اگر فرض نخست است مسئولان مربوط باید پاسخ بدهند که بر پایه کدام «حکمت»، «عزت» و «مصلحت» تن به چنین سفری دادهاند و کدام ضرورتهای حیاتی میتوانسته توجیهگر پذیرش این نوع رفتار باشد؟
روزنامه جمهوری اسلامی در ارزیابی حواشی سفر رئیس جمهور به کرملین نوشت: مردم ما نه تنها با گسترش مناسبات و روابط ایران با کشورهای دیگر، به ویژه همسایگان مخالف نیستند، بلکه بر آن تأکید دارند و دستکم بخش گستردهای از آنان اعتراض دارند که چرا سیاست گسترش روابط محدود به برخی کشورها شده است؛ آن هم به بهای هزینههای فراوانی که بر زندگی آنان بار میکند؛ چنان که برخی بزرگان ما نیز از جمله حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی، دام ظله، چندی پیش بر آن تأکید ورزیدند.
اگر انتقادی باشد که هست و اگر نگرانی باشد که هست، بههم خوردن تعادل در روابط با کشورها و آسیب دیدن سیاست «نه شرقی، نه غربی» و چه بسا اصل استقلال کشور و نظام است. ما مخالف گسترش و تحکیم روابط آشکار و در چارچوب قراردادهای شفاف و متعادل با کشورهایی مانند چین و روسیه نیستیم، بلکه مخالف رفتارهایی هستیم که حتی به احتمال ناسازگار با شأن و عزت و سربلندی این ملت و استقلال و تمامیت حاکمیت آن بر سرنوشت خود باشد؛ مخالف این هستیم که به عنوان مثالی کوچک و در عین حال مهم، رئیس یک دولت که میزبان یکی از مسئولان عالیمقام ما است، به خود اجازه بدهد در یک دیدار غیر خصوصی و در برابر دوربین هنگام گفتگو «آدامس» بجود!
مخالف توسعه مراودات و مبادلات نیستیم، بلکه مخالف عدم تعادل در روابط و رفتار با دولتهای مختلف هستیم. مخالف این هستیم که درباره برخی رؤسای جمهور گذشته با آن پایگاه رای مردمی، حتی از شرکت در گرفتن عکس دستهجمعی سران کشورها در سازمان ملل که امری رایج است، منع شوند، یا برای اینکه با رئیس فلان کشور ناخواسته روبهرو نشوند، مجبور باشند خود را پنهان سازند؛ اما درباره یک نفر دیگر که در یک جلسه عمومی غیر رسمی در حاشیه سفر به سازمان ملل، رفتاری خلاف شأن با او شده بود، رسانههای رسمی داخلی و بسیاری از مسئولان کشور در محکوم ساختن آن رفتار و تجلیل از وی با حضور در فرودگاه بسیج شوند، یا درباره سفر اخیر به کرملین رغم رفتارهای یادشده میزبان نه تنها ازسوی همین رسانههای وابسته به بیتالمال و مسئولان هیچ نقد و اعتراضی یا حتی پرسشی متوجه میزبان کرملین نمیشود، بلکه حتی به صورتی هماهنگ در برخی نماز جمعهها نیز مستقیم و غیر مستقیم از آن و میزبان ستایش میشود! در حالی که هنوز حتی گزارشی رسمی از دستاوردهای قابل ستایش این سفر سؤالبرانگیز به سمع و نظر مردم نرسیده است.
چندی قبل فیلم معطل ماندن رئیسجمهور ترکیه و هیئت همراه در برابر درهای بسته کاخ کرملین منتشر شدتا جایی که وی مجبور شد بر نیمکتی که کنار در بود تا بازشدن در بنشیند! پیداست این واقعیات و روحیه استکباری سران کرملین نمیتواند و نباید از نگاه مسئولان ما به ویژه در وزارت خارجه پنهان بماند. با این حساب باید روشن شود که آنچه اتفاق افتاده است، دقیقا از پیش مشخص و تعریف شده بود و میزبان تنها در همان چارچوب عمل کرده است یا رفتار خلاف شأن آن خارج از چارچوب تعریفشده بوده است؟
اگر فرض نخست است مسئولان مربوط باید پاسخ بدهند که بر پایه کدام «حکمت»، «عزت» و «مصلحت» تن به چنین سفری دادهاند و کدام ضرورتهای حیاتی میتوانسته توجیهگر پذیرش این نوع رفتار باشد و اگر برخلاف قرار بوده است، چرا واکنش درخور نداشتهاند و چرا ازسوی رئیس محترم هیئت که مهمان اصلی این سفر بوده است، آن هم در کسوت روحانیت و سیادت، واکنشی در برابر آن سراغ نداریم بلکه بهکار بردن برخی تعابیر تعارفآمیز که در عرف عادی امری مثبت است، اما در عرف سیاسی و در چنین دیدارهایی میتواند مایه سوء برداشت شود، نشان از عدم آشنایی کافی مهمان به ادبیات و عرف یادشده دارد. آیا میتوانیم امید داشته باشیم که به هر کسی که در این زمینه کوتاهی داشته حتی اگر رئیس محترم هیئت باشد، تذکر لازم داده خواهد شد تا در موارد مشابه تکرار نشود؟
* اگر به گذشته تاریخ ایران در دورههای پیش از اسلام نگریسته شود، ملاحظه میشود که حکومتهای مختلف در سلسلههای پیشین بهرغم برخی رفتارهای ظالمانه و نادرست که داشتهاند، اما در اصل عزتمندی و نیز تمامیت حاکمیت سیاسی خود بسیار اهتمام داشتند. یک نمونه تاریخی آن که با جزئیات در تاریخ آمده به دوره اشکانیان و در سال ۹۱ پیش از میلاد برمیگردد که مهرداد دوم پادشاه اشکانی، نماینده ایران در مذاکرات با دولت روم را تنها به جرم نادیده گرفتن شأن ایران و دولت آن، در میدان عمومی شهر اعدام کرد. مهرداد دستور داد یکی از بزرگان دامغان کنونی را به نام «ارو رو باز» که نماینده دولت ایران در مذاکره با امپراطور روم بود، به جرم نشستن در جلسات مذاکره بر صندلی پایینتر از صندلی «سولا» فرمانده عالیرتبه رومی محاکمه شود؛ زیرا این کار را مایه بزرگ کردن رومیان شمرد و از این رو او را در دادگاهی متشکل از پنج قاضی که سه تن از آنان همشهری این نماینده بودند محاکمه کرد و دادگاه او را مقصر شمرد و او همان سال در میدان بزرگ شهر تیسفون (مدائن) اعدام شد. مهرداد همچنین دستور داد که سفیر دایمی روم در تیسفون در مراسم اعدام دعوت شود تا جریان را ببیند و به دولت روم گزارش کند. شاه اشکانی گفته بود که فروتنی یک منش و خصلت شریف است، ولی نه در امور سیاسی و مذاکراتی از این دست با دولتهای دیگر که باعث زیادهطلبی آنها میشود. آری ملتی با آن پیشینه که عزت و شرافت اسلامی آن را صدچندان ساخته نباید با این پرسش و دغدغه روبهرو شود که آیا رفتار سران کرملین به صورت عمومی و در این سفر به صورت خاص با این جایگاه سازگاری داشته است یا نه؟
* نکته پایانی موضوع برگزاری نماز در کرملین است که برای برخی ستایشگران به مسئله نخست این سفر و بلکه فتح «کعبه کرملین» تبدیل شد. گویی که برخی ستایشگران نیز جز برگزاری یک نماز، دستاورد مهمی برای این سفر سراغ نداشته باشند؛ امری که برای هر مسلمانی، به ویژه یک روحانی و یک مسئول عالیرتبه کشور اسلامی یک امر عادی و اصل آن واجب شرعی است؛ چنان که یک مسلمان به ویژه وقتی در جایگاه یک مسئول کشور است نباید بر سر سفرهای حاضر شود که در آن مشروب خورده میشود و میدانیم مسئولان ما در سطوح مختلف همواره پایبند این امر بودهاند؛ چنان که خبر داریم آیتالله خامنهای در یکی از سفرهای دوران ریاست جمهوری، در یک مورد که زمینه چنین امری ازسوی دولت میزبان فراهم شده بود، با قاطعیت و صراحتی مثالزدنی با آن مقابله کردهاند.
*نگارنده درباره موقعیت و چرایی برگزاری این نماز در آن زمان و آن مکان اطلاعی ندارد و قضاوتی نیز نمیکند و اصل آن را امری عادی میداند و از این منظر نه تنها اشکالی بر آن نیست بلکه چه بسا با توجه به شرایط فردی و انگیزه آن، ستایشانگیز نیز باشد. انتقاد ما متوجه برخی تفسیرها و برداشتهای مقطعی و سیاسی است که اگر اصل اقامه این نماز به انگیزه نشان دادن اموری بیش از ابعاد عبادی نماز و وظیفهشناسی یک مسلمان باشد، باید گفت نه تنها دستاورد مورد انتظار یا مورد ادعا را نخواهد داشت بلکه در نگاه برخی هموطنان ما، این عبادت مهم الهی نیز ابزاری برای برخی مقاصد سیاسی و جریانی شمرده خواهد شد و آشکار است که نباید این فریضه الهی را آلوده به چنین اغراض و ایجاد چنین ذهنیتهای پس از آن کرد. باید بلایی که بر سر نمازهای جمعه و جماعت با برخی کارهای جناحی و استفادههای ابزاری آمده است، درس عبرت باشد که دستکم این دست احکام و وظایف مشترک اسلامی دستخوش بهرهوریهای مقطعی نگردد و سطح آنها به نگاههای ابزاری تنزل داده نشود.