: ما باید در زمینه پرداخت شخصیتها بسیار هوشمندانه و قوی عمل کنیم تا آدمی که حوصله ندارد را پای تلویزیون نگه داریم. زمانی که ما تئاتر کار میکردیم، چیزی به نام تئاتر خیابانی بود که از تئاتر صحنه بسیار سختتر بود، به دلیل اینکه در تئاتر صحنه مخاطب بلیت تهیه کرده و هدفمند آمده تا کار را تماشا کند، اما مخاطب تئاتر خیابانی، یک آدمی است که در حال عبور است و شما پنج ثانیه فرصت دارید تا چیزی بگویید که مخاطب بایستد و مخاطب شما شود. در حال حاضر ما در تلویزیون همان سختی تئاتر خیابانی را داریم؛ یعنی این همه کانال به اضافه کانالهای ماهواره، بنابراین اگر مخاطب در یک لحظه شبکههای کشورمان را نگاه میکند، ما همان پنج ثانیه را زمان داریم تا مخاطب را نگه داریم، ولی وقتی میبیند ما چیزی را میگوییم که دور از زندگی و مشکلات اوست، قطعا کانال را عوض میکند.
بازیگر سریالهای طنز "بزنگاه"، "خوب بد زشت" و "دزد و پلیس" همچنین یادآور شد: اگر مخاطب ما، مخاطب ماهواره میشود، نه به دلیل اینکه آنچه ماهواره میگوید، درد دل اوست، خیر، بلکه جذابیتهای بصری ماهواره بالاست و برنامههایش رنگ و لعاب دارند. دوم اینکه تم قصههایشان برای مخاطب آشناست. چرا مردم بیشتر سریالهای ترکی را دوست دارند؟ به دلیل اینکه اکثر قصههایشان درباره عشق و خیانت است؛ به عنوان مثال ببینید مردم چقدر سریال "زخم کاری" را دوست داشتند و چقدر از کار استقبال شد. در واقع اینجا باید بگوییم گاهی اوقات از ماست که بر ماست.
او در ادامه همین بحث تاکید کرد: وقتی برای ما اهمیتی نداشته باشد که آیا مخاطب، فلان برنامه یا سریال را میبیند یا خیر، وقتی به عنوان برنامهساز، برایمان این اهمیت از بین برود که آیا برنامهای که میسازیم کمکی به اجتماع میکند یا خیر، دیگر تمام شدهایم. به عنوان مثال زمانی که من، یک مجری باسابقه و یک برنامه را با ۲۰ سال تجربه کاری، از بین میبرم و برایم مهم نیست که خلاء این برنامه را میخواهم با چه چیزی پر کنم و چه بر سر مخاطبی که به برنامه دلبسته، خواهد آمد، دیگر نمیتوانم بگویم تقصیر برنامهساز است، چون وقتی برنامهساز دل میسوزاند، اما بالاتری آن را نمیفهمد، من نمیتوانم کاسه داغتر از آش شوم. اگر شما بهترین تیم را هم جمع کنید و بهترین حرف را هم بزنید، ولی وقتی حمایت نشود، اتفاقی نمیافتد، فقط من هنرمند و برنامهساز، دلسرد میشوم و ممکن است روی شبکه خانگی شیفت کنم و بعد میبینم متاسفانه برای این شبکه هم مشکلاتی ایجاد میشود، بنابراین کلا کار را رها میکنم و در خانهام مینشینم، افسرده میشوم و یا اعتیاد پیدا میکنم؛ البته منظورم از اعتیاد فقط مورفین نیست. قبل از کرونا ما هنرمندان زیادی را از دست دادیم که متاسفانه برخی از غم مردند.
پرور که با بازی در سریال "بزنگاه" رضا عطاران در تلویزیون به شهرت رسید، پیرو همین موضوع، در پاسخ به اینکه فکر میکند ضعف سریالهای طنز چقدر به نبود افراد باتجربه و توانمند در حوزه طنز همچون رضا عطاران و ... مربوط میشود؟ گفت: ما نمیتوانیم درباره نبود حرف بزنیم. به عنوان مثال نمیتوانیم بگوییم رضا عطارانِ نوعی، دیگر در صداوسیما نیست. آقای عطاران حی و حاضر است، شرایطش را مهیا کنند که باشد، نه اینکه رضا عطاران نخواست با تلویزیون کار کند. مثل این است که بگوییم چرا عادل فردوسیپور با تلویزیون کار نمیکند، حتما نخواستیم که باشد. انگار من یک مهمانی گرفته باشم و شما را دعوت نکرده باشم، ولی بگویم چرا نیامدید به مهمانی؟!
این بازیگر سپس درباره اینکه گفته میشود برخی هنرمندان با تلویزیون قهر کردهاند، اینگونه اظهار کرد: من اسم این اتفاق را قهر نمیگذارم، متاسفانه بعضی از هنرمندان را از صداوسیما بیرون کردهاند، شاید این جمله کمی تلخ باشد، اما واقعیت امر است. بعضیها را به صداوسیما راه نمیدهند و متأسفانه همه نمیتوانند در این سازمان کار کنند، همه هر موضوعی را نمیتوانند کار کنند، به قدری خط قرمزها برای برخی اشخاص تعریف شده که آدم سردرگم میشود و با خودش میگوید من اگر بخواهم فلان موضوع را کار کنم نمیشود، اما فلانی میتواند! به نظرم این مسائل نیاز به آسیبشناسی دارند، ولی این اجازه نیست.
او به نبود عادل فردوسیپور در تلویزیون اشاره کرد و گفت: یک ملت گفتند عادل فردوسیپور باشد، اما یک شخص گفت نه! ما در این چنین بستری کار میکنیم؛ فرض مثال اگر عادل فردوسیپور هم برگردد آیا مگر میشود قلب شکسته را برگرداند. قلب شکسته آقای فردوسیپور و در عین حال جریحهدار شدن این میزان مخاطب را کدام مقامی میتواند چسب زخم برند؟! یکسری اتفاقات درست نمیشود و مثل ظرفی شکسته میماند که اگر با بهترین چسبها هم چسبانده شوند، باز مثل روز اولش نمیشوند.
این هنرمند سپس در پاسخ به اینکه پیامی به شخص پیمان جبلی، رییس فعلی سازمان صداوسیما در جهت بهبود مشکلات سازمان دارید؟ خاطرنشان کرد: من پیامی ندارم، ولی میگویم بهتر است اندازهای که دستمان باز است، بتوانیم تاثیرگذار باشیم. مخاطب من شخص آقای جبلی نیست، همه ما دست و پایمان بسته است، آقای جبلی هم درست است که در رأس قرار دارد، اما ایشان هم دست و پایش بسته است، چه خوب میشود اگر اندازهای که میتوانیم دل بسوزانیم برای مخاطب سرگشته و مردمانی که نمیدانیم چطور زندگی میکنند.
سوسن پرور که مدتی است با برنامه "کلبه عمو پورنگ" همکاری دارد، در پایان درباره ادامه این همکاری به ایسنا گفت: ضبط این برنامه به پایان رسیده و ۱۰ قسمت از آن باقی مانده تا به پخش برسد. اگر باز هم برای همکاری به من پیشنهاد بدهند حتما قبول میکنم، اما نمیدانم برنامهشان ادامه دار خواهد بود یا خیر. من از حضورم در این برنامه بسیار راضیام، چون عالی بود و کار فوقالعادهای بود. شخصا آن را جزو یکی از شانسهای کاریام میدانم.