با توجه به این واقعیت که هنوز پرانتزهای باز فراوانی میان طرفین وجود دارد، پس با اطمینان نمیتوان از توافق نزدیک سخن گفت. باید اجازه داده شود دو طرف همچنان گفتگوها و چکشکاریها را ادامه دهند تا در نهایت از حجم این پرانتزهای باز کاسته و کرانههای تفاهم هویدا شود.
حسن بهشتی پور در اعتماد نوشت: هرچند این روزها اخبار خوشایندی در خصوص چشمانداز پیش روی مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۱+۴ و امریکا شنیده میشود و حتی وزیر امور خارجه در اجلاس داووس از ضرورتهای «پساتوافق» سخن میگوید، اما واقع آن است که هنوز پرانتزهای باز فراوانی پیش روی دو طرف وجود دارند که در خصوص آن تصمیمسازی نشده است؛ بنابراین باید منتظر روزها و هفتههای آینده باشیم تا تحولات تازهای در بطن مذاکرات رخ دهد و مبتنی بر آنها بتوان تصویری از احتمالات آینده برجام به دست آورد.
البته باید توجه داشت، نکاتی که اغلب تحلیلگران در خصوص مذاکرات مطرح میکنند، نه مبتنی بر مدارک مستند، بلکه برآمده از ارزیابیها و احتمالات است. همانطورکه این روزها در سایت خبری نورنیوز (رسانه مرتبط با شورای عالی امنیت ملی کشور)، مطرح میشود، دو طرف یا بر سر همه موارد به توافق میرسند یا هیچ توافقی در کار نخواهد بود. عباراتی که بیانگر یک اصل اساسی در مذاکرات هستهای ایران با کشورهای ۱+۴ و امریکا است و آن اینکه، توافق در میانه، معنایی ندارد و باید همه ابهامات میان طرفین رفع شود تا بتوان دورنمایی از تفاهم احتمالی را تصویرسازی کرد.
با توجه به این واقعیت که هنوز پرانتزهای باز فراوانی میان طرفین وجود دارد، پس با اطمینان نمیتوان از توافق نزدیک و در دسترس، سخن گفت. باید اجازه داده شود دو طرف همچنان گفتگوها و چکشکاریها را ادامه دهند تا در نهایت از حجم این پرانتزهای باز کاسته و کرانههای تفاهم هویدا شود.
اما پرسشی که با این توضیحات ممکن است به ذهن مخاطب خطور کند، آن است که محتوای این پرانتزهای باز، چه گزارههایی را تشکیل میدهند؟ یکی از مهمترین گزارهها، عدم مسوولیتپذیری ایالات متحده نسبت به هر نوع تفاهم احتمالی است. امریکا برخلاف اصول بدیهی نظام بینالملل، حاضر نیست تضامین لازم برای تداوم توافق احتمالی را ارایه کند.
در واقع طرف مقابل تاکید میکند، هر نوع تفاهمی تنها تا زمان پایان دوره ریاستجمهوری جو بایدن، قابلیت اجرایی دارد و این کشور نمیتواند تضمینی برای تفاهم در آینده را ارایه کند. طبیعی است یک چنین توافقی برای ایران غیر قابل قبول است. به هر حال ایران خواستار پایان دادن به تحریمهای اقتصادی است...
زمانی که جهان پیرامونی متوجه شوند، تفاهم میان ایران با کشورهای مقابل تنها در سالهای معدود (مثلا تا پایان دوره زمامداری بایدن)، قابلیت اجرایی دارد، طبیعی است از سرمایهگذاریهای پایدار در ایران و تعریف پروژههای مشترک اقتصادی در افق بلندمدت خودداری میکنند.
در واقع در این مدل، غرب از ایران میخواهد وارد توافقی شود که قرار نیست سودی از آن برداشت کند؛ بنابراین به نظر میرسد یکی از پرانتزهای باز در گفتگوها مرتبط با تضامین مورد نظر ایران در این زمینه باشد.
مساله بعدی، مساله نحوه پایان دادن به تحریمهای اقتصادی است. ایران خواستار «لغو» تحریمهای اقتصادی مورد نظر است، اما ایالات متحده از «تعلیق» مرحله به مرحله تحریمها سخن میگوید. وقتی به جای لغو تحریمها، فرآیند تعلیق تحریمها مطرح شود، باز هم شرکای اقتصادی ایران در جهان پیرامونی با حساسیتها و نگرانیهای بیشتری، مناسبات اقتصادی و ارتباطی خود با ایران را دنبال خواهند کرد. پس رسیدن به یک تعریف واحد در خصوص پایان دادن به تحریمهای اقتصادی، ابهام دیگری است که هنوز درباره آن گفتگوهای دامنهداری میان دو طرف جریان دارد.
در سوی دیگر این معادله، کشورهای مقابل نیز در خصوص اعمال نظارتهای لازم بر برنامههای هستهای ایران، مطالباتی دارند که هنوز درک مشترکی درباره آنها شکل نگرفته است. غرب خواستار بازگشت ایران به تعهدات برجامیاش است، اما در عین حال معتقد است ایران باید نوع خاصی از توان فنی و مهندسی را در حوزه غنیسازی به کار بگیرد.
این در حالی است که ایران به این نکته اشاره میکند، وقتی قرار است، ایران، حجم مشخصی از غنیسازی داشته باشد، چه فرقی میکند، این حجم با سانتریفیوژهای IR۸، غنیسازی شود یا با ماشینهای IR۱. در حالی که کشورهای مقابل روی عدم استفاده از سانتریفیوژهای مدرنتر، پافشاری میکند و خواستار پذیرش آن توسط ایران هستند.
طبیعی است ایران نیز با توجه به وضعیت کلی مذاکرات، حاضر نیست از دستاوردهای فنی خود در حوزه غنیسازی دست بکشد.
مجموعه این گزارههای تحلیلی، نه مبتنی بر اسناد و مدارک شفاف، بلکه براساس ارزیابیهای تحلیلی رسانهها و اخبار جسته و گریختهای است که در رسانههای مختلف داخلی و خارجی بازتاب پیدا کرده است. بهرغم همه این پرانتزهای باز، اما به نظر میرسد دو طرف برای رسیدن به تفاهم، جدی هستند و در صورت تداوم گفتوگوها، احتمال دستیابی به توافق چندان دور از دسترس نیست.
واقعیت آن است که امروز اغلب تحلیلگران امیدوار به تحقق تفاهمی هستند که اجرایی شدن آنها بخش قابل توجهی از مشکلات معیشتی و اقتصادی ملت ایران را بهبود میبخشد. توافقی که برای حصول ابعاد و زوایای گوناگون آن باید منتظر روزها و هفتههای آینده بمانیم تا از دل این پرانتزهای باز، مسیری به سمت درک مشترک گشوده شود.