در دهه ۱۹۷۰، جمعیت سیکهای افغانستان به ۱۰۰ هزار نفر میرسید، اما دههها درگیری و فقر تقریباً همه آنها را به تبعید سوق داده است.
به گزارش فرارو، بر اساس آمار رسمی، اشغال شوروی، حکومت طالبان و مداخله نظامی خونین به رهبری ایالات متحده تعداد سیکهای افغانستان آنها را به ۲۴۰ نفر رسانده است.
پس از بازگشت طالبان به قدرت در ماه اوت و ورق خوردن فصل جدیدی در تاریخ سیاه افغانستان، شماری از سیکها فرار کردند.
امروزه، گورنم سینگ تخمین میزند که تنها ۱۴۰ نفر باقی مانده اند که بیشتر در شهر جلال آباد در شرق و کابل هستند.
گورنم سینگ گفت: افغانستان کشور ما، وطن ماست. اما ما از ناامیدی محض خارج میشویم.
حالا سیکهای باقی مانده برای یک جلسه دعا در یک دوشنبه زمستانی به معبد کارته پروان گوردوارا میروند. مردان در یک طرف ایستاده اند، زنان در سمت دیگر، در کل حدود ۱۵ نفر.
سیکها برای مدت طولانی در افغانستان با اکثریت مسلمان با تبعیض روبرو بوده اند. فقر زیاد است و حملات داعش، یک تهدید واقعی است.
اکثریت قریب به اتفاق سیکهایی که از افغانستان فرار میکنند به هند میروند، جایی که ۹۰ درصد از ۲۵ میلیون پیرو این دین در جهان، عمدتاً در منطقه شمال غربی پنجاب زندگی میکنند.
از زمان تسلط طالبان، هند به سیکهای تبعیدی ویزای اولویت دار و فرصت درخواست برای اقامت طولانی مدت ارائه کرده است. هنوز هیچ نشانهای مبنی بر روی میز بودن گزنه شهروندی وجود ندارد.
مانجیت سینگ یک داروساز ۴۰ ساله، از جمله کسانی است که با وجود اینکه دخترش سال گذشته با همسر جدیدش به آنجا مهاجرت کرده بود، این پیشنهاد را رد کرد. او میگوید: در هند چه کار کنم؟ آنجا کار و خانهای نیست.
مانموهان سینگ نیز گفت: ۶۰ سال پیش و زمانی که گوردوارا ساخته شد، کل منطقه مملو از سیکها بود.
از بیرون، معبد تا حد زیادی از سایر ساختمانهای خیابان قابل تشخیص نیست. اما امنیت در اینجا به طور قابل توجهی بالا است، با جستجوی بدن، بررسی هویت و دو درب مستحکم. در اوایل اکتبر، افراد مسلح ناشناس به زور وارد داخل شدند و فضای مقدس را تخریب کردند.
در مارس ۲۰۲۰، اعضای داعش به معبد سیکها درکابل حمله کردند و ۲۵ نفر را کشتند. پارماجیت کائور در جریان حمله مورد اصابت ترکش به چشم چپش قرار گرفت و خواهرش نیز در میان کشته شدگان بود.
در هفتههای بعد، کائور چمدانهایش را بست و به سمت دهلی رفت، اما او گفت: ما کاری نداشتیم و هزینه زندگی در آنجا گران بود، بنابراین برگشتیم. اکنون کائور، شوهر و سه فرزندش خانه نشین هستند. فرزندان او به مدرسه نمیروند و کائور هرگز از دیوارهای معبد، تنها جایی که در آن احساس امنیت میکند، فراتر نمیرود. او به رفتن دوباره فکر میکند، این بار به کانادا یا ایالات متحده. او گفت: پسر و دخترم هنوز کوچک هستند، اگر کشور را ترک کنیم، زندگی خود را بسازیم.