حمله نظامی روسیه به اوکراین رعدآسا بود، اما رعدآسا تمام نشد. تحولات هنوز ادامه دارند، اما هم هیمنه ارتش روسیه (به عنوان دومین یا سومین ارتش قدرتمند در جهان) فروریخته و هم اینکه اقتصاد این کشور به شکلی بی سابقه در ۳۰ سال اخیر در معرض فروپاشی قرار گرفته است. در این میان، برخی معتقدند روسیه در واقع به دامی افتاد که «ناتو» برایش پهن کرده بود. آیا واقعا چنین است؟
فرارو- محمد مهدی حاتمی؛ تحولات جنگ میان روسیه و اوکراین به شکل لحظهای رخ میدهند و در چنین شرایطی، تحلیلها میتوانند از واقعیتها عقب بمانند. با این همه، در زیرِ رویه حوادث ممکن است بتوان ردی از تحولات درازدامن هم پیدا کرد، تحولاتی که ممکن است در ماه ها، سالها و دهههای آینده، چهره جهان را تغییر بدهند.
یکی از این تحولات در باب بحران اوکراین، که با پرسشی هم در آمیخته است، میتواند این باشد: آیا روسیه پس از جنگ اوکراین، قویتر از روسیه امروز خواهد بود یا ضعیف تر؟ در این نوشتار، میکوشیم به این پرسش پاسخ بدهیم.
در تازهترین تحول (تا لحظه تنظیم این متن)، شورای امنیت سازمان ملل متحد موفق شد ماجرای جنگ اوکراین را به مجمع علنی بکشاند و یک قطعنامه توام با محکومیت برای روسها صادر کند. این قطعنامه، بر خلافِ تصمیم گیریهایی که در شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب میشوند، در عمل به جایی ختم نمیشود، اما صرف اینکه ۱۴۱ کشور، روسها را برای این جنگ محکوم کرده اند، یعنی جنگ با اوکراین از نظر جهانیان به شدت ناموجه جلوه میکند.
البته روی دیگر سکه هم قابل اعتنا است: چین و هند (با مجموع جمعیت تقریبا ۳ میلیارد نفری)، به همراه ۳۲ کشور دیگر (از جمله ایران، پاکستان، عراق، کوبا و آفریقای جنوبی) در رای گیری شرکت نکردند و در واقع، تلویحا رای ممتنع دادند. تنها ۵ کشور، یعنی خودِ روسیه، بلاروس، سوریه، کره شمالی و اریتره به این قطعنامه رای منفی دادند.
در جبهه نبرد روسها در عمل زمین گیر شده اند: گزارش شده بود که کاروان ۶۴ کیلومتری تانکها و نفربرهای روسی در مسیر «کییف»، پایتخت اوکراین، در ترافیکی که خودش ایجاد کرده گیر افتاده و ساعتی تقریبا یک کیلومتر به پیش میرود. احتمالِ تمام شدن سوختِ نفربرها و تانکها هم هست.
گزارشهای متعدد دیگری هم هستند که نشان میدهند سربازان روس با تمام شدنِ سوخت، تانکها را در میان جنگلها و جادههای اوکراین رها کرده اند. از آن سو، اوکراینیها میگویند روسیه تا اینجا حدود ۶ هزار کشته داده، عددی که وزارت دفاع روسیه تنها یک دهم آن را قبول کرده است.
اما هرچه باشد، اشغال اوکراین، آنچنان که روسیه میخواست، رعدآسا و ناگهانی از آب درنیامد و تازه آینده برای روسها سیاهتر هم هست: کشورهای اروپایی تصمیم گرفته اند ۷۰ جت جنگنده به اوکراین بدهند که قرار است در فرودگاهی در شرق لهستان نشست و برخاست کنند. به این ترتیب، روسها اگر کل اوکراین (با مساحت حدودا ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع) را اشغال کنند، روز و شب باید با حملات پارتیزانی شهروندان اوکراینی درگیر باشند. این در حالی است که تخمین زده شده هر روز جنگ در اوکراین، حدود ۲۰ میلیارد دلار برای روسیه آب میخورد.
همزمان، تحریمهای اقتصادی آمریکا و متحدانش علیه اقتصاد روسیه، صفت «بی سابقهترین تحریمهای جهانی» را حالا به جایِ اقتصاد ایران به اقتصاد روسیه نسبت داده است. اقتصاد ۱.۴ تریلیون دلاری روسیه، حالا به اندازهای تحت فشار قرار گرفته که وزیر امور مالی فرانسه، از لفظ «جنگ تمام عیار مالی و اقتصادی» علیه اقتصاد روسیه صحبت کرده و بریتانیا هم میگوید باید دسترسی تمام بانکهای روسیه (به جایِ تنها بخشی از آنها) به شبکه بین المللی «سوئیفت» قطع شود.
این در حالی است که بر اساس دادههای موسسه داده پردازی «استاتیستا» (Statista) در آلمان، حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد از ذخایر ارزی روسیه (که حدود ۶۳۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود)، در بانکهای کشورهایی قرار دارد که اساسا میخواهند روسیه را تحریم کنند.
به این ترتیب، روسیه به حداکثر حدود ۳۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزیِ خود دسترسی دارد و اگر کشورهای غربی حلقه تحریم علیه اقتصاد روسیه را تنگتر کنند (کاری که احتمالا خواهند کرد)، روسها شاید در نهایت یک سال دوام بیاورند.
در این میان، خیلیها میگویند این روسیه نبود که با حمله به اوکراین غربیها را شگفت زده کرد، بلکه آنها عمدا «پوتین» را به دام انداختند. حالا که درخواست عضویتِ اوکراین در «اتحادیه اروپا» یک شبه بررسی شده و فنلاند هم زیر سایه تهدید روسیه اعلام کرده که ممکن است به «ناتو» بپیوندد، میتوان پرسید آیا نهادهای اطلاعاتیِ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان واقعا نمیتوانستند حدس بزنند استقرار حدود ۲۰۰ هزار سرباز روس در مرز اوکراین به یک تهاجم همه جانبه ختم میشود؟! خیلیها معتقدند که آنها میدانستند و تمایل داشتند «پوتین» با چنین اشتباهی خودش را به دام بیندازد.
عظمت ارتش روسیه (به عنوان دومین یا سومین ارتش بزرگ جهان)، با تانکها و نفربرهایی که بنزین تمام میکنند و رادارهایی که نمیتوانند پهپادهای «بایراکتار» ساخت ترکیه را ردیابی کنند، همین حالا هم در چشم کارشناسان نظامی فروریخته است.
از طرفی، صدای «الیگارش ها» (بخوانید رفقای فاسدِ «پوتین») هم در آمده و چند نفری از آنها گفته اند «پوتین» باید از قدرت کنار برود. تا همین حالا هم صدای تَرَک خوردن اقتصاد روسیه به شدت بلند شده («روبل» دست کم ۳۰ درصد افت ارزش داشته) و در روزهای آینده ممکن است بخش نفت و گاز روسیه هم تحریم شود.
از آن سو دست کم دو رهبرِ غربی، «پوتین» را «دیکتاتور» خطاب کرده اند: «جو بایدن»، رییس جمهور آمریکا و «بوریس جانسون»، نخست وزیر بریتانیا. آنها پیش از این هرگز چنین کاری نکرده بودند و حالا که این لفظ را به کار برده اند، یا آنها باید بروند یا «پوتین»، تا دوباره بتوان به دیداری میان رهبری از روسیه با رهبری از این دو کشور فکر کرد.
تحولات نظامی را مشکل بتوان با تحلیل پیش بینی کرد و اوکراین ممکن است هر لحظه سقوط کند. اما ظاهر قضایا نشان میدهد که هم روسها و هم غربیها معتقدند جنگ اوکراین به درازا خواهد کشید.
غربیها با ارسال مستمر و مداوم سلاح (امری بی سابقه یا کم سابقه در ۷ دهه اخیر) به اوکراین، عملا میخواهند اوکراین را به باتلاق روسیه بدل کنند و روسیه هم این را متوجه شده است. با این همه، برای تغییر مسیر دیر است و روسیه هم این را دیر متوجه شد.
حتی اگر دولتِ کنونی اوکراین سقوط کند و دولتی طرفدار روسیه در این کشور بر سر کار بیاید، اوکراین به یک جنگ داخلی کشیده میشود که هر چند برای «ناتو» هم هزینه میتراشد، اما هزینه اصلی اش روی دوش روسیه خواهد بود.
افت حیرت آور اعتبار و احترام شخص «پوتین» و نظام حکمرانی روسیه را هم به ماجرا باید اضافه کرد: حتی چینیها هم حاضر به تایید رفتار روسیه نشده اند و زمزمههایی هست که چین به شدت مخالف تداوم جنگ در اوکراین و حمله روسیه به غیرنظامیان در اوکراین است. اوکراین احتمالا به یک باتلاق بدل خواهد شد.
پس هیشکی هیچ غلطی نمیتونه بکنه